eitaa logo
قران پویان
493 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
758 ویدیو
771 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑🛑احتمال وجود با وجود غلبه ، است . علي ع نه زندان سياسي داشت نه قتل سياسي ✅ یعنی رشد هماهنگ این سه بعد (آزادي، عشق، برابري) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس می‌کنیم، در درون خویش عظمت بودایی را برپا سازیم و در همان حال انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر اینکه می‌توانیم، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش، با باز نداریم و به نام اصول، مقدس‌ترین اصل را، که انسان از طریق و و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکینم، 🔻🔻 زیرا هنگامی که « » غالب است، احتمال اینکه در جریان باشد، باوری و خطرناک است و هنگامی که «سرمایه‌داری» حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک ساده‌لوحی است. و اگر به تکامل نوعی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادی فکری آدمی و کمترین بی‌تابی در برابر تحمل تنوع اندیشه‌ها و ابتکارها، یک است. ✅اگر یک روشنفکر مسلمان است و به ویژه شیعه، نیازی به چنین ترکیب مصنوعی از سه شخصیت برای داشتن یک «امام» ندارد، زیرا را دارد. او که حساستر از مزدک و انقلابی‌تر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهره‌کشان کینه ورزید و با محرومان همدرد بود ✅روحی که در برابر چنان بی‌تاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او سپاهیان دشمن یورش آورده‌اند و یک زن یهودی را که در ذمه حکومت او بوده است، آزار کرده‌اند، بر روی منبر از بیتابی درد آنچنان بر چهره‌اش سیلی نواخت و فریاد زد که «اگرکسی از این درد بمیرد او را نباید سرزنش کرد». ✅و اما حرمت و تا بدانجا که نماز می‌خواند و خوارج، که دشمنان خونی وی بودند، نمازش را در هم می‌شکنند، سخن می‌گفت سخنش را قطع می‌کردند، و حتی او را استهزا می‌کردند و او در اوج قدرت بود و هرگز کوچکترین بر کسی وارد نساخت، او حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند اما نداشت، حتی یک زندانی سیاسی و . و طلحه و زبیر قدرتمندترین شخصیتهای با نفوذ و خطرناکی که در رژیم او کرده بودند، هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند، و می‌دانست که به یک توطئه خطرناک می‌روند، اما اجازه داد، زیرا نمی‌خواست این سنت را برای قداره‌بندان و قلدران به جای گذارد که👈👈 به خاطر ، را پامال کند. ✅اسلام با اینکه خود را دینی الهی می‌داند و پیامبرش را فرستاده از سوی خداوند برای نشان دادن راه راست به انسانها می‌شناسد، با این همه اعلام می‌کند که: در پذیرش دین نیست و تلاش ما تنها برای آگاه کردن انسان‌ها است تا راه «رشد» از راه «غی» تشخیص داده شود و آنگاه آن با خود آنها است: «لا فی الدین، قد تبین الرشد من الغی». ✅و علی، به فرمانده خود دستور می‌دهد که: «با توده درآمیز و از اشراف دوری کن و بدان که توده یا برادر تواند در دین و یا همانند تو در نوع، خون آنان همچون خون ما است و مال آنان همچون مال ما، هر دو را حرمت نه»، و یک شاعر بدبین نابینای تنها، در هنگامی که قدرت اسلام شرق و غرب عالم را فرا گرفته می‌تواند با همه تنهایی اعتراض خویش را علیه ایمان حاکم، علیه اسلام حاکم، و حتی علیه خدا و مذهب برآورد و بماند. 