eitaa logo
اشارات ولايي ١ قرآن
152 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
303 ویدیو
1.1هزار فایل
شناسایی و بكارگیری چینش در فرازهای قرآن بعنوان ژنوم حقایق و اشارات به جزییات شربعت و عترت و تاریخ و quran14.info طبیعت
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
🔷 هر ایرانی باید بخواند و بداند! شیخ فضل الله نوری از دستگیری تا تدفین (۲ از ۲) 🔸تصفیه حساب با مخالفین مشروطه آغاز و موافقین استبداد و حامیان محمدعلی شاه متواری می شوند اما شیخ با صلابت در خانه اش مانده بود. پیشنهادی برای نجات جانش دادند. سعدالدوله به او‌ گفت: برای شما جای مناسبی در سفارتخانه روس تهیه کرده‌ایم. یاران شیخ خوشحال شدند اما او فقط گفت: لا حول و لا قوه الا بالله! 🔸پیشنهاد شد که پرچم هلند که کشور بی‌طرفی بود را بر بام خانه اش نصب کند تا در امان باشد اما با تبسمی استهزاگونه فرمود: این پرچم ماست که بیگانه باید آن را بر سفارتخانه اش نصب کند! آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کرده‌ام حالا بیایم و زیر پرچم بیگانه بروم! 🔸مشروطه خواهان به منزل شیخ حمله و او را به شهربانی و چند روز بعد برای محاکمه به کاخ گلستان بردند. آخوند ابراهیم زنجانی به عنوان دادستان از او در خصوص تحصنش سوال می کند و او می گوید: دیگر پول نداشتیم وگرنه ادامه می‌دادیم! 🔸به اتهام افساد فی الارض حکم اعدامش را صادر کردند. با نگاه به چوبه دار گفت: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ.» مُهرهایش را به خادمش داد تا آنها را خُرد کند. بر روی چهارپایه بر صحت موضع اسلامی اش تاکید و گفت: خدایا! تو خودت شاهد باش که در این دَمِ آخر باز هم به این مردم می‌گویم که مؤسسان این اساس بی‌دین هستند و مردم را فریب داده‌اند. این اساس مخالف اسلام است. 🔸پای چوبه دار پیشنهاد امضای مشروطه و آزادی اش را می دهند اما می گوید: دیشب پیامبر (ص) را در خواب دیدم که به من فرمود که فردا شب مهمان من هستی و من چنین امضایی نخواهم کرد. با کشیدن چهارپایه، مشروطه‌خواهان از جمله یکی از فرزندانش شادی و هلهله کردند! 🔸جنازه را به حیاط نظمیه آوردند و از شدت جمعیت جاهل محشری برپا شد. آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به آن زدند که خونابه از سر و صورتش سرازیر شد. آنهایی که دستشان به پیکر نمی رسید تف می انداختند. شخصی از سران مشروطه جلو آمد و بالای پیکر شیخ ایستاد و با بی حیایی هر چه تمام جلو دیدگان همه سیاسیون بر روی او ادرار کرد! 🔸یپرم خان ارمنی از فرماندهان نظامی تهران قصد سوزاندن پیکر را داشت اما او را منصرف کردند. شبانگاه سه نفر از بستگان و سه نفر از یاران شهید در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. شیخ لخت و بدون لباس و خون آلود در گوشه ای افتاده بود. دو تن از ارازل مشروطه نیز با حاملان جنازه همراه شدند. 🔸جنازه وارد حیاط خلوت خانه شیخ شد و آن را غسل و کفن کردند. ارازل مشروطه را فریب دادند و تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر کردند و یک لحاف روی آن کشیدند و جنازه را میان دو حیاط کوچک در خانه اش پنهان کردند! 🔸تابوت قلابی را با آن دو نگهبان، بر سر قبر از قبل تعیین شده شیخ فرستادند. متولی قبرستان از خودی ها بود. آن دو نگهبان هم با تابوت به نظمیه برگشتند. فردا یکی از یاران شیخ آمد و دور جسد را گچ‌کاری کرد. 🔸دو ماه بعد از شهادت از ترس لو رفتن محل دفنش، جنازه را از آنجا برداشتند و به اتاقی دیگر برده و و مجدداً گچ گرفتند و جنازه کاملاً تازه مانده بود! 🔸کم کم مردم فهمیدند که جنازه شهید در خانه اوست و از پشت‌دیوار برایش فاتحه می خواندند. ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشت و همانند قیام توابین مردم کوفه، برخی بازاری های بی خیال در روز شهادت، خواستند دیوار را بشکافند و جنازه را بردارند و در شهر تشییع کنند‌! 🔸حاج میرزا عبدالله سبوحی می گوید یک روز همسر شیخ با گریه و زاری مرا صدا کرد و گفت: دیشب آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه می کردم. به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا دربیاورند زود آن را به قم بفرست! 🔸همان شب تیغه دیوار را شکافتند و جنازه را در آوردند اما با گذشت دو تابستان از دفن، پیکر کاملا سالم مانده بود! صبح به اسم یک طلبه که مرده است، آن را به امامزاده عبدالله برده و از آن طرف به قم حرکت دادند (شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش قبری تهیه کرده بود). 🔸وانمود کردند که زنی از خاندان شیخ فوت کرده و می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم. به یکی از پسران شیخ هم گفتند در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند میت واقعاً زن است و قضیه لو نرود. پیکرش در حرم ماند و تا صبح قبر را کندند و با مُهر تربتی که همسر شهید داده بود آن را غریبانه دفن کردند. ♦️چیزی به ذهنم نمی آید جز اینکه همانند خداوند بزرگ بگویم: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.» بی تابم تا روزی که باز هم به قم بروم تا این بار شیخ را با شناختی بیشتر زیارت کرده باشم! 👇 @ravayatefathavini