eitaa logo
قران پویان
492 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
758 ویدیو
768 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا و از جزء قسمت اول سوره ۱-نقش و نقل در هدایت انسان كلُّمَا أُلْقِىَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلهَُمْ خَزَنَتهَُا أَ لَمْ یَأْتِكمُْ نَذِیرٌ(۸) قَالُواْ بَلىَ قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شىَْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فىِ ضَلَالٍ كَبِیرٍ(۹) وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فىِ أَصحَْابِ السَّعِیرِ(۱۰- ملک) هرگاه که گروهى در جهنم انداخته می شوند، نگهبانانش از آنها مى پرسند: مگر بیم دهنده اى برای شما نیامد؟ جواب می دهند: چرا؛ آمد ولى ما او را انكار كردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نكرده است و شما بیم دهندگان هم در گمراهى بزرگى هستید. آنگاه مى گویند: اگر ما به دعوت نجاتبخش آنان گوش کرده بودیم یا در حقایق خلقت تعقّل كرده بودیم؛ کارمان به اینجا نمی کشید و الان بین جهنمیان نبودیم. مراد از « فَوْجٌ » در اینجا همان کفار و فاسقانی هستند که آنها را دسته دسته وارد جهنم می کنند. منظور از «خزنة» در اینجا ملائكهاى هستند كه مامور بر آتشند و انواع عذاب هاى جهنم را تدبیر میكنند. مراد از «سمع» و «عقل» در اینجا عمل به مقتضای این دو است. بنابراین معنای آیه این می شود: دوزخیان در پاسخ فرشتگان مى گویند: اگر ما در دنیا دستورات رسولان را اطاعت كرده بودیم و یا در ادله و معارف آنها تعقل مى كردیم، امروز در زمره اهل جهنم نبودیم و همانند ایشان در آتش جاودان، معذب نمى شدیم نکته: ۱. این آیات، به اصلى ترین عامل سیه روزی دوزخیان اشاره کرده آن را به بهترین وجه ممکن تحلیل می کند. می فرماید: خداوند متعال هم از یك سو شنوا و و فطرت الهی به اینها داد و هم از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن به سوی اینها گسیل داشت؛ اگر اینها از این همه ابزار هدایت که در اختیارشان قرار گرفت بهره می بردند هرگز سرانجامشان به جهنم ختم نمی شد. سوره ۲-کاری که هم ردیف کفر به خداست وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَِ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ كِتَابِیَهْ(۲۵)... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ(۳۰)ثُمَّ الجَْحِیمَ صَلُّوهُ(۳۱) ... إِنَّهُ كاَنَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ(۳۳)وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ(۳۴- حاقه) و اما كسى كه پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مىگوید: اى كاش پرونده ام را دریافت نمى كردم ... او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید؛ آن گاه به دوزخش دراندازید ... زیرا او به خداى بزرگ ایمان نمى آورده و مردم را به تشویق نمى كرده است. بر اساس این آیات عده ای را نامه عمل به دست چپ می دهند و آنها را در غل و زنجیر کشیده و به دوزخ می افکند و در مقام بیان علت این عذاب گفته می شود جرم اینها دو چیز بوده: یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینکه مردم را برای کمک به نیازمندان و رفع حوائج آنها تشویق و ترغیب نمی کردند.😔 علامه طباطبایی(ره) در شرح « وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ » می نویسد: یعنی در مورد بینوایان سهل انگاری می کردند و رنجی که فقرا می کشیدند اهمیتی برای آنها نداشت. نکته قابل توجه اینکه قرآن کریم این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است. ادامه 👇👇👇 http://quranpuyan.com/yaf_postst260_nkht-khlydy-z-jz-byst-wnhm-qrn-khrym.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