🔻🔻اکنون این مسلمان رنج دیده چگونه می‌تواند پس از ۱۴ قرن، چهارده قرنی که زخمهای کاری از و از خشونت خلفا و از سیطره جبارانه قداره‌بندان و و بر دل دارد، نظامی را بپذیرد که در آن آنچه را که در یک حکومت واقعي مذهبی از آن برخوردار بوده است، از او باز گیرند؟😔😔 اندیشیدن به این ، هم سنگینی بار خودسازی، و هم هوشیاری‌ای را که باید با آن همراه باشد، مشخص می‌کند و این درس بزرگ را به ما می‌آموزد که 👈👈👈 شدن بیش از هرچیز مستلزم یک ، یک انقلاب در بینش و یک انقلاب در شیوه تفکر ما است. انقلابی توأم با این آگاهی، که ثمره تجربه بزرگ تاریخ انسان است، و در عین حال دست یافتن به یک لیاقت ذهنی است که بتواند وحدت میان مفاهیم و و را دریابد و مهمتر از آن با جان خویش تجربه کند و این سه را ملکه خویش سازد و با فطرتش عجین کند، و این آرمان‌ها نه تنها در عقیده‌اش که دربودنش ریشه گیرد و در نهایت تا بدانجا رسد که جدایی این سه مفهوم را در خویش احساس نکند و هر یک را در عین حال با آن دو دیگر یکی بداند، تثلیثی که در عمق و در حقیقت یک توحید است." 🖌برگرفته از مقاله خودسازي انقلابي، زنده ياد دكتر علي . @quranpuyan
▪️با گرامی‌داشت 29خرداد سالروز درگذشت دکتر علی .🥀 🛑🛑احتمال وجود با وجود غلبه ، است . علي ع نه زندان سياسي داشت نه قتل سياسي ✅ یعنی رشد هماهنگ این سه بعد (آزادي، عشق، برابري) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس می‌کنیم، در درون خویش عظمت بودایی را برپا سازیم و در همان حال انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر اینکه می‌توانیم، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش، با باز نداریم و به نام اصول، مقدس‌ترین اصل را، که انسان از طریق و و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکینم، 🔻🔻 زیرا هنگامی که « » غالب است، احتمال اینکه در جریان باشد، باوری و خطرناک است و هنگامی که «سرمایه‌داری» حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک ساده‌لوحی است. و اگر به تکامل نوعی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادی فکری آدمی و کمترین بی‌تابی در برابر تحمل تنوع اندیشه‌ها و ابتکارها، یک است. ✅اگر یک روشنفکر مسلمان است و به ویژه شیعه، نیازی به چنین ترکیب مصنوعی از سه شخصیت برای داشتن یک «امام» ندارد، زیرا را دارد. او که حساستر از مزدک و انقلابی‌تر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهره‌کشان کینه ورزید و با محرومان همدرد بود ✅روحی که در برابر چنان بی‌تاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او سپاهیان دشمن یورش آورده‌اند و یک زن یهودی را که در ذمه حکومت او بوده است، آزار کرده‌اند، بر روی منبر از بیتابی درد آنچنان بر چهره‌اش سیلی نواخت و فریاد زد که «اگرکسی از این درد بمیرد او را نباید سرزنش کرد». ✅و اما حرمت و تا بدانجا که نماز می‌خواند و خوارج، که دشمنان خونی وی بودند، نمازش را در هم می‌شکنند، سخن می‌گفت سخنش را قطع می‌کردند، و حتی او را استهزا می‌کردند و او در اوج قدرت بود و هرگز کوچکترین بر کسی وارد نساخت، او حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند اما نداشت، حتی یک زندانی سیاسی و . و طلحه و زبیر قدرتمندترین شخصیتهای با نفوذ و خطرناکی که در رژیم او کرده بودند، هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند، و می‌دانست که به یک توطئه خطرناک می‌روند، اما اجازه داد، زیرا نمی‌خواست این سنت را برای قداره‌بندان و قلدران به جای گذارد که👈👈 به خاطر ، را پامال کند. ✅اسلام با اینکه خود را دینی الهی می‌داند و پیامبرش را فرستاده از