eitaa logo
قرآن کتاب هدایت
5.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
8 فایل
وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا پيامبر(از روی شکایت)میگويد: پروردگارا!قوم من اين قرآن را رها كردند. #سوره_فرقان_آیه30 #استفاده_و_کپی از مطالب کانال مجاز است ارتباط با ادمین کانال👈 @qoranketabehedayt14
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تقرّب الهی 🔸 انسان كامل كمالش در پرتو تقرّب به كمال محض یعنی خدای سبحان است و هیچ چیزی بیرون از پیوند با خدا مایه انسان نیست و هر چیزی غیر از پیوند با خدا كمال خود را از دریافت می ‌كند؛ این دو مطلب را آغاز سوره «بلد» به ما تفهیم می‌كند. بیان مطلب آن است كه در آغاز این سوره آمده است ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلُّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾،[1] اگر این كلمه «لا» زائد باشد یعنی سوگند به حرم به مكه و اگر زائد نباشد یعنی نیازی به سوگند به حرم و مكه نیست. مكه حرم خداست كه خانه خدا را در بر دارد، ولی این بخش از سوره می ‌گوید من اگر به حرم سوگند یاد می ‌كنم و اگر برای مكه حرمتی قائلم به پاس احترام تو است كه در مكه به سر می ‌بری. 🔸 وجود مبارك نبی اكرم (علیه آلاف التحیة و الكرم) در سایه و «قرب إلی الله» كامل شد. او كمالش را از حجاز نگرفت، كمالش را از پیوند به غیر خدا دریافت نكرد، بلكه كمالش را از ناحیه تقرّب به حق دریافت كرد كه عمر نبی اكرم در راه عبادت گذشت و این تقرّب به خدا پیامبر را كامل كرد، مطلب اول؛ مكه به پاس احترام به پیامبر مورد عنایت حق شد، مطلب دوم؛ یعنی چون تو در مكه به سر می ‌بری من به آن سرزمین می ‌نهم و به او سوگند یاد می ‌كنم، چه اینكه در زمانی كه نبی اكرم در آن زمان به سر می ‌برد آن زمان حرمت پیدا می ‌كند. 🔸 همان ‌طور كه زمین شامل انسان كامل حرمت دارد، زمان شامل هم محترم است؛ یعنی روزگاری كه پیامبر در آن سر می ‌برد، آن روزگار گرامی می‌ شود و مورد سوگند خداست كه فرمود: ﴿وَالعَصْرِ ٭ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ﴾؛[2] سوگند به عصر! این عصر در مقابل ظهر نیست، این عصر عصر وحی است؛ این وحی گاهی به صورت و رسالت ظهور می ‌كند و گاهی به صورت تجلّی می ‌كند كه عهده‌ دار اجرای همان وحی تشریعی است كه پیامبر آن را دریافت كرد. اگر گفته می‌ شود منظور از این عصر یا عصر ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) است یا عصر ظهور نبی اكرم (علیه آلاف التحیة) بازگشتش به یك مطلب است؛ یعنی سوگند به آن زمانی كه وحی در آن زمان حضور و ظهور دارد و آن عصاره عالم است و همان مایه عصاری و فشار و كار و و است. [1]. سوره بلد، آیات 1 و2. [2]. سوره اخلاص، آیات 1 و2. ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
💠 مرگ گاه 🔸 همه ما یک حدّ خاصی داریم، هر کسی در هر رشته‌ای که باشد به هر حال یک مختصر بلد است و بقیه را بلد نیست، همه ما همین طور هستیم! اگر کسی خود را بشناسد و آنچه را که نمی‌ داند نگوید، هم در مسایل اجرایی هم در مسایل قضایی، هم در مسایل تعلیمی و فرهنگی؛ آنچه را که ما نمی ‌دانیم، واقعاً بگوییم نمی ‌دانیم و اظهار نظر نکنیم. 🔸 در بخشی از فرمایشات حضرت امیر (سلام الله علیه) این است که فرمود آن‌ که نمی ‌داند ساکت باشد مشکل حل است؛ اما سرّ آن [حل نشدن] این است که همه حرف می ‌زنند و اظهار نظر می ‌کنند. ما باید بدانیم که واقعاً محدودیم، حدّمان مشخص است، خیلی از جاها نمی ‌دانیم و آن جا بگوییم که نمی ‌دانیم! فرمود شما این طورید که یک خط قرمز دارید، یک نقطه قرمز دارید و مدار بسته ‌اید، ولی من جلویم باز است، این خیلی حرف است! فرمود «مَنْ تَرَک قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه»،[1] این از بیانات نورانی حضرت است در نهج ‌البلاغه؛ فرمود خیلی از ما باید بگوییم «لَا أَدْرِی» که خیلی از چیزها را نمی ‌دانیم، اگر کسی «لَا أَدْرِی» را ترک کرد، به آن مرگ ‌گاه او به هر حال سنگ و تیر می‌ آید. بعضی جاهاست که اگر به آنجا تیر