💠علل گريز از دين. گريز از دين، علل متعدّدي دارد كه به برخي از آن ها اشاره مي شود:💠1⃣. عدم شناخت جهان، انسان و دين
#شناخت_صحيح #جهان، #انسان و #دين، زمينهي گرايش انسان به دين را فراهم مي كند؛ در برابر آن، عدم شناخت جهان، انسان و دين، زمينه ساز گريز از دين است؛ زيرا كسي كه #جهان را منحصر در #ماده دانسته و به #ماوراي #ماده باور ندارد، يا جهان را از جهت آغاز و انجام، منقطع بداند، هرگز وجود #مبدأ و #معاد را ضروري نمي داند و به تبع آن، وجود راهي (#وحي و #نبوت) كه او را از مبدأ به معاد برساند، نفي مي كند و لذا، به دين هيچ گونه گرايشي ندارد.🔹
✅همچنين اگر كسي #انسان را #نشناسد و به ابعاد #وجودي و #نيازهاي واقعي او آگاهي نداشته باشد، نه تنها دين را ضروري نمي داند، بلكه از آن گريزان است. نيز اگر كسي انسان را بشناسد، ولي چگونگي برقراري رابطهي او با جهان و ديگر انسان ها را نداند، نيازي به دين احساس نمي كند و به آن تمايل ندارد.🔸
✅همچنين اگرانسان #دين را #سحر و #جادو يا #خرافات يا داراي مسائل عقل ستيز بداند و در پي شناخت #حقيقت #دين_برنيايد، به شكل طبيعي از #دين #گريز و #اعراض خواهد داشت؛ چنان كه #ماركسيست ها كه #دين را #افيون و مخدّر جامعه مي پنداشتند، حقيقت دين را بررسي نكردند؛ بلكه با نگاه به دين داران خاموش و خامل و خمود و جمود، فتوا دادند كه دين افيون جامعه است. اين ها چون جامعهي به ظاهر دين دار را خفته و متحيّر يافتند، اظهار داشتند كه دينْ آن ها را به خواب برده است؛ حال آن كه #دين، هماهنگ با وجود انسان است و رابطهي انسان را با جهان به خوبي تنظيم مي كند و به انسان #حركت و #جوشش مي بخشد و #عامل_پويايي اوست.💠💠(دينشناسي، صفحه56و 55)حضرت آیت الله جوادی آملی💠@qoran114moballge✅🌹
2⃣. #تفسير_ناروا از #دين
تفسير و برداشت ناروا از بعضي مسائل ديني، ▫️عامل دوم گريز از دين است؛ مثلاً عدّه اي با مخدّر دانستن مرگ و ياد مرگ مي گويند: ياد مرگ و زيارت قبور اموات، انسان ها را از كار و زندگي باز مي دارد؛ در حالي كه اين تفسير نارواست؛ بلكه اين گونه دستورهاي ديني از بهترين راه هاي فعّال كردن انسان است؛ چون مرگ به معناي نابود شدن نيست، بلكه #مرگ، #هجرت و #انتقال از #عالمي_محدود به #جهان_وسيع_تر است. از این رو، در تعابير ديني از #مرگ به #توفّي و #وفات ياد شده است، #نه #فوت؛ فوت يعني از دست رفتن، ولي #توفّي به معناي #دريافت_كامل است.🔸🔹
✅انساني كه اين چنين بينديشد، به كوشش صحيح وادار مي شود؛ زيرا پس از مرگ، نخستين سؤال از انسان اين است كه عمر خود را در چه مسيري صرف كرده اي؟ انسان بايد پاسخ مثبت داده، بگويد: من كار سودمند انجام داده ام تا بتواند از نتايج آن استفاده كند؛ و گرنه در رنج خواهد بود؛ يعني انسان زنده، اوّلا ً سعي و كوشش دارد و ثانياً كار او براي جامعه سودمند است و ثالثاً كار نافع را براي رضاي خدا انجام مي دهد؛ به گونه اي كه در حدوث و بقا آن را از آسيب ريا و گزند سُمْعه مصون دارد. چنين انساني، واقعاً به ياد مرگ است؛ ولي انسان بيكار يا داراي كار زيان بار يا فردي كه كار سودمند را براي ريا و سُمْعه انجام مي دهد، مرگ را فراموش كرده است.
با توجه به اين معناست كه آن سخن نغز و آموزندهي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) جاي خود را باز مي كند. رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) طبق نقل «انس ابن مالك» چنين فرمود: «إن قامت السّاعة و فى يد أحدكم فسيلة، فإن استطاع أَن لاتقوم السّاعة حتي يغرسها فليغرسها» [1]
✅؛ اگر نهال يا خوشه يا شاخه اي در دست شماست و مي توانيد آن را بكاريد، سپس بميريد و در لحظهي پسينْ قيامتتان قيام كند، آن نهال را بكاريد؛ آن گاه بميريد.
انسان معطّل و بيكار است كه در قيامت مسؤول است نه انسان فعّال. پس، #مرگ و #ياد آن عامل #حركت و #پويايي است؛ گرچه برخي آن را عامل تخدير تلقّي كنند.🔹
✅همچنين #تفسير_ناروايي كه از #قضا و #قدر، #صبر، #زهد، #انتظار #فرج و مانند آن ها مي شود، احياناً دستاويزي در دست #ناآگاهان يا #مغرضان براي #گريز از #دين است؛ در حالي كه #دين با جميع عناوين آن براي تنظيم #صحيح_زندگي #انسان و ايجاد #تحرّك و #پويايي و #رشد و #تكامل فرد و جامعه مي باشد. همهي موضوعات يادشده بايد بهگونه اي تفسير و تبيين شود كه هم از بُعد انديشهي علمي و اعتقادي و هم از بُعد #انگيزهي_عملي، جايگاه آن ها روشن شود.🔸🔹🔸🔹
✳️[1]ـ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 460.💠(دينشناسي، صفحه56و 57)حضرت آیت الله جوادی آملی💠@qoran114moballge✅🌹