سوی خداوند برای نشان دادن راه راست به انسانها می‌شناسد، با این همه اعلام می‌کند که: در پذیرش دین نیست و تلاش ما تنها برای آگاه کردن انسان‌ها است تا راه «رشد» از راه «غی» تشخیص داده شود و آنگاه آن با خود آنها است: «لا فی الدین، قد تبین الرشد من الغی». ✅و علی، به فرمانده خود دستور می‌دهد که: «با توده درآمیز و از اشراف دوری کن و بدان که توده یا برادر تواند در دین و یا همانند تو در نوع، خون آنان همچون خون ما است و مال آنان همچون مال ما، هر دو را حرمت نه»، و یک شاعر بدبین نابینای تنها، در هنگامی که قدرت اسلام شرق و غرب عالم را فرا گرفته می‌تواند با همه تنهایی اعتراض خویش را علیه ایمان حاکم، علیه اسلام حاکم، و حتی علیه خدا و مذهب برآورد و بماند. 🔻🔻اکنون این مسلمان رنج دیده چگونه می‌تواند پس از ۱۴ قرن، چهارده قرنی که زخمهای کاری از و از خشونت خلفا و از سیطره جبارانه قداره‌بندان و و بر دل دارد، نظامی را بپذیرد که در آن آنچه را که در یک حکومت واقعي مذهبی از آن برخوردار بوده است، از او باز گیرند؟😔😔 🖌برگرفته از مقاله خودسازي انقلابي، زنده ياد دكتر علي . http://quranpuyan.com/yaf_postst5525_Hkwmt-w-dlt-dr-slm--msy-wlyt-Hkm-dr-brbr-mrdm-z-ngh-qrn-w-nhj-lblGh.aspx @quranpuyan
4_5967308551813598518.mp3
زمان: حجم: 23.5M
، مانع حق‌گویی و حق‌پذیری يعني طرفداري از فرد ، گروه، انديشه، رفتار يا حرفي به دليلي جز حقيقت و برهان. 💢 پيامبر خدا ص فرمود : مَن تَعَصَّبَ أو تُعُصِّبَ لَهُ فقَد خَلَعَ رِبْقَ الإيمانِ مِن عُنُقِهِ .و في نَقلٍ : فقَد خَلَعَ رِبقَةَ الإسلامِ مِن عُنُقِهِ . كسى كه تعصّب بورزد يا برايش تعصّب ورزيده شود، حلقه را از گردن خويش باز كرده است. در حديثى ديگر آمده است: حلقه اسلام را از گردن خويش باز كرده است.(الكافي) ♦اگر از فردي بخاطر انكه صرفا همفكر يا هم جناح يا دوست و فاميل ماست ، در كار غير صحيح او حمايت كنيم يا از انتخاب و انتصابش در سمتي كه صلاحيت آنرا ندارد، دفاع كنيم، تعصب است. اگر كاري بد است و قابل انتقاد ،ادم متعصب از دوستش انتقاد نمي كند اما از مخالفش چرا. ♦اگر امام جمعه اي از رييس جمهور الف بخاطر كاري مرتبا انتقاد ميكرده اما براي همان كار از رييس جمهور ب نه تنها انتقاد نمي كند بلكه تعريف یا سکوت مي كند، اين و از خارج است. استاد سلیمانی @quranpuyan
، ممدوح يا مذموم؟ 🛑قسمت دهم: و از آسیب های اساسی ⭕شهید بهشتی در کتاب ولایت رهبری و روحانیت ، و رایکی از آسیب های اساسی میداند. ↩️"اگر در همان گام اول که (مخاطب) با ما روبه‌رو می‌شود ما را آدم‌های و به معنای خودمحور بیابد ــ که من محور حق و باطل هستم، من ترازوی منحصربه‌فرد حق و باطل و عدل و ظلم هستم ــ مسلم است و گمان می‌کنم برای همۀ ما روشن باشد که از ما فاصله خواهد گرفت... هر فرد و گروهی که این گرفتاری ( ) را داشته باشد، اگر از تمام دستگاه‌های تبلیغاتی دنیا و آخرین فنون تبلیغاتی، بهترین فیلم، شیرین‌ترین بیان و جذاب‌ترین شعرها و مهیج‌ترین نمایشنامه‌ها و فیلم‌ها هم استفاده کند، باز به جایی نمی‌رسد. 🖊شهید سید محمد حسینی بهشتی، ولایت، رهبری، روحانیت، ص ۳۸۶ ⭕تعصب از ماده«عصب» است.مثلا من حرفی می زنم و سخنم منطقی نیست ولی چون خودم این حرف را زده ام ایستادگی می کنم و این است. همچنین پدر یا اجداد من موضوعی را گفته اند که منطقی نیست. 👈فقط به دلیل اینکه حرف اجدادم است از آن حرف بی منطق حمایت می کنم و این همان تعصب است ، زیرا دفاع من برای حرف و سخنی است که با منطق وفق نمی دهد. 📚منبع: مرتضي مطهري، کتاب پانزده گفتار ، ص ۲۳۱ 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
