eitaa logo
قرآن برای کودکان و نوجوانان
3.4هزار دنبال‌کننده
928 عکس
291 ویدیو
7 فایل
بازی، کاردستی، نمایشنامه، داستان، شعرو.. همه برای آموزش قرآن به کودکان و نوجوانان❤️ نظرات و پیشنهادات و ارسال ایده ها و کاردستی های شما و تبادل ویو 👇 @saleh1m
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن برای کودکان و نوجوانان
پرسش از من پاسخ از خدا.. خدایا آخه چرا من یک دخترم داداشم که یک پسره اینقدر آزاده هر کار دلش می خواد
چیست راز پنهان گفت زهرا، بابا فرق من با عباس چیست این بار اما لحظه ای کرد درنگ روبه او کرد بابا گفت می گویم من راز آن را فردا مدتی باز گذشت صبح از راه رسید چشم باز کرد زهرا بین باغ خود را دید پدرش گفت به او چیست فرق هلو با انار شیرین زودتر باش بگو گفت زهرا آنها هردو هستند شیرین مزه آن اما فرق دارد با این دوست دارم هردو میوه رامن اما هم انار شیرین هم هلو را بابا گفت بابا آری راز آن هست همین هر دویند خوشمزه فرق ها را تو ببین فرق تو با عباس مثل این دوست باهم هردو هستید عزیز هر کدام از یک دم. شاعر @qorankoodak
شعر برای آیه الذین ینفقون فی السراء والضراء متقین کسانی هستند که در آسانی و سختی انفاق می کنند. 👇 دارم فقط اما تنها دو تا دفتر یک دفتر املا یک دفتر هنر آن دوستم اما هیچ دفتری نداشت غم‌های قلبش را بر روی قلبم کاشت املای خود را من، دادم به او امروز خوشحال شد حتی خوشحال تر از هرروز نقاشی ام را من، تقسیم کردم زود خط ها کشیدم من آنجا که املا بود شاعر @qorankoodak
شعر در مورد صدقه حمید داره یه خودکار اونو داده به زهرا ولی هزار بارم گفت مال من بوده این ها من دادم اینو به تو تا بنویسی مشقات مال منه تموم نمره خوب و بیستات مامان حمید رو که دید یاد یه آیه افتاد باطل نکن عزیزم بخشش رو کم یا زیاد حرفهای خوب وزیبا بهتره از اینکه تو دائم بذاری منت سر یه خودکار نو حمید پشیمون شده از کارا و از حرفاش باید که جبران کنه اون تموم منتهاش شاعر ای کسانی که ایمان آورده اید صدقات خود را با منت و اذیت باطل نکنید سوره بقره آیه 264 @qorankoodak
برای اینکه کودک داستان ها را عمیق تر درک کند. می توان نمایشنامه ای اجرا کرد که بازیگرانش پدر و مادر و کودک و خواهر یا برادر او باشند. همچنین از عروسک‌ها و یا کاردستی های او هم می توانید استفاده کنید. @qorankoodak
سلام دوستان. پست برای دسترسی راحت شما موضوعات کانال در زیر طبقه بندی شده است .. بازی هایی برای آسان تر یاد گرفتن قرآن .. آشنایی بامعصومین به صورت هفتگی در قالب داستان نمایشنامه و شعر با جوایز مرتبط برای ارتباط قوی تر کودک با معصومین. ایده مهد کودک حسینیه .. شعرهایی که در این قسمت نوشتم (به صورت داستانی است و تفسیری از یک آیه است) را می توانید در قالب نمایشنامه با فرزندانتان اجرا کنید .. تفسیر کوتاه تلنگری از یک آیه برای جذاب کردن آموزش .. کارهای خلاقانه ای که می توان برای آشنا شدن فرزندمان با دین انجام دهیم. مطالبی برای علاقه مند کردن کودکان به نماز حفظ ویادگیری مفهوم سوره های قرآن جزء 30 👇👇 @qurankoodak1
