▪️🔳🔲
وقتی نخواهی به چیزهاےِ منفی فڪر ڪنی ،
وقتی روزت را با چند صفحه ڪتاب شروع ڪنی ،
وقتی براےِ خودت هدف داشته باشی ؛
میشوے یڪی از همان آدم هاےِ خوبی ڪه جهان را زیباتر میڪنند ،
همانها ڪه از وجودشان انرژےِ مثبت به فڪر و روان ِ آدمها نفوذ میڪند و با نگاه و ڪلامشان حالِ دیگران را خوب میڪنند .
مثبت ڪه نگاه ڪنی ؛ همه چیزِ دنیا خوب پیش می رود ،
آدم ها ، همهشان خوباند ،
و هیچ مشڪلی لاینحل نیست !
مثبت ڪه نگاه ڪنی ؛
مهم نیست ڪه امروز چه روزےست ،
ڪه چند شنبه است ،
تو آرام و مهربان و عاشقی ؛
عاشقِ زمین ، عاشقِ هوا ، عاشقِ تمامِ آدم ها ...
و جهان ، پنجره اےست ڪه از افڪارِ تو باز میشود ،
بخواه ڪه خوب ببینی ،
بخواه ڪه خوب باشی ،
بخواه ڪه حالِ زمین و زمانت خوب باشد ...
💙
#نرگس_صرافیانطوفان
امروز ، عقربه احساس مان را...
روے...
"حال خوب"
ڪوڪ ڪنیم.😊
امـــــروز تڪـــــرار نمیشـــــود 😊
🌹🍃
💙
📘📚 داستــ📚ـــان 📔
پادشاهی هنگام پوست ڪندن سیبی با یڪ چاقوے تیز٬ انگشت خود را قطع ڪرد. وقتی ڪه نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت:
«هیچ ڪار خداوند بیحڪمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد ڪشید: «در بریده شدن انگشت من چه حڪمتی است؟»
و دستور داد وزیر را زندانی ڪنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه براے شڪار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد ڪه ناگهان خود را میان قبیلهاے وحشی تنها یافت.
آنان پادشاه را دستگیر ڪرده و به قصد ڪشتنش به درختی بستند.
اما رسم عجیبی هم داشتند ڪه بدن قربانیانشان باید ڪاملاً سالم باشد و چون پادشاه یڪ انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت.
در حالی ڪه به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادے وزیر را داد.
وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم براے من #حڪمتی داشت
ولی این زندان رفتن براے تو جز رنج ڪشیدن چه فایدهاے داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد
و پاسخ داد:
«براے من هم پر فایده بود
چرا ڪه من همیشه در همه حال با شما بودم
و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً ڪشته شده بودم.»
🔹اے ڪاش از الطاف پنهان حق سر در میآوردیم ڪه این گونه ناسپاس خدا نباشیم
.🧷 📘📚
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا