eitaa logo
در محضر قرآن کریم
96 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
540 ویدیو
3 فایل
إنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهدی لِلَّتی هِيَ أَقوَم تفسیر آیات قرآن برگرفته از تفاسیر شیعه و بخصوص تفسیر تسنیم استاد جوادی آملی 🔼 ارتباط با ادمین: @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 تفسیر قرآن 📆 جلسه: ۶ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣چون قرآن برای همه مردم است باید به زبان مشترک که است باشد. برای فهم قرآن هم نیاز به علم دیگر نیست و اگر روایت هم برای فهم قرآن، حجیت و اعتبار دارد مبنایش خود قرآن است که ما را ارجاع داده به پیامبر و امام. و همه روایات هم باید با آیات قرآن، درستی و استنادشان به معصوم سنجیده شود چون آنها فرموده اند که مخالف قرآن چیزی نمیگویند و کسی هم نمیتواند مثل قرآن حرف بزند و افترا باشد! اما آرای صحابه و علما جز ایجاد زمینه فکری، حجیت دیگری ندارد. 🔺2⃣شان نزولها هم اگر نهایتا به قول معصوم نرسد حجت نیست چنانکه گویند( ابن عباس و ... گفته که ...) باید تمام حلقات سلسله سندها را بررسی کرد تا همه مورد اعتماد باشند و نهایتا به معصوم برسد. روایات هم اگر بودند صرفا نمونه را نشان میدهند نه اینکه انحصار را برسانند پس جلوی تفسیر به غیر آن مورد را نمیگیرد. 🔺3⃣روایات در طول قرآن حجتند نه در عرضش زیرا روایات قابل جعلند اما قرآن ممکن نیست. در حدیث اول، امام صادق فرمود «ان علی کل حق حقیقة و علی کل صواب نوراً کما وافق الله فخضوه و ما خالف الله فدعوه»« هر حقی یک اصلی دارد که با شناختش میتوان حقیقت را شناخت. سخنان ما حق است اما ، قرآن است پس حق را با حقیقت که همان قرآن است بسنجید» لسان این روایت این است که هر چیز مخالف قرآن است رها کنید. 🔺4⃣مثلا داستانی که در مورد فرشته ای بنام وجود دارد که بخاطر گناهی پرهایش ریخت و بعد به امام حسین پناهنده شد تا مشکلش حل شد. این مخالف قرآن است زیرا قرآن ملائک را معصوم میداند لذا دروغ است. جایگاه امام حسین آنقدر بالا هست که نیازی نیست با این دروغها اثبات گردد. باید سند این قضیه کاملا مشخص شود. مخالفت قرآن با یک خبری که اصلا سندهایش مشخص نیست از بین نمیرود. انوار قبل از خلق فرشتگان ایجاد شد اما نیازی به این داستانها نیست. 🔺5⃣حدیث دوم از امام صادق است«اذا ورد علیکم حدیث و وجدتم شاهد من کتاب الله او قول من رسول الله ... فلذی جاءکم به اولی به.» در حدیث سوم میفرمایند: هر چیزی که مخالف قرآن است زخرف است و آن را به دیوار بزنید یعنی دور بیندازید و ایضا احادیث متعدد دیگر. 🔺6⃣قرآن گوید من اصلم و روایات فرع، اما به پیامبر رجوع کنید و تمام دستوراتش را انجام دهید. روایات هم گویند ما فرعیم و قرآن اصل. 🔺7⃣باید مطلب را به امری سپرد نه امری ظنی. روایت از سه بعد ظنی است: روایات هم سنداً و هم جهتاً و هم دلالتاً ظنیند‌. خبر متواتر و خبر واحد محفوف به قرینه بسیار کمند و غالب روایات ما، «خبر واحد ظنی الصدور» هستند. بعلاوه اینکه جهت روایات هم ظنی است چون احتمال زیاد میدهیم که خیلی از اینها تقیه بوده اند مثلا در جمع بگوید روی کفش هم میتوانید مسح بکشید‌ اگرچه دستور به تقیه، حکم واقعی است. دلالتشان هم ظنی میشود. 🔺اما قرآن سندا قطعی است و حتی یک حرف در آن جابجا نشده است. و ثانیا خدا در تبیین حقایق هیچ تقیه ای ندارد چون از کسی نمیترسد پس جهتاً هم قطعی است. در مساله دلالت هم اگر توانستیم متشابهات را به محکمات، ظاهرها را به نص، عمومها را به مخصص و ... برگردانیم به یک دلالت قطعی و کامل میرسیم. 🔺8⃣مرحوم میرداماد نیز حدیثی از پیامبر اکرم دارد که هر چه از من نقل کردند اگر موافق قرآن بود از من است وگرنه از من نیست. این در مورد سوالی است که در مورد دروغ پردازان در زمان خود پیامبر از ایشان پرسیده شد. @quraanalkarim https://eitaa.com/quraanalkarim
📇 🔖 آیه: ۱٧ و ۱۸ موضوع : ❎آیه ۱۷ و ۱۸ بقره: «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذي استَوقَدَ ناراً فَلَمَّا أضَاءَت مَا حَولَهُ ذَهَبَ اللهُ بِنورِهِم وَ تَرَكَهُم فى ظُلُماتٍ لاَ يُبصِرونَ -ثُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لاَ یَرجِعونَ» 🎁🎁🎁🎁 🔰 چرا آیه، جمع را به مفرد تشبیه کرده است (مثلهم کمثل الذی)؟ باید دقت کرد که در مثالها نیاز به اینجور تکلفهای ادبی جهت هماهنگی دو طرف تشبیه نیست بلکه در همه این مثالها، یک به جریان دیگری تشبیه شده است اگرچه به صیغه مفرد یا جمع بیاید. ♦️مثلا آیه 264 بقره مفرد را به مفرد تشبیه کرده است اما باز هم منظورش تشبیه یکی جریان به یک جریان دیگر است. در این آیه گوید: مثل (مَثَلُه) مَثل سنگ سختی است (کمَثَلِ صفوانٍ) که بر روی آن مقداری خاک نشسته باشد و بر آن باران تند و درشتی ببارد (فأصابه وابِلٌ) که باعث می شود تمام خاک رفته و تنها سنگی صاف باقی بماند (فترکَه صَلداً). (ریاکار به سنگ تشبیه شده) ♦️یا مثلا آیه 20 سوره محمد(ص) جمع را به مفرد تشبیه کرده و گوید: وقتی در قرآن فرمان جهاد آمد آنهایی که در دلشان بود همانند فرد رو به موت به تو نگاه می کنند (ینظرون الیک نظر المغشیِّ)! آنهایی که دلهای بیمار دارند(جمع) به کسیکه درحال مردن به تو نگاه میکند (مفرد) 🔷درباره دو نظر است: عده ای گویند منظور از مثل، چیزی به چیزی دیگر است نه بیان حقیقت آن چیز. اما نظر دوم گوید تمثیل، است و لذا مَثَل های قرآن زمانی که قیامت شود و حقیقت همه چیز آشکار شود می بینیم که این مَثَلها همه عین بوده اند و حقیقت اشیا و انسانها را بیان می کرده اند. ❌طبق نظر دوم، آیه 18 بقره حقیقت منافقین و کفار را که در قیامت آشکار می شود نشان می دهد که اینها چون را نمی فهمند کر و لال و کورند. خدا آن نور درونی که لازمه شناخت مسیر وراه است را از کفار و منافقین گرفته لذا اینها راه را پیدا نمی کنند و تنها به دور خود می گردند. انسان خودمحور به جایی نمی رسد! https://eitaa.com/quraanalkarim 🌾🌹🌾🌹🌾