خلاصه داستان سپاه ابرهه نویسنده: احمد بهجت، مترجم: علی چراغی  ناشر:کتاب های قاصدک                      خلاصه سازی از: پارسا سلیمانی روزی روزگاری پادشاهی زورگو به شهر حبشه حکومت می کرد. نام او ابرهه بود.  دشمن او حضرت ابراهیم (ص) کعبه ای بزرگ ساخته بود و مردم برای عبادت به آنجا می رفتند. ابرهه عصبانی شد. معبدی درست کرد تا مردم برای عبادت به آنجا بروند اما هیچ کس به معبد ابرهه نرفت.  ابرهه عصبانی شد و تصمیم گرفت به مکه حمله کند. سپاه ابرهه خیلی قوی بود و پر بود از فیل های قوی. اما در فیل های ابرهه یک فیل قوی تر از بقیه بود. ابرهه هشدار داد که حمله کنند. آنها به مکه رسیدند ولی تا ابرهه خواست کعبه را خراب کند، فیل ها جای خود ایستادند. ابرهه آنها را شلاق زد ولی بازهم حرکت نکردند. ناگهان تعدادی از پرندگان کوچکی آمدند و سنگ های کوچکی بر منقار داشتند. آنها سنگ ها را پرتاب کردند و سپاه ابرهه را نابود کردند. @qurankoodak1
یک نمایشنامه برای سوره عادیات بسازیم. مربی داستان رو تعریف می کنه تا اونجا که پیامبر صلی الله می فرمایند: "چه کسی به جنگ با آنها می رود؟" این را رو به بچه ها می گوید تا بچه ها داوطلب شوند. می شه چند تا کودک یا مربی دیگر ماسک زشت بزنند روی صورتشون و بچه های دیگر بهشون حمله کنند. بار اول و دوم بچه ها می رند و از اون آدم زشتا مثلا کتک می خورند و بر میگردند. بار سوم مربی میگه از اونجایی که این آدم بدا خیلی قوی بودند، پیامبر خدا یه فرمانده خوب و قوی رو براشون گذاشت تا پیروز بشند، اون فرمانده خیلی قوی، امام علی علیه السلام بود. بچه ها حالا بیاید این دفعه با فرماندهی امام علی علیه السلام به دشمنا حمله کنیم.  قبل حمله باید نقشه بکشیم چیکار کنیم. بعد دور هم جمع می شند و تصمیم می گیرند از اطراف آدم بدا رو محاصره کنند. (میشه با چراغ روز و شب رو نشون داد) بعد بچه ها هر کدوم یک چوب دستشون می گیرند به عنوان اسب روش سوار می شند تا برند حمله کنند. در بین راه باید یه سری صندلی یا چیز دیگه باشه بعنوان بلندی استفاده شه که بچه ها از روش رد شوند و یه سری بادکنک که کم باد شده بعنوان سنگ و وقتی بچه ها روش می رند بترکه(صدای جرقه). بعد انقدر بچه ها بدوند و بالا پایین برند که به نفس نفس بیفتند. موقع حمله به آدم بدا هم یه سری برف شدی یا خرده کاغذ یا چیز دیگه رو سر بچه ها ریخته شه به عنوان گرد و خاک. بچه ها به آدم بدا حمله کنند و پیروز بشند. می شه موقع حمله حیدر حیدر هم بکنند. و بعد از پیروزی، شادی کنند. @qurankoodak1
راز گربه نارنجی🐕 وقتی که رازی فاش بشه خیلی چیزا خراب میشه یه گربه بود نارنجی🐕 اون طرف جوی آب یه چیزی پنهون میکرد پشت نقاب یه گربه راه راه🐈 رفت و گفت به من بگو رازتون گربه نارنجی 🐕 جواب داد میو میو منم منم گربه مهربون🐕 پاییز🍂 که شد میگم چیه رازمون گربه راه راه 🐈 گفت رازت چیه آی گربه نارنجی نکنه میخوای جوجه ها🐥 رو بخوری یا آخر پاییز🍂 اونو بشماری؟ گربه نارنجی 🐕گفت هیچ کدوم از اینا نبوده کارم منم منم گربه بی آزارم میو 🌞🌞🌞🌞 تابستون تموم شد. شروع شد فصل پاییز🍂 گربه نارنجی 🐕گفت رازم رو میگم به شما نگی اونو هیچ کجا قول بده 🤝 گربه راه راه🐈 قول میدم یک دفعه بیرون اومدند از اون پشت سه تا بچه گربه ریز و درشت 🐕🐕🐕 مامان گربه🐕 یادت باشه که راز من پیشت باشه همیشه فاش نکنی پیش کسی اینجوری بدتر میشه گربه راه راه🐈 از دیدن بچه گربه ها هی ذوق می کرد هی بالا پایین می پرید تلق تولوق تولوق می کرد همسایه ها از صدای اون گربه اومدند بیرون از خونه سه تا گربه کوچولو دیدند اونا جلو خونه یکی از اون همسایه ها بدش میومد از گربه ها با یک جارو به دست اومد تا بزنه اون گربه ها گربه راه راه 🐈که دید بدجوری رازو لو داده زودی پرید جلوی اون خیلی سریع خیلی ساده مامان گربه 🐕بچه هاشو از اونجا زود فرار داد بعدش میو میو کرد فرار رو ترجیح به این قرار داد وقتی که رازی فاش بشه خیلی چیزا خراب میشه @qurankoodak1