یا سنگ آمده آدم نمی ‌میرد، مثلاً به پا یا به دست آدم [ضربه وارد شود] به هر حال مریض می ‌شود، ولی نمی ‌میرد؛ اما چند جای بدن است که وقتی سنگ یا تیر بیاید کشنده است، اینها را می ‌گویند «مقاتِل» یعنی محل قتل. فرمود اگر کسی این قول «لَا أَدْرِی» را ترک کند، آن خود را در هدف رسیدن تیر قرار داده، تیرها می ‌آید: «مَنْ تَرَک قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه»، اما خود او بالصراحة اعلام کرد که «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْض‏»[2] من آن‌طور نیستم که بگویم نمی‌ دانم. آنچه در ذهن شماست مربوط به آسمان‌ ها و زمین از من بخواهید من جواب می ‌دهم، این چه علمی است و به کجا وصل است! ما به چنین آدمی محتاج هستیم. [1]. نهج البلاغه، (صبحی صالح)، حکمت85. [2]. نهج البلاغه، (صبحی صالح)، خطبه189. ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
💠 شیاطین الإنس 🔹 آیات قرآن خیلی برای ما، برای نظام ما، دولت ما، ملت و مملكت ما نور است. هر كاری كه ما ـ خدای ناكرده ـ بفهمیم به دین ما و به نظام ما صدمه می ‌زند، باید مواظب گفتار و كردارمان باشیم، این هست! مسئله تعلیم «اسماء» چون مربوط به ما نیست، فقط یك بار در قرآن كریم ذكر شد ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾،[1] که داستانی است برای و مربوط به دیگران هم نیست كه تعلیم «اسماء» بگیرند، عالِم شوند، شاگردی خدا را كنند که مقدور همه نیست و فقط یك بار خدای سبحان جریان ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾ را ذكر كرد، اما جریان شیطنت و استكبار و و خودخواهی این غدّه‌ ای در درون همه ماست که هر روزه با آن درگیریم؛ چرا نام مرا نبردند؟! چرا من این حرف را نزدم؟! چرا به من نگفتند؟! چرا من جلو نیفتادم؟! هر جا سخن از ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾[2] است معلوم می‌ شود که گوینده شیطان است، هر جا سخن از ﴿نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ﴾[3] است، معلوم می ‌شود سخنگو شیطان است. از این شفاف ‌تر و روشن ‌تر! فرمود ما حرف شفاف داریم ﴿ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفینَ﴾، ما حرف قلمبه سلمبه نگفتیم. 🔹 فرمود به مردم بگو «سوابق» ما را كه می‌ دانید، «لواحق» ما را كه می ‌دانید، وضع ما را می‌ دانید، ما طمعی نداریم، غرضی نداریم، مرضی نداریم، چیزی هم از شما نخواستیم و حرف ما هم شفاف است. من برای چیزی كه نباشد و نداشته نباشد «تصنّع»ی بیان كنم و قلمبه سلمبه بگویم؟ ما چنین حرفی نداریم! ما كلّ اوضاع عالم را شرح دادیم، وضع شما را شرح دادیم، گذشته شما را شرح دادیم، آینده شما را شرح دادیم و می‌گوییم اینكه من باید این كار را كنم و من باید جلو بیفتم غدّه است، خودتان را به سرطان مبتلا نكنید؛ از این حرف شفاف ‌تر؟! فرمود ما كه تكلّفی نداریم، حرف ‌های بدی نزدیم، حرف ‌های پیچیده‌ ای نزدیم، به خیرِ شما گفتیم، شما این راه را بپذیرید! هر چه ما می ‌چشیم از ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْه﴾ می ‌چشیم، هر جا به مقصد رسیده ‌ایم «هو خَیرٌ مِنْه» بود «الله خَیرٌ مِنْه، الحقّ خَیرٌ مِنْه العَدل خَیرٌ مِنْه» اینها بود. فرمود مگر ما این كتاب را نفرستادیم كه ترازو باشد؟ شما هر روز خودتان را با این ترازو بسنجید، اگر دیدید رهبری انقلاب را داود (سلام الله علیه) به عهده گرفته ﴿وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ﴾،[4] بعد از نبی ‌شان سؤال كردند و نبی ‌شان فرمود خدای سبحان ﴿بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً﴾ عدّه ‌ای گفتند: ﴿نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ﴾؛[5] این ﴿نَحْنُ أَحَقُّ﴾ در آن سوره و در جریان طالوت، حرف شیطان است. 🔹 این ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾ كه خیلی از ماها گرفتار آن هستیم هم حرف شیطان است. هر جا سخن از این است كه من از او بهترم حرف شیطان است؛ بله! ممكن است که بهتر باشید؛ اما شما كه می ‌گویید یعنی چه؟ یعنی من باید جلو بیفتم؟! مگر همه كارهای را انسان های خوب انجام می‌ دهند؟! این را پس برای چه خلق كردند؟! این امتحان را برای چه خلق كردند؟! یعنی شما به همه اسرار عالَم عالِم هستید؟! حرفتان را می ‌زنید، طرح می‌ دهید و پیشنهاد می ‌دهید، اینها خوب است، اما حتماً من باید جلو بیفتم؟! اینكه به ما گفتند هر روز قرآن بخوانید و هر روز خودتان را با قرآن بسنجید برای همین است. این بیان نورانی امام باقر (سلام الله علیه) است که در تحف ‌العقول آمده و فرمود هر روز خودتان را با قرآن بسنجید،[6] اصلاً كتاب را برای همین فرستادند! هر جا سخن از این است كه من «أعلم» و من «عُظما» هستم، همین حرف اوست. كجا حرف، حرفِ شیطان است؟ چه كسی جزء «شیاطین الإنس» است؟ این کسی كه می ‌گوید: ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾. اگر نعمتی خدا به شما داد ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾[7] شكر كن، چرا می‌ گویی من باید جلو بیفتم؟ اگر این غدّه از ما گرفته شد آن وقت در روح و ریحان هستیم، راحت زندگی می‌ كنیم، راحت می ‌میریم و هیچ رنجی برای ما نیست. [1]. سوره بقره، آیه31. [2]. سوره اعراف، آیه12؛ سوره ص، آیه76. [3]. سوره بقره، آیه247. [4]. سوره بقره، آیه251. [5]. سوره بقره، آیه247. [6]. تحف العقول، ص284؛ «...وَ لَكِنِ اعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَی كِتَابِ اللَّهِ...». [7]. سوره نحل، آیه53. ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
💠 احیای زمینه 🔸 اگر ما در جریان موسی دیده ‌ایم كه پیروی از او باعث تسلط بر دریاست و انحراف از دستور او مایه سرگردانی در بیابان صاف است، پس معلوم می ‌شود ﴿وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّمَاواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾[1] هم آن سپاه خداست، هم این سپاه خداست! این خدا اگر بخواهد توان آن را دارد كه دل ها را پر از پر از و در برابر استقلال و آزادی كند؛ این‌چنین دل ها، هم آن اندیشه ‌های ناب را می ‌پذیرند، هم آن انگیزه ‌های صائب و صالح و را می‌ پذیرند و با تربیت شاگردانی چون می‌ توانند جهان را پر از عدل و داد كنند. وقتی وجود مبارك امیرالمومنین مفاخر اهل بیت را شرح می دهد می‌ گوید پیغمبر از ماست، حسن از ماست، حسین از ماست و مانند آن، بعد جریان مهدی را ذكر می ‌كند كه مهدی این امت از ماست همه به وجود مبارك آن حضرت افتخار می‌ كنند تا جامعه بشریت به ثمر برسد. 🔸 تا كنون درخت انسانیت میوه نداد ﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی اْلأَرْضِ یضِلُّوكَ﴾[2] روزی بالاخره جامعه بشری باید به برسد و میوه بدهد. آن روزی كه جامعه بشری به ثمر می ‌رسد و میوه ‌اش بار می ‌یابد همه دارد كه میوه علمی اوست، هم دارد كه میوه عملی اوست، روز ظهور است؛ لذا ذات اقدس الهی فرمود همان طور كه ما را زنده می ‌كنیم، را هم زنده می ‌كنیم و اگر آن وحی الهی پیدا كرد بر هر فكر و اراده ‌ای مصمم باشد مسلط است. هیچ كسی در برابر ظهور سلطنت وحی قدرت مقاومت ندارد. انبیای بزرگ وقتی وحی الهی دریافت كردند دستور رسیده است تسلیم محض ‌اند. مستحضرید در سوره «حشر» فرمود این قرآن را كوه نمی ‌تواند تحمل كند ﴿لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللّهِ وَتِلْكَ اْلأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ﴾[3] اما همین قرآن را تحمل می‌ كند. انسان كامل در برابر كوه یا آسمان یا زمین و مانند آن ستبرتر است، ولی در برابر ظهور اراده حق است. وقتی به ابراهیم خلیل دستور می ‌رسد كه حرف اینها را گوش نكن ﴿حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ﴾[4] تو را مرعوب نكند این می‌ شود خود را به امواج آتش تسلیم می ‌كند و مانند این در جریان انبیا فراوان است؛ وقتی آن وحی با آن سلطنت در اختیار ولیّ عصر قرار می‌ گیرد، دل های مردم به وسیله آن حضرت متحوّل می ‌شود. [1]. سوره فتح، آیه4 و 7. [2]. سوره انعام، آیه116. [3]. سوره حشر، آیه21. [4]. سوره انبیاء، آیه68. ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