📇 سوره 📆 موضوع :ناشنوایی منافقان! 📚 مفسر: علامه جوادی آملی 💠در توضیح چگونگی ناشنوایی منافقان در این آیه باید گفت که در مورد اینکخ چیست در قرآن دو نظر وجود دارد:
🌿عده ای آنرا تنها یک 
می دانند نه چیزی بالاتر. اما گروه دومی، آنرا بیان یک می دانند. در نظر گروه دوم، قرآن در آیات دیگری نشان داده که این مثلها یک واقعیت است و در آخرت که جز چیزی وجود ندارد و انسان با تمام حقیقت خود ظاهر می شود، خود را کور میبیند. «لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور/حج_46» ❎انسانی که در دنیا عادت به دیدن نداشته چشم قلبش که حقیقت اوست کور است و لذا در قیامت اعتراض می کند که چرا من که قبلا بینا بودم الان کورم؟! به او گویند دلیلش این است که تو چشم حق بین نداشتی و تنها به دنبال و گناه بودی. صحبت از بصیرت و دیدن نیست بلکه صحبت از بصر و چشم است پس یک چشم حق بین و درونی نیز وجود دارد که اصل است. ❌توضیح کاملتر آنکه در دنیا انسان، با اعمال و عقایدش، را در درون خود (قلبش) می سازد و تا هنگام مرگ در حال تکمیل کردن این حقیقت است. پس در قیامت از انسان می پرسند که با این حقیقت چه کردی؟ او که اکنون می تواند حقیقت خود را درک کند، گناهانش را بیاد می آورد و دلیل کوری و کری و لالی را فهمیده و همین کوری از عذابهای بزرگ اوست. این مَنی که درون انسان است و حقیقتش را تشکیل می دهد در ظهور و بروز می یابد، اگرچه انسانهایی که چشم باطن دارند، همین حالا نیز آن حقایق را می بینند زیرا آخرت همین حالا هم وجود دارد اما ظاهر بینها آنرا نمی بینند. https://eitaa.com/quraanalkarim 🕳🕳🕳🕳
📇 سوره 🔖 آیه: ۱۸ موضوع:سرنوشت منافقان 📚 ✅آیه ۱۸ : صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لا یرجعون 💠کر و لال و کورند لذا بازنخواهند گشت 🔹🔹🔹🔹 🔰 در توضیح مثل اول که جلسه قبل مطرح کردیم می گویم، کر و کور و لال بودن منافقین برای اولین بار مطرح می شود. در آیه قبل مطرح شد که خداوند نوری را که منافقان روشن می کنند تا راهشان را پیدا کنند را خاموش می کند اما در آیه ۱۸ با آمدن عبارت «عمیٌ» مشخص می شود که نیافتن راه و منافقان بخاطر خاموش شدن چراغشان نیست بلکه بخاطر است. منافق، سرمایه را باخته است پس دیگر چشم که باید حق را می دید و ندید را به همراه ندارد. 🔷طبق آیه ۲۲ انفال، بدترین جنبندگان کسانیند که کر و لالند و تعقل نمی کنند «انّ شرّ الدّوابّ عند الله الصمّ البکم الذین لا یعقلون» حال می دانیم که کر و لال همان هستند «صمٌ بکمٌ عمیٌ/بقره_۱۸» لذا منافقین بدترین جنبندگان نزد خدا هستند. زیرا در آیه بعدی گوید «اگر خدا خیری در آنها می دید یقیناً ایشان را شنوا می کرد و اگر اکنون نیز آنها را شنوا کند باز اعراض کرده و رو برمی گردانند.» ایشان حق را حفظ می کنند تا باطن حق را در جامعه نابود کنند. 