📖 ؟ ✅ و کردن مایه نجات از جهنم در سوره خداوند به گفتار و پیامبران در جهنم اشاره کرده و جمله بسیار جالبی را از قول انها نقل کرده است: 💠 سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَاأَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿۸﴾ 🔸نگهبانان دوزخ از آنها سؤ ال ميكنند: مگر انذاركننده الهي به سراغ شما نيامد 💠 قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿۹﴾ 🔸فولادوند: گويند چرا هشدار دهنده اى به سوى ما آمد و[لى] تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى فرو نفرستاده است شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد 💠 وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۱۰﴾ 🔸مکارم: و ميگويند: اگر ما داشتيم، يا ميكرديم، جزء دوزخيان نبوديم. https://goo.gl/Zxrkan 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/quranpuyan
بنام خدا و از جزء قسمت اول سوره ۱-نقش و نقل در هدایت انسان كلُّمَا أُلْقِىَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلهَُمْ خَزَنَتهَُا أَ لَمْ یَأْتِكمُْ نَذِیرٌ(۸) قَالُواْ بَلىَ قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شىَْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فىِ ضَلَالٍ كَبِیرٍ(۹) وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فىِ أَصحَْابِ السَّعِیرِ(۱۰- ملک) هرگاه که گروهى در جهنم انداخته می شوند، نگهبانانش از آنها مى پرسند: مگر بیم دهنده اى برای شما نیامد؟ جواب می دهند: چرا؛ آمد ولى ما او را انكار كردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نكرده است و شما بیم دهندگان هم در گمراهى بزرگى هستید. آنگاه مى گویند: اگر ما به دعوت نجاتبخش آنان گوش کرده بودیم یا در حقایق خلقت تعقّل كرده بودیم؛ کارمان به اینجا نمی کشید و الان بین جهنمیان نبودیم. مراد از « فَوْجٌ » در اینجا همان کفار و فاسقانی هستند که آنها را دسته دسته وارد جهنم می کنند. منظور از «خزنة» در اینجا ملائكهاى هستند كه مامور بر آتشند و انواع عذاب هاى جهنم را تدبیر میكنند. مراد از «سمع» و «عقل» در اینجا عمل به مقتضای این دو است. بنابراین معنای آیه این می شود: دوزخیان در پاسخ فرشتگان مى گویند: اگر ما در دنیا دستورات رسولان را اطاعت كرده بودیم و یا در ادله و معارف آنها تعقل مى كردیم، امروز در زمره اهل جهنم نبودیم و همانند ایشان در آتش جاودان، معذب نمى شدیم نکته: ۱. این آیات، به اصلى ترین عامل سیه روزی دوزخیان اشاره کرده آن را به بهترین وجه ممکن تحلیل می کند. می فرماید: خداوند متعال هم از یك سو شنوا و و فطرت الهی به اینها داد و هم از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن به سوی اینها گسیل داشت؛ اگر اینها از این همه ابزار هدایت که در اختیارشان قرار گرفت بهره می بردند هرگز سرانجامشان به جهنم ختم نمی شد. سوره ۲-کاری که هم ردیف کفر به خداست وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَِ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ كِتَابِیَهْ(۲۵)... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ(۳۰)ثُمَّ الجَْحِیمَ صَلُّوهُ(۳۱) ... إِنَّهُ كاَنَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ(۳۳)وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ(۳۴- حاقه) و اما كسى كه پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مىگوید: اى كاش پرونده ام را دریافت نمى كردم ... او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید؛ آن گاه به دوزخش دراندازید ... زیرا او به خداى بزرگ ایمان نمى آورده و مردم را به تشویق نمى كرده است. بر اساس این آیات عده ای را نامه عمل به دست چپ می دهند و آنها را در غل و زنجیر کشیده و به دوزخ می افکند و در مقام بیان علت این عذاب گفته می شود جرم اینها دو چیز بوده: یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینکه مردم را برای کمک به نیازمندان و رفع حوائج آنها تشویق و ترغیب نمی کردند.😔 علامه طباطبایی(ره) در شرح « وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ » می نویسد: یعنی در مورد بینوایان سهل انگاری می کردند و رنجی که فقرا می کشیدند اهمیتی برای آنها نداشت. نکته قابل توجه اینکه قرآن کریم این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است. ادامه 👇👇👇 http://quranpuyan.com/yaf_postst260_nkht-khlydy-z-jz-byst-wnhm-qrn-khrym.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
