eitaa logo
موسسه قرآن‌ و عترت علمداران‌نور نبی (ص)
313 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
4 فایل
❀﴾﷽﴿ موسسه قرآن و عترت علمداران نور‌النبی(ص) برگزار کننده کلاسها و کارگاه های قرآنی .فرهنگی .هنری با مجوز رسمی سازمان تبليغات اسلامي استان البرز، محمدشهر راه ارتباطی با ادمین https://eitaa.com/Bakhshayeshy255
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام حضرت بهشت ، مهدی جان ✋ 💖 🌸 می دانم در ورای تمام دلتنگی ها و ناامیدی ها ، آنسوی بی کسی ها و یتیمی ها ، پشت تاریکی ها و سردی ها ... روز روشن زیبایی در راهست . روزی سرشار از خورشید و بهار و امید ... 🌸🌹🌸 🍃🌼 تو می آیی و همین جا ، کنار دلهای ما ، بهشت منزل می گیرد ... به همین زودی ... به همین نزدیکی ... 🌼🍃🌼 💕 🌼🍃
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 | | طوبىٰ لِمَن امتلأت قُلوبُهُم بِذكرِ المَهدی خوشا به حال کسانی که دلشان..؛ از یاد مهدی (عج) آکنده است🤍 @quran_AlamdaranNoralNabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «آینده چه می‌شود؟» 🌷 حجت الاسلام بهشتی 🌺 آینده جهان چه می‌شود؟ واقعا به وعده‌هایی که خدا توی قرآن داده، امید داریم یا نه؟ 📖 قرآن رو باید اونطور که شایسته‌ست بخونیم! @quran_AlamdaranNoralNabi
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️انتظار مادر شهید مدافع امنیت «روح‎الله عجمیان» از مردم @quran_AlamdaranNoralNabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 ❤️ دلاك و خدمت پدر عالم ثقه (شيخ باقر كاظمي ) مجاور نجف اشرف از شخص صادقي كه دلاك بود نقل كرد كه او گفت : مرا پدر پيري بود كه در خدمتگذاري او كوتاهي نمي كردم ، حتي براي او آب در مستراح حاضر مي كردم و مي ايستادم تا بيرون بيايد؛ و هميشه مواظب خدمت او بودم مگر شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مي رفتم ، تا امام زمان عليه السلام را ببينم . شب چهارشنبه آخري براي من ميسر نشد مگر نزديك مغرب ، پس تنها و شبانه راه افتادم .   ثلث راه باقي مانده بود و شب مهتابي بود ، ناگاه شخص اعرابي را ديدم كه بر اسبي سوار است و رو به من كرد .   در نفسم گفتم : زود است اين عرب مرا برهنه كند . چون به من رسيد به زبان عربي محلي را من سخن گفت و از مقصد من پرسيد !   گفتم : مسجد سهله مي روم . فرمود : با تو خوردني همراه است ؟ گفتم : نه ، فرمود : دست خود را داخل جيب كن ! گفتم : چيزي نيست ، باز با تندي فرمود : خوردني داخل جيب تو است ، دست در جيب كردم مقداري كشمش يافتم كه براي طفل خود خريده بودم و فراموش كردم به فرزندم بدهم .   آنگاه سه مرتبه فرمود : وصيت مي كنم پدر پير خود را خدمت كن ، آنگاه از نظرم غائب شد .   بعد فهميدم كه او امام زمان عليه السلام است و حضرت حتي راضي نيست كه شب چهارشنبه براي رفتن به مسجد سهله ، ترك خدمت پدر كنم .  📚منتهی الآمال ج 2 ص  @quran_AlamdaranNoralNabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا