قرآن کتاب هدایت
#داستان_یازدهم: متکبّر در قرآن نقل است که میرزا وحید که از جمله مشاهیر شعرا و وزیر مقتدر پادشاه و ص
#داستان_دوازدهم: اعتراف قریش به قدرت بیان قرآن
عتبة بن ربیع از بزرگان قریش بود. روزی که حمزه اسلام آورد سراسر محفل قریش را غم و اندوه فراگرفت و سران قریش بیم آن داشتند که دامنه اسلام بیش از این توسعه یابد.
در آن میان عتبه گفت: من به سوی محمد می روم و مطالبی را پیشنهاد می کنم، شاید او یکی از آنها را بپذیرد و دست از آیین جدید بردارد.
سران جمعیّت، نظر وی را تصویب کردند.
او برخاست و به سوی پیامبر که در مسجد نشسته بود رفت و به او پیشنهاد کرد که ریاست مکّه را به او بدهند و ثروت هنگفتی در اختیار او بگذارند تا از دعوت خود دست بردارد. آنگاه که سخنان او پایان یافت.
پیامبر فرمود: آیا سخنان تو خاتمه یافت؟
گفت: آری.
پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: این آیات را گوش ده که پاسخ تمام پرسشهای تو در آنهاست: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ، حـم تَنْزیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ، کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِقَوْم یَعْلَمُونَ، بَشِیراً وَ نَذیراً فَأَعْرَضَ اَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ» .
«به نام خدای رحمان و رحیم، حاء میم، اینکه از جانب خدای بخشنده و مهربان نازل گردیده کتابی است که آیه های آن برای گروهی که دانا هستند توضیح داده شده است. قرآنی عربی برای مردمانی که بدانند. بشارت و بیم دهنده است، امّا بیشتر آنها روی گردانیده اند و گوش نمی دهند» .
پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی به آیه 37 رسید سجده کرد. پس از سجده به عتبه رو کرد و فرمود: (ای ابا ولید! پیام خدا را شنیدی؟) .
عتبه که هنگام تلاوت آیات بر دستهای خود تکیه زده و سراپا گوش شده بود بدون اینکه سخنی بگوید بلند شد و به طرف قریش رفت.
برخی قریشیان گفتند: به خدا قسم، این حالت و قیافه ابا ولید، همان حالتی نیست که به سوی محمد رفت.
عتبه با آن حالت خود در میان مجلس قریش نشست.
به او گفتند: ابا ولید چه دیدی؟ (که چنین مبهوت و در فکر هستی)
گفت: به خدا قسم، کلامی از محمد (صلی الله علیه وآله) شنیدم که تاکنون از کسی نشنیده بودم، «وَ اللهُ ما هُوَ الشَّعْرُ وَ لا بالسِّحْرِ و لا بِالکهانةِ» «به خدا سوگند، سخن او نه شعر است نه سحر و نه کهانت» .
ای جمعیّت قریش! صلاح می بینم که او را رها کنید تا در میان قبایل تبلیغ کند. اگر پیروز گردید و سلطنت به دست آورد از افتخارات شما محسوب می شود و شما نیز از آن بهره می برید، و اگر در میان آنها مغلوب گردید و دیگران او را کشتند، شما راحت شده اید.
قریش گفتند: ای ابا ولید، زبان و کلام پیامبر (صلی الله علیه وآله) تو را سحر کرده است.
ابا ولید گفت: این رأی من است، حال اختیار با خودتان است.
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
@qoranketabehedayt
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