📖 ؟ ✅ و کردن مایه نجات از جهنم در سوره خداوند به گفتار و پیامبران در جهنم اشاره کرده و جمله بسیار جالبی را از قول انها نقل کرده است: 💠 سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَاأَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿۸﴾ 🔸نگهبانان دوزخ از آنها سؤ ال مي‏كنند: مگر انذاركننده الهي به سراغ شما نيامد 💠 قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿۹﴾ 🔸فولادوند: گويند چرا هشدار دهنده ‏اى به سوى ما آمد و[لى] تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى فرو نفرستاده است‏ شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد 💠 وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۱۰﴾ 🔸مکارم: و مي‏گويند: اگر ما داشتيم، يا مي‏كرديم، جزء دوزخيان نبوديم. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين https://goo.gl/Zxrkan ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
: در آيات قرآن، چگونه موجودي است؟ چه تفاوتهايي با انسان و فرشته دارد؟ آيا لزوما نامشهود هستند؟ قسمت دوم: آيا و از يك نوعند؟ ✅یك اشتباه ما در اثر یك اشتباه- كه ریشه ی آن افكاری است كه در ایران قبل از اسلام وجود داشته است- معمولاً جن و ملك را در ردیف یكدیگر قرار می دهیم، كأ نّه دو تیپ نزدیك به یكدیگر هستند. در شعر محتشم هم هست: «جن و ملك بر آدمیان نوحه می كنند» یا در تعبیرات دیگر فارسی، شعرها و غیر آن، می گوییم دیو و ملك، یعنی به جای كلمه ی «جن» كلمه ی«دیو» را می آوریم. این درست نیست، چرا؟ ⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️ یك فكر و اندیشه ای در ایران قبل از اسلام وجود داشته است كه آنها قائل به دو نوع موجوداتی بودند كه آن موجودها در عالم خلقت تأثیر و نوعی كارگزاری داشته اند یعنی تدبیر امور به آنها واگذار بوده است؛ از این دو نوع یك نوع را خیر می دانستند یعنی آنها را قدرتهای مرموز كارگزارِ در عالم كه كارشان خیر رساندن به عالم است [می دانستند؛ ] گروه دیگر را هم از نظر قدرت و كارگزاری در ردیف آنها می شمردند ولی می گفتند اینها گروهی هستند كه طبیعت و طینتشان بد كردن است، طبیعت و طینت آنها این است كه شُرور را در عالم خلق كنند و بیافرینند. آنگاه مثلاً می گفتند باران را آن گروه نیك می آورند زلزله را آن گروه بد. گروه دیگر معتقد بودند به اینكه خدای اصلی یكی بیشتر نیست ولی می گفتند خدای اصلی دو موجود آفرید: یك موجود خیر و یك موجود شر، و آن موجود خیر است كه جنودش هم خیرند و موجود شر جنودش شرند؛ یعنی هر دو مبدأ خیر و شر ریشه اش به یك خدای اصلی می رسد. بعد كه كلمه ی «مَلَك» و كلمه ی «جن» در قرآن آمد، در ترجمه های فارسی مَلَك را فرشته ترجمه كردند ولی به غلط كلمه ی را به جای جن گذاشتند بدون توجه به اینكه جنّی كه در قرآن آمده است با دیوی كه در قدیم در ایران باستان بوده است از زمین تا آسمان متفاوت است. جنّی كه در قرآن آمده موجودی است در ردیف انسان. در قرآن به فرشتگان مَلَك گفته شده. مَلَك از ماده ی مُلك به معنی قدرت است، یعنی موجوداتی كه مظاهر قدرت پروردگار هستند، موجوداتی كه قدرت خداوند عالم در عالم به وسیله ی آنها بروز و ظهور می كند، آنها واقعاً كارشان باذن اللّه كارگزاری عالم است، . 🔰🔰🔰🔰🔰 و اما آن موجودی كه قرآن او را «جن» می نامد آیا كاری از قبیل كارهای ملائكه- چه كاری كه برای بشر خیر شمرده شود و چه كاری كه برای بشر زیان شمرده شود- انجام می دهد؟ مثلاً جن در آمدن سیل یا زلزله نقشی دارد؟ ابداً. اصلاً در این ردیفها نیست. در قرآن هیچ جا شما نمی بینید جن و ملك با یكدیگر ردیف شده باشند؛ جن با اِنس ردیف می شود نه با مَلَك؛ ادامه دارد تفسير سوره جن در جلد 9 كتاب آشنايي با قران،استاد شهيد مطهري https://v.ht/aljenn
