بعضی خاطره‌ها یادآوریشم شیییرییینه😉 مثل این خاطره‌ی علی آقای دادگر🔰 نمی‌دونم کِی بود ولی می‌دونم جلسه‌ی اولیا بود. من و یکی از بچه‌ها مونده بودیم مدرسه؛ هم نسکافه بود☕ هم کیک دوقلو🥧 هم چایی🍵 هم شکلات داغ🍫 اول یه دونه نسکافه خوردم بهم مزه نداد؛ فقط سه تا کیک دوقلو رو حیف و میل کردم؛ بعدش 3 تا شکلات داغ رو ریختم تو یه لیوان آب‌جوش اونم بهم مزه نداد!😅 بازم 3 تا کیک دوقلو خوردم. بعدش چایی خوردم همین منوال ادامه پیدا کرد!!😋 یادم نیست ولی فک کنم ۴ تا کیک دوقلو خوردم!!😄😄 طوری خورده بودم که ساعت ۶ که جلسه تموم شدتا ساعت ۱۰ گشنه‌م نشد😱😂 پ.ن: فردی که در تصویر مشاهده می‌کنید، علی آقا هستن در حال چکاپ دندون‌هاشون! مدیووونید اگه فکر کنید دندون‌های پوسیده‌شون ربطی به ماجرا داره😅😁 #اعتراف_خیییلییی_شیرین #شب_خاطره @elmofarhangschool

وااااای... چه‌قدرررر کتک زدیم و خوردیم!😅 📻روایت بامزه‌ی آقای علیرضا کلاته دانش‌آموز پایه‌ی هشتم از شبی در مدرسه 🔞به علت دل‌خراش بودن صحنه‌ها، از پخش تصاویر معذوریم.👻 #شب_خاطره @elmofarhangschool

🛑اجرای کودتای ۳ آذر با نام "مدام" در دبیرستان علم و فرهنگ توسط عده‌ای اغتشاش‌گر معلوم الحال😱😅 #شب_خاطره @elmofarhangschool

یه روز با رفقا نشسته بودیم؛ گفتیم بهترین راهی که می‌تونیم زحمات آقای عبادی رو جبران کنیم اینه که براشون تولد بگیریم. پارک نزدیک مدرسه قرار گذاشتیم و همه اون‌جا جمع شدیم با کادوها و کیکی که عکس اقای عبادی رو روش چاپ کرده بودیم... با آقای علی اکبری و آقای امانی‌پور هماهنگ کردیم تا بدون این‌که اقای عبادی ما رو ببینن، وارد مدرسه بشیم. یواشکی از دری که در قسمت کارگاه هست وارد ساختمون شدیم... اتاق کامپیوتر رو تزئین کردیم و قرار شد آقای علی اکبری، آقای عبادی رو بیارن پایین... چراغ هارو خاموش کردیم، برف شادی‌ها آماده بود و وقتی آقای عبادی وارد شدن، همه باهم تولدشون رو تبریک گفتیم.🥳🥳 البته همه چیز همین‌قدر لطیف و شاعرانه نبودااا به سبک خودمون دیگه!😉 خودتون ببینید، متوجه میشید😁 🎈خاطره‌ی بامزه‌ی آقای سید علیرضا موسوی، دانش‌آموز پایه‌ی نهم🌱 #ما_اینیم_دیگه😎 #شب_خاطره @elmofarhangschool

سالاد الویه‌ی علم و فرهنگ پز با طعم دستان کاااملا بهداشتی😅 #یادگار_دوران_ما_قبل_قرنطینه😷 #شب_خاطره @elmofarhangschool

+باباااا من دلم برای مدرسه تنگ شدهههه!😤😤 -بیا منو بزن خب!!😑 #حواشی_جذاب_انتخابات_شورای_دانش_آموزی #شب_خاطره @elmofarhangschool

🎭اندر حکایات پشت صحنه‌ی جذاااب نمایش‌های تاریخ در زنگ مطالعات اجتماعی😉 #شب_خاطره @elmofarhangschool

معرفی می‌کنم: مدیریت جدید مدرسه هستن ایشون😎 جناب آقای مهدی اکبری فرد، نوجوان توانمند پایه‌ی هشتم😉 #شب_خاطره @elmofarhangschool

بعید می‌دونم یه عمل جراحی خیلی سنگین هم نیاز به این همهههه دستیار داشته باشه!!😁😁 یعنی لازم شد دیگه بیایم ماساژتون بدیم!😂 ✅ تیم حرفه‌ای جوجه پزی علیرضا کلاته و رفقا✌️ #شبی_در_مدرسه #شب_خاطره @elmofarhangschool

بعضی خاطره‌ها یادآوریشم شیییرییینه😉 مثل این خاطره‌ی علی آقای دادگر🔰 نمی‌دونم کِی بود ولی می‌دونم جلسه‌ی اولیا بود. من و یکی از بچه‌ها مونده بودیم مدرسه؛ هم نسکافه بود☕ هم کیک دوقلو🥧 هم چایی🍵 هم شکلات داغ🍫 اول یه دونه نسکافه خوردم بهم مزه نداد؛ فقط سه تا کیک دوقلو رو حیف و میل کردم؛ بعدش 3 تا شکلات داغ رو ریختم تو یه لیوان آب‌جوش اونم بهم مزه نداد!😅 بازم 3 تا کیک دوقلو خوردم. بعدش چایی خوردم همین منوال ادامه پیدا کرد!!😋 یادم نیست ولی فک کنم ۴ تا کیک دوقلو خوردم!!😄😄 طوری خورده بودم که ساعت ۶ که جلسه تموم شدتا ساعت ۱۰ گشنه‌م نشد😱😂 پ.ن: فردی که در تصویر مشاهده می‌کنید، علی آقا هستن در حال چکاپ دندون‌هاشون! مدیووونید اگه فکر کنید دندون‌های پوسیده‌شون ربطی به ماجرا داره😅😁 #اعتراف_خیییلییی_شیرین #شب_خاطره @elmofarhangschool