شماره 220 (.) . . سوره از جانب نيست. اصل بر بودن است مگر حكم از سوي خدا صادر شود.⭕️ 🔸ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ «103»مائده خداوند، درباره‌ى هيچ بحيره (حيوان گوش شكافته) و هيچ سائبه (حيوانى كه به خاطر زاد و ولد زياد او را آزاد كرده‌اند) و هيچ وصيله (حيوان نرى كه متّصل به ماده، دو قلو به دنيا آمده باشد) و هيچ حام (شتر نرى كه ده بار براى جفت گيرى از آن استفاده شده باشد) حكمى نكرده است (و شما را از استفاده‌ى گوشت و باركشى آن منع نفرموده و اين ممنوعيّت‌ها خرافات زمان جاهلى است)، ولى كافران بر خدا دروغ مى‌بندند و بيشتر آنان اهل تعقّل نيستند. ⚛خداى تعالى منزه است از تشريع احكامى كه مردم خرافى جعل كرده‌اند 👈آيه شريفه در اين مقام است كه خداى تعالى را منزه از جعل چنين احكامى كرده و اينگونه احكامى را كه مردم خرافى از پيش خود براى اين چهار صنف از انعام تراشيده و به خدا نسبتش مى‌دادند از خداى متعال سلب نمايد، بدليل اينكه اولا مى‌فرمايد:(ما جَعَلَ اللَّهُ ...) يعنى خدا چنين جعلى نكرده، و ثانيا مى‌فرمايد: (وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ...)- يعنى و ليكن كسانى كه كافر شدند بر خدا افتراء مى‌بندند. گويا وقتى خداى تعالى فرمود:(ما جَعَلَ اللَّهُ) كسى مى‌پرسد اگر اين احكام را كه كفار مدعى هستند كه از خداست، و خداى متعال آن را جعل نكرده پس از كجا درست شده است؟ در پاسخ از اين سؤال فرضى جواب مى‌دهد اين احكام افتراى دروغى كفار است به خداى تعالي 📚تفسير الميزان ❇متوليان مذهب شرك، در دوران پيش از اسلام، از پيش خود مقرراتي را به نام دين بر مردم عرضه كرده بودند؛ از جمله: حرمت سوار شدن و خوردن گوشت ماده شتري كه پنج شكم زاييده و آخرين آن نر باشد. چنين شتري را با شكافتن [بَحر] گوش آن «بَحيره» مي‌ناميدند. و نيز سواري و حمل بار بر ماده شتري را كه به نذر آزاد شده بود حرام مي‌شمردند [سائبه: يله و رها شده]. گوسفند دوقلوي نر و ماده [وصيله: به هم وصل شده] را ذبح نمي‌كردند، و بالاخره «حام» شتر ماده ده شكم زاييده را با تحريم سواري و ذبح آن مورد «حمايت» قرار مي‌دادند. اين خرافات توسط متولياني به نام دين ساخته و پرداخته شده بود و مردم از ترس خشم بُت‌ها و تحريك توده‌هاي به آن عمل مي‌كردند. ذكر اين دين‌سازي‌هاي بي‌منطق و نسبت دادن نظريات شخصي متوليان به آيين و مذهب يك قوم، هدفي جز عبرت‌گيري و پرهيز از بدعت گذاري و اضافه كردن فتاوي به دين ندارد. 💫تفسير بازرگان ❇قرب به خداوند بايد از راه‌هاى صحيح و معقول باشد. با هر نذرى يا از هر راهى نمى‌توان به خدا نزديك شد.مردم جاهلى مى‌پنداشتند با رها كردن حيوانات ياد شده، به خدا يا بتان نزديك مى‌شوند. 1⃣- دين را بايد از و پاك نمود. «ما جَعَلَ اللَّهُ» 2⃣- تا از سوى خدا، قانونى نسبت به تحريم حيوانات وضع نشده، اصل بودن آنهاست. «ما جَعَلَ اللَّهُ» 3⃣- انتساب اتلاف مال و رها كردن حيوان نوعى افترا به خدا و حرام است. «يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ» 4⃣- ريشه‌ى احكام الهى مصالح واقعى است، امّا خرافات، ريشه در جهل و بى‌عقلى دارد. «لا يَعْقِلُونَ» 5⃣- اگر اكثريّت جامعه اهل‌ باشند، بدعت‌ها رشد نمى‌كند. «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»" 📚تفسير نور کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