💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سورہ_مبارڪـہ_بقره آیات 246 تا 248
📄#صفحـہ_40
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_40
❇️ مدعیان #شهادت و منتظران #جهاد، همواره بوده و هستند
💠 أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِـمِينَ
"246/بقره"
🌱 آيا ننگريستي به [داستان] آن [سران و شيوخ] قوم بنياسرائيل [در روزگار] پس از موسي؟ آنگاه كه به پيامبر خود [=يوشع، جانشين موسي] گفتند: پادشاهي براي ما برگزين، تا [تحت فرماندهي او] در راه خدا بجنگيم. [پيامبرشان] گفت: اگر بر شما اعلان جنگ داده شود، مگر غير از اين بوده كه نميجنگيد؟ [مگر سوابق شما غير از اين را نشان ميدهد؟]. گفتند: ما را چه ميشود [ديگر چه چيزي براي از دست دادن داريم كه] در راه خدا پيكار نكنيم؟ حال آنكه از ديارمان و فرزندانمان [با اسارت يا كشتن آنان] رانده [و آواره بيابانها] شدهايم. پس [با اینحال] چون جنگ بر آنان مقرّر گرديد، جز اندكي از آنان، [بقيه به پيكار] پشت كردند. و خدا به حال ستمگران بس آگاه است .
💫ميدان مبارزه، بستر ارزيابى افراد پر ادّعا است
🔷✨بنىاسرائيل بعد از حضرت موسى عليه السلام، به خاطر قانون شكنى و رفاه طلبى، مجدّداً تحت سلطه و فشار طاغوت قرار گرفته، آزادى و سرزمين خود را از دست دادند. آنها براى نجات از آوارگى و خارج شدن از زير يوغ طاغوت، تصميم به مبارزه گرفتند و از پيامبر خويش اشموئيل خواستند براى آنها فرمانده و اميرى را انتخاب كند تا به رهبرى او با طاغوت مبارزه كنند، ولى با همه اين ادعاها وقتى دستور صادر شد، همه آنها جز اندكى به ميدان نبرد پشت كرده و از آن دستور سرپيچى نمودند.
🔷✨ قابل توجه این که: آنها براى رفع تجاوز دشمن که ایشان را از سرزمینشان بیرون رانده بود، مى خواستند مبارزه کنند، در عین حال، نام آن را فى سبیل اللّه (در راه خدا گذاردند) از این تعبیر، روشن مى شود: آنچه به آزادى و نجات انسان ها از اسارت و رفع ظلم کمک کند، فى سبیل اللّه محسوب مى شود.
🔷✨ به هر حال، پیامبرشان که از وضع آنان نگران بود، و آنها را ثابت قدم در عهد و پیمان نمى دید به آنها گفت: اگر دستور پیکار به شما داده شود شاید (سرپیچى کنید و) در راه خدا پیکار نکنید (قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاّ تُقاتِلُوا).
🔷✨ آنها در پاسخ گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم در حالى که از خانه و فرزندانمان رانده شده ایم شهرهاى ما به وسیله دشمن اشغال و فرزندانمان اسیر شده اند؟! (قالُوا وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا).
🔷✨ و به این ترتیب، اعلام وفادارى به عهد و پیمان خود کردند، ولى با این همه هیچ یک از نام خدا و فرمان او، حفظ استقلال و موجودیتشان، و آزادى فرزندان، نتوانست جلو پیمان شکنى آنها را بگیرد، لذا در ادامه این آیه مى خوانیم: هنگامى که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عده کمى همگى سرپیچى کردند.
📚تفاسیر نور و نمونه
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_40
❇️ نفی #معیارهای غلط در #حاکمیت و #فرماندهی
💠وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
"بقره:247"
🌱 پيامبرشان [در اجابت درخواستشان] به آنها گفت: خدا طالوت را به زمامداري شما برگزيده است. گفتند: چگونه ممكن است او را بر ما [مقام] فرماندهي باشد، حال آن كه ما از او به اين مقام سزاوارتريم و به او كه [مانند ما] گشايش مالی داده نشده؟گفت: همانا خدا او را بر شما برگزيده و در دانش و [نيروي] جسم بر او فزوني بخشيده و خدا مُلك خويش را به هر كه خواهد [=شايسته بداند] ميبخشد و خدا گشايشگر داناست.
🔷✨طالوت ظاهراً از سرداران بنياسرائيل بود. گفته ميشود طالوت مُعرب شدة همان «شائول» است كه در تورات از او ياد شده. طالوت از ريشة طول [بلندي در اندازه يا مال و قدرت]، آنچنان كه از وصف او در همين آيه «بَسْطَهً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْم» برميآيد، بلندي و برتري او را در دانش [تخصّص] و جسم [قدرت]، كه دو شرط اصلي فرماندهي نظامي است، نشان ميدهد.
