eitaa logo
موسسه قرآن‌ و عترت علمداران‌نور نبی (ص)
305 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4 فایل
❀﴾﷽﴿ موسسه قرآن و عترت علمداران نور‌النبی(ص) برگزار کننده کلاسها و کارگاه های قرآنی .فرهنگی .هنری با مجوز رسمی سازمان تبليغات اسلامي استان البرز، محمدشهر راه ارتباطی با ادمین https://eitaa.com/Bakhshayeshy255
مشاهده در ایتا
دانلود
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رونالدو قرمه سبزی دوست ندارد؟ این مصاحبه مردمی رو ببینید جالبه https://eitaa.com/quran_AlamdaranNoralNabi
💐❤ 🍃🌺 تنها به امید دیدن روزگارت هر روز نفس می ‌کِشم... 🍃🌹 ای که نگاهم فرش راهت و جانم فدای نگاهت... 🍃🌼 روزی که ظهور کنی هیچ دلی نباشد مگر روشن از فروغ سیمایت... 🍃🌷 و هیچ ویرانه‌ای نماند مگر گلشن از بهار دیدارت... 🤲🌹 ✋ سلام بر قطب عالم امکان 🌼🌹
✋💖 💐🌹 صدها گِله پيش يار بردن عشق است 💓 با عشق تو چوب طعنه خوردن عشق است🌹 اسم قلب تپنده ی جهان (عج) 🌼 يکبار تو را ديدن و مردن عشق است 💐 تا زنده ام میمانم 💜 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🤲🌹
💠 👈برخورد با دزد 🔸نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. راوی: عباس هادی 📚 «سلام بر ابراهیم» زندگی و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/quran_AlamdaranNoralNabi
💠 🚨پدر ومادرها بدانند پیامبر صلی الله علیه و آله روزی از کوچه‌ای می‌گذشتند. نگاه مبارکشان به گروهی از کودکان افتاد که در حال بازی بودند. پیامبر در همان حال فرمودند: وَیْلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِم‏.» «وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان؛ » اصحابی که حضور داشتند از پیامبر سؤال کردند یا رسول الله پدرانشان مشرک‌اند؟ پیامبر اسلام فرمود «نه بلکه پدران مؤمن و مسلمان دارند.» اصحاب پرسیدند پس علت تأسف شما چیست؟ پیامبر فرمود: پدران و مادران آخرالزمان بیشتر توجه خود را صرف برآوردن نیازهای مادی فرزندان خود کرده و از تربیت دینی آنها غافل‌اند. برخی از آنها چیزی از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمی‌آموزند و اگر فرزندی شخصاً برای یادگرفتن احکام اقدام کرد او را از این کار باز می‌‌دارند و به بهره‌ی بسیار اندکی از دنیا برای آنها راضی می‌شوند. آنگاه پیامبر فرمود «من از آنها بیزارم و آنها نیز از من بیزارند.». 📚بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۱۴. https://eitaa.com/quran_AlamdaranNoralNabi