◽️ و در ايا انبيا براي حكمراني مبعوث شده اند؟ 🛑قسمت اول 🔵این عنوان به‌دنبال این مسئله است که در قرآن کریم چه رابطه و نسبتی میان و به‌معنی حکمرانی و حکم‌فرمایی وجود دارد. مسئله‌مان را بر قرآن عرضه کنیم و ببینیم که قرآن در آیات مختلف راجع به آن چه اظهارنظری کرده است، لذا نگاه ما به قرآن نگاه مسئله‌محور است. ↩️این عنوان را در ضمن چهار موضوع بررسی کرده‌ایم: یکی عطاهای خداوند به پیامبران، دوم اهدافی که برای نبوت ذکر شده، سوم افعال و کارکردی که قرآن برای پیامبران بیان فرموده است، و چهارم آموزه‌ها و گفته‌های پیامبران است، و تکمله پنجمی هم هست که درباره حکومت‌هایی است که قرآن از آنها یاد کرده و نام برده است؛ چه حکومت پیامبران و چه غیر‌پیامبران. این پنج مبحث را بررسی می‌کنیم تا ببینیم محصول آن چیست و چه چیزی از اینها استخراج می‌شود. ↩️بنابر استقصایی که در آیات قرآن صورت گرفته است، ۲۰ مورد است که خداوند در آیات مختلف یاد می‌کند که آنها را به پیامبران داده است. کتاب، حکم، حکمت، ملک، کوثر، رشد، زبور، خلیفه، فضل، فرقان، ضیاء و تعبیرهای مختلف دیگر. 👈از این ۲۰ موردی که خداوند به پیامبران داده است، وقتی نگاه می‌کنیم، آنچه که می‌تواند به حوزه حکومت برگردد و مربوط شود، سه چیز است. بقیه همه در حوزه تعلیم و تربیت، و در حوزه معرفت و معارف کلان است. 👈آن سه تعبیر که در بعضی از آیات تکرار شده، یکی است، یکی است و دیگری است. در واقع می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا خداوند گفته است به پیامبران منصب را داده‌ایم و بنابراین می‌خواهند حکمرانی کنند؟ آیا گفته شده که منصب حاکمیت را به پیامبران عطا کرده‌ایم؟ یا نه؟ 🔹 از این سه واژه، واژه خلیفه فقط برای داوود به کار رفته است؛ بنابراین برای بقیه انبیا نداریم که او خلیفه خدا در زمین است. واژه ملک هم برای سه پیامبر به کار رفته است: داوود، سلیمان، و یوسف. به‌صورت کلی‌تر هم آمده است که به آل‌ابراهیم ملک دادیم و فرمانروایی دادیم که مصداق‌هایی که خود قرآن ذکر کرده است، داوود و سلیمان و یوسف است. این سه مورد. پس ملک را هم راجع به سه پیامبر نام برده است. برای بقیه چنین چیزی نیست. اما واژه حکم بیشتر به کار رفته است. برای انبیاء مختلفی به کار رفته است: برای موسی، برای لوط، و برای سلیمان. معنایی که از آیات قرآن به دست می‌آید و همینطور از لغت، گاهی به‌معنی علم و دانستن و فهم است، ولی معنی شایع آن قضاوت و داوری است، و حکمرانی نیست. معنی در قرآن و کاربردهای آن و کارکردهای آن، به‌معنی حاکمیت و فرمانروایی، به‌معنی ملکی که در آیات دیگر به کار رفته است نیست، بحث قضاوت و داوری است: «آتیناه حکماً وعلماً». لذا گاهی در کنار علم به کار رفته است، گاهی در کنار نبوت به کار رفته است و چیزهای دیگری از این قبیل. 🔹اینها نشان می‌دهد که حکم جاهلیت به‌معنای حکمرانی جاهلیت نیست، بلکه به‌معنی قوانین، قضاوت‌ها و داوری‌ها است. پس این یک مورد درباره بررسی معنای حکم در قرآن است، ریشه‌یابی این مسئله در کتب لغت کهن که به دوره نزول برمی‌گردد، دومین مورد است که برای ما روشن می‌کند که معنی شایع و رایج حکم، قضاوت و داوری است، و قضاوت و داوری خودبه‌خود با حکومت و حاکمیت ملازمه‌ای ندارد؛ چرا که ممکن است کسی قاضی باشد، ولی حاکم نباشد. ♦♦پس نتیجه‌ای که از این مبحث به دست می‌آید این است که از آیات قرآن که عطاها و داده‌های خداوند را به پیامبران توصیف کرده و تبیین کرده، استفاده نمی‌شود که و حکومت جزو عطاهای خداوند به همه پیامبران است و با مقام و پیامبری ملازمه دارد. 👈 از این ۲۶ پیامبری که قرآن از آنها یاد کرده، بعضی از پیامبران، یعنی سه نفر از آنها را اسم برده و نام برده که یا خلیفه هستند و یا مقام ملک و حکمرانی دارند. 🖊حجت الاسلام مهدي مهريزي منبع: دفتر سوم کتاب تاملاتی در باب رابطه دین و دولت برگرفته از سايت پژوهشكده انديشه ديني معاصر 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━