🔷✨ وقتي معيار ارزشي براي مردماني مال و مكنت باشد، طبيعي است كه خود را برتر از ديگران بدانند. از آنجايي كه براي بنياسرائيل شرط شهرياري شهرت خانوادگي و حسب و نسب و سيادت و ثروت بود، و بر وراثت داوري در خاندان يهودا و پيامبري در خاندان لاوي اصرار داشتند، طالوت را كه از خاندان بنيامين و نادار بود نميتوانستند به فرماندهي بپذيرند.
🔷✨ «وَاسِع» [وسعتبخش و گشايندة تنگناها] از نامهاي نيكوي خداست كه 7 بار به صورت «واسع عليم»، يكبار «واسع المغفره»، و نيز يكبار «واسعا حكيما» در قرآن آمده است.
👈به اين ترتيب گشايشگري او از علم و حكمت و مغفرت او ناشي ميشود. مواردي كه از واسع بودن خدا در قرآن ذكر شده عبارتند از:
وسعت آسمانها [ذاريات 47 ]،
وسعت زمين [نساء 97 ، عنكبوت 56 ]،
رحمت خدا [انعام 147، اعراف 156 ، مؤمن 42 (23:42) ]،
علم او بر اشياء [انعام 80، اعراف 89 ، طه 98، مؤمن 7 ]،
ملك او [بقره 115و 247 ]، رزق او [بقره 261 ، آلعمران 73 ، مائده 54 ، نور 32 ] و...
📚تفسیر آقاے بازرگان
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣2⃣ تدبر در سوره #شعرا
❓چرا حضرت ابراهيم خواستار مغفرت خطای خود شد؟ مگر حضرت ابراهيم خطا كرده بود؟ ( آیه ۸۲)
🔹پاسخ ۱ :
✅ "وجه اينكه ابراهيم عليه السّلام فرمود به مغفرت خدا طمع دارم ، و مراد از خطيئه اى كه به خود نسبت داد
((و الذى اطمع ان يغفرلى خطيئتى يوم الدين )) - ((يوم الدين )) يعنى روز جزاء كه همان روز قيامت است ، و مسأله آمرزش را مثل ساير نعمتهاى مذكور به طور قطعى ذكر نكرد و نگفت : ((و كسى كه مرا مى آمرزد)) بلكه گفت : و ((كسى كه اميدوارم مرا بيامرزد))، دليلش اين است كه مسأله آمرزش به استحقاق نيست ، تا اگر كسى خود را مستحق آن بداند قطع به آن پيدا كند، بلكه فضلى است از ناحيه خدا و بطور كلى هيچ كس از خدا هيچ چيز طلبكار نيست ، بلكه چيزى كه هست اين خداى سبحان است كه بر خود واجب كرده كه خلق را هدايت كند و رزق دهد و بميراند و زنده كند، ولى بر خود واجب نكرده كه هر گنهكارى را بيامرزد.
درباره رزق فرموده : ((فو رب السّماء و الارض انه لحق )) و درباره مرگ فرموده : ((كل نفس ذائقة الموت )) و درباره احياء بعد از مرگ فرموده : ((اليه مرجعكم جميعا وعد اللّه حقا)) ولى درباره مغفرت نفرموده : ((يغفركم جميعا - همه شما را مى آمرزد)) بلكه فرموده : ((ان اللّه لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء))
در جمله مورد بحث ، ابراهيم (عليه السلام ) به خود نسبت خطا و گناه داده با اينكه آن جناب از گناه معصوم بود و اين خود دليل بر آن است كه مرادش از خطيئه ، مخالفت اوامر مولوى الهى نبوده ، چون خطيئه و گناه مراتبى دارد و هر كس به حسب مرتبه اى كه از عبوديت خدا دارد، در همان مرتبه خطيئه اى دارد،همچنان كه فرموده اند: ((حسنات الابرار سيات المقربين - خوبيهاى نيكان براى مقربين درگاه حق ، بدى و گناه بشمار مى رود)) و به همين جهت است كه خداى تعالى به رسول گرامى خود (صلى اللّه عليه و آله ) دستور مى دهد: ((و استغفر لذنبك ))
آرى خطيئه از مثل ابراهيم (عليه السلام ) عبارت است از اينكه به خاطر ضروريات زندگى از قبيل خواب و خوراك و آب و امثال آن نتواند در تمامى دقائق زندگى به ياد خدا باشد هر چند كه همين خواب و خوراك و ساير ضروريات زندگى اطاعتى است و چگونه ممكن است خطيئه غير اين معنا را داشته باشد؟ و حال آنكه خداى تعالى تصريح كرده به اينكه آن جناب مخلص خداست و غير خدا احدى از آن جناب سهم ندارد و شريك نيست و در اين باره فرموده : ((انا اخلصناهم بخالصه ذكرى الدار)) و ما در آخر جزء ششم اين كتاب و نيز در جلد هفتم آن در ذيل داستانهاى ابراهيم بحثى گذرانديم كه با اين مقام نيز ارتباط دارد.
ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۹۹
https://b2n.ir/a12394
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