🔹🔹🔹🔹 📍جزای کار بد همیشه مناسب و مطابق با عمل است. «جزائاً وفاقاً/نبأ_۲۶» در حقیقت، مجازات عمل بد، همان عمل بد است که در قیامت، سوزاننده اش آشکار شده و به صورت آتش درامده است. اما احسان و کار خوب، پاداش چندین برابر می دهد.«مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبةِ انبتت سبع سنابل... و الله یضاعِف لمن یشاء و الله واسعٌ علیمٌ/بقره_۲۶» ❎خداوند به متقیان می دهد. «و الله یرزق من یشاء بغیر حساب/بقره_۲۱۲» https://eitaa.com/quraanalkarim 🍃🌾🍃🌾🍃🌾
سوره 🔖 آیه: ۲۳ موضوع :دعوت به تحدی 📚 ✅آیه ۲۳ سوره بقره: وَ إِن کُنتُم فی رَیبٍ مِمَّا نَزَلنَا عَلی عَبدِنَا فَأتوا بِسورةٍ مِن مِثلِهِ وَ ادعُوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللّهِ إن كُنتُم صادقينَ (23) و اگر نسبت به آنچه که بر بنده مان نازل کردیم در تردیدید پس سوره ای مانند آن بیاورید و شاهدانتان غیر از خدا را نیز دعوت کنید اگر راست می گویید.) 🔰سوره بقره ابتدا گروه های سه گانه مومنان، کافران و منافقان را بررسی کرد. سپس به پرداخت. ابتدا اصل توحید را شکافت و اکنون اصل و را مطرح می کند. ❎آغاز آیه بصورت شرط بیان شده است. شرط گاهی نشان از مردد بودن می دهد و گاهی نشان از مردد بودن . 🔺فرق شک و ریب این است که ، شکّ همراه با تهمت است یعنی اگر کسی به چیزی شک داشت و آنرا قبول نیز نداشت در حقیقت در ریب است نه در شک. آیه گوید اگر به پیامبر شک داشته و تهمت می زنید که قرآن را از نزد خدا نیاورده و حرف خودش است پس شبیه آن را بیاورید. ‼️در اینجا سه مطلب آورده شده است. ♦️اول اینکه اصول دین یعنی توحید، معاد و نبوت(وحی) قابل تردید نیست. در مورد آیه ۱۰ ابراهیم گوید: «أفی الله شکٌ فاطر السماوات و الارض». عدم شک در را در آیات ۹ آل عمران «إنک جامع الناس لیومٍ لا ریب فیه»، ۲۵ آل عمران، ۸۷ نساء و ۲۱ کهف ذکر شده و شک در و نیز در آیه ۲ بقره نفی شده است «ذلک الکتاب لا ریب فیه» ♦️مطلب دوم اینکه با وجود عدم امکان شک در اصول دین اما عده ای همیشه وجود دارند که به اینها شک می کنند. شک این افراد در را آیات ۶۲ هود و ۹ ابراهیم نشان داده، شک در در آیات ۳۲ جاثیه و ۲۱ سبأ و شک در و نبوت نیز بواسطه آیات ۸ ص و ۳۴ غافر تذکر داده شده است. اما مطلب سوم که جمع کننده دو مطلب قبل است با این توضیح که آن کسانی که در اصول دین شک می کنند بخاطر این نیست که این اصول بحث های نظری و پیچیده دارد بلکه به این خاطر است که تردید کنندگان در اینها، کورند و را نمی بینند. آیه ۶۶ نحل این قضیه را اینطور روشن می کند که اینها کورند «بل هم فی شکٍ منها بل هم عمون» مانند تاریکی شب که قابل انکار نیست اما شخص کور در آن شک می کند. 👇ادامه دارد https://eitaa.com/quraanalkarim
در محضر قرآن کریم
📇 خلاصه تفسیر سوره #بقره 🔖 آیه: ۲۴ و ۲۵ 📚 #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی ✅آیه ۲۵ بقره: «وبشر الذین آم
