eitaa logo
C᭄‌زنـدگی بـا آیـه‌هاC᭄‌
146 دنبال‌کننده
190 عکس
644 ویدیو
23 فایل
Ŧ 🔷ختم قرآن مجازے☀ فَاقْرَءُوا مَا تَيسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ مزمل/ 20 پس هرآنچه براے شما امڪان داردقرآن بخوانید. قال النبی(ص):«نوروا بیوتڪم بتلاوة القرآن » «نورانی ڪنیدخانه‌هاے خودرابا تلاوت قرآن ڪریم ». https://eitaa.com/joinchat/3671326949Cf91e492d6f
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهر شهید معز غلامی می‌فرمودن ڪه: هروقت حسین به سوریه می رفت ، دست به دامن یڪ شهید می شدم :) بار اول متوسل به شهید آقامحمودرضابیضایی شدم ڪه حسین سالم بیاد ... بار دوم متوسل به شهید آقاجواد الله‌ڪرم شدم و حسین سالم بیاد و نذرم در هر بار ادا می‌ڪردم :) بار آخر شهید سجاد زبرجدے رو انتخاب ڪردم ڪه حسین سالم برگرده شله زرد بپزم و به نیت ایشون پخش ڪنم ... چندشب قبل از شهادت حسین خواب دیدم شهید سجاد زبرجدے در عالم رویا به من گفت نذرت قبول شده ادا ڪن :) نذر من قبول نشد ، چون حسین از من مستجاب الدعوه‌تر بود و شهید سجاد زبرجدے در اصل بشارت شهادت حسین رو داده بود :))))) عزیز برادرم :)💔 ، شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم...
📷 عڪسی ڪه قرار بود گرفته نشود!!!👆👆 🌸 تیرماه سال ۱۳۶۵ براے گرفتن عڪس ازعملیات ڪربلاے یڪ ڪه منجر به آزادسازے مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم. 🌻 در آن منطقه صدایی نظرم را جلب ڪرد. برگشتم، رزمنده‌اے با خنده گفت: برادر، یڪ عڪس هم از ما بگیر. 🌱 گفتم: شرمنده، تعداد ڪمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژه‌ام. 🌾 گفت: حتماً باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا ڪنی؟ 🌿 با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: نه برادر، این چه حرفیست؛ من در خدمتم. 🌼 نشست، چفیه‌اش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش، صداے خنده بچه‌ها بلند شد. 🌱 عڪس را ڪه گرفتم ڪلّی تشڪر ڪرد. 🌷 هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم ڪه خمپاره‌اے ڪنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم ڪه او را ببینم، دیدم شهید شده!! ─ (راوے: عڪاس جنگ)