🔰فرق دیگر بهشت و جهنم این است که در جهنم چیزی بیشتر از اندازه استحقاق اعمال انسان وجود ندارد «جزاءً وفاقاً» اما در مورد بهشتیان گوید «فلا تعلم نفسٌ ما اُخفی لهم من غرة اعین جزاءً بما کانووا یعلمون/سجده_۱۷» ما چیزی به او می دهیم که هیچکس نمی داند چیست و فکرش را هم نمی کند کسی نمی داند که در بهشت چه در انتظارشان است. امیر المؤمنین در نهج البلاغه می فرماید اگر می دانستید در بهشت چه خبر است همگی مرا رها می کردید و به جهنم می رفتید و منتظر مرگ می ماندید! محدوده تمنّا و آرزوی انسانها تا جاییست که می دانند و اگر چیزی را ندانند اصلا آنرا نخواهند خواست. 🔰رعد آیه ۳۵ گوید درخت و غیره تمام بهشت نیست بلکه مثل و نمونه‌ی بهشت است. لذا چیزهای دیگری نیز هست و حقیقتش الان مشخص نیست. بهشتِ روحانی، مسلط و محیط بر بهشت جسمانی است. «عند ملیک مقتدر» ♦️در ادامه آیه ۲۵ بقره گوید: هر وقت هر میوه ای که به اینها بدهند «کلّما رزقوا» میگویند قبلا از اینها خورده ایم و مزه اش آشناست. در حالیکه باید دانست هایی در بهشت است که در دنیا نبوده و نیز میوه های دنیا نیز در اختیار همه مردم خصوصاً قشر فقیر نیست و برخی میوه ها در کشورهای خاصی است. حال این چگونه است که هر میوه ای میخورند میگویند قبلا از این خورده ایم؟ بهشت هم که جای دروغ نیست و کسی کار بد یا بیهوده نمی کند «لا لغو فیها و لا تاثیم» ♦️برخی گفته اند چون میوه های بهشت شبیه زمین است پس مؤمنین فکر می کنند که شبیه آن میوه هاست. اما این درست نیست زیرا لفظ «کلّما» نشان می دهد که هر میوه ای که میخورند می گویند قبلا از این خورده ایم و اشتباه نمی کنند زیرا این میوه ها تجسم آنها در دنیا است لذا وقتی میوه را می خورند میفهمند که نتیجه آن عملشان است لذا کاملاً آنرا بیاد می آورند. روایاتِ تجسم اعمال بسیار است و این تفسیر را تایید می کند. 🔷در مورد جهنمیان نیز همین است که آیه ۵۵ سوره عنکبوت گوید «ذوقوا ما کنتم تعلمون» بچشید آنچه را که انجام دادید. یعنی «عملتان» را بچشید. این اعمال قلاده هایی می شود که بر گردنهای گنهکاران زده می شود «رعد_۵» https://eitaa.com/quraanalkarim
📇 خلاصه متنی تفسیر سوره مبارکه 🔖 آیات: ۷۸ - ۸۲ 📚 1⃣ فرمود اهل کتاب را هدایت کنید اما به هدایتشان نداشته باشید چون طمع، سبب ایجاد گرایش به آن سمت است‌ و در دین خودتان شک خواهید کرد چون هم عوامشان و هم علمای سوء اشان هر دو در پی انحرافند.عوامشان مقلد کورند و علمایشان جز تغییر و انحراف کاری ندارند. 2⃣گاهی عذاب و لعنت را آخر آیه گوید. گاهی هم مثل حالا از اول از عذاب میگوید که نشان از اهمیت بالای این موضوع دارد. میفرماید دروغ بستن بر خدا سبب و درماندگی شخص میشود. استیصال یعنی پوست کندن، وقتی پوست کنده شود حفاظ از بین رود دیگر در امان نیست. لذا گوید اگر افترا بستید خدا پوستتان را میکند و این کنایه نیست چون خدا جز نمیگوید. 3⃣بنی اسراییل از اساس هستند. حال یا بدین خیال که از نسل اسحاقند و اسحاق از همسر اول ابراهیم است و اسماعیل از نسل هاجر است که کنیز بود و یا با خیالات دیگر. لذا بهمین دلیل است که گویند بنی اسراییل هر کاری برایشان مجاز است و خدا آنها را عذاب نمیکند مگر برای ۴۰ روز یا کمتر... چون خود را میدانند! 4⃣ آیه ۱۱۱ بقره در مورد یهود گوید که اینها عقیده دارند «انسان برای بهشتی شدن یا باید یهودی باشد یا بنی اسراییل!». این اعتقاد دینیشان است و پیامبر هم با چنین افرادی روبرو بودند! طبق قرآن، اینها فقط دنبال و خیالات خودند. 5⃣در برابر این خیالات و حرفهای باطل، قرآن گوید کسی بهشتی است که هم معتقد به خداست، و هم کار خیر کند یعنی و را با هم داشته باشد. فرمود شما یا با سند سخن میگویید یا حرفتان باطل و به خدا است و راه سومی وجود ندارد. فرمود «چیزی را که نمی دانید» به خدا نسبت میدهید و این . 6⃣هر کس به خدا و قیامت ایمان داشته باشد و کار خیر کند بهشتی است چه مسلمان باشد چه یهودی، چه ایرانی باشد چه چینی. اما بنی اسراییل، تنها به دین و خدا، دارند و نژاد بنی اسراییل را که شامل مسیحیان نیز میشود بهشتی میدانند اگرچه گناهکار باشدند و بقیه را جهنمی اگرچه معتقد و عامل به خیر باشند. 7⃣آیه ۱۸ مائده می فرماید: اینها میگفتند ما فرزندان و دوستان خداییم. خدا در جواب گوید اگر راست میگوید چرا در برابر گناه اینقدر سستید؟ سپس فرمود: نژاد و رنگ و قبیله و ... تنها یک آمار است تا همدیگر را بشناسید. شناسنامه فردی و قبیلگی و خویشاوندی جز برای همدیگر نیست و برتری ایجاد نمیکند... آنچه حقیقت دارد و است. 8⃣ نگاهشان به نژاد، نگاهی دینی بود لذا پایبند به دین ساختگی خود بودند اما همان دین را هم کنار گذاشته اند و فقط اثر سوء آن یعنی برایشان مانده است. اگر مسلمان هم اینطور شود و از دینش جز، گناه چیزی نماند و گناه بر او احاطه پیدا کند وی مخلد در نار و جهنم خواهد بود زیرا توحید را از دست داده است. 9⃣مخلد در نار، کسی است که دیگر در وجودش جای خالی نمانده که نور خدا بر آن بتابد و تمام وجودش شرک و گناه شده است لذا شده است. قرآن میفرماید گاهی هیزم جهنم، نسوز است! این همان وجود انسانی است که گناه بر او محیط شده و دیگر امکان تغییر ندارد لذا حقیقتش که بصورت هیزم جهنم در می آید هیچوقت نمیسوزد و با آتش عجین است. نیز همانند مخلد در جهنم، کسی است که تمام افعال و افکارش، خداست لذا جایی برای گناه نمانده که امکان ورودش به جهنم باشد. 0⃣1⃣گفتیم که خطا و صواب ناظر به است. اگر هدف درست باشد صواب است و اگر غلط باشد خطا است اما حسنه و سیئه ناظر به شخص است که اگر برایش خوب باشد و موافق او، میشود حسنه وگرنه سیئه است. 1⃣1⃣خاصیت قیامت این است که اگر کسی در دنیا ایمان نداشت یا ایمان داشت اما از ایمانش خیری نبرد و به آن عمل نکرد به بهشت نمیرود. پس حسن فعلی و حسن فاعلی باید با هم باشد تا انسان بهشتی شود. https://eitaa.com/quraanalkarim