🏴داستان کربلا را هرگونه بگویی روضه مکشوف است.
رباب مانده و شش ماه خاطره، رقیه و سربریده، فرات وشرمندگی، خارهای مغیلان که خوار شدند، دست بریده و مشک خالی...
این روضه تمامی ندارد...
و اما سرّ تولد ما رأیت الّا جمیلا از دل مصائب کربلا چیست؟
آجرک الله یا بقیه الله صاحب العصر والزمان
@qurantehran
#تــقــویــم تاریخ عــاشــورا ـ ۲
حدود ساعت ۸:٠٠
بعد از سخنرانی امام علیهالسلام چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که سیدالقراء کوفه بود و به روایتی زهیر خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر بریر امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند!
از جمله حر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
حدود ساعت ۹:٠٠
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا اینقدر تعلل میکند؟
عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام رها کرد و خطاب به لشکریانش فریاد زد:«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.
بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند.(تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
حدود ساعت ۱۰:٠٠
بعد از تیراندازی «یسار» غلام زیادبنابیه و «سالم» غلام عبیدالله ابنزیاد از لشکر کوفه برای نبرد تنبهتن در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبداللهبنعمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین (ع) نگاهی به او کرد و فرمود:«بهگمانم حریف کشندهای باشی»
عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تنبهتن حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام (ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند که آن حملات، علاوهبر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام (ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵٠ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
@qurantehran
#تــقــویــم تاریخ عــاشــورا ـ ۳
اولین شهید، ابوالشعثا بود و۸ تیر انداخت که پنج نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (ع) حمله کنند زهیر و ده نفر به آنها حمله کردند.
حدود ساعت ۱۱:٠٠
بعد از این حملات، امام(ع) دستور تکتک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع) شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین علیهالسلام را نشان داد و گفت:«وصیت من این مرد است.»
یکبار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
اذان ظهر
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چونکه نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد:«نماز شما قبول نمیشود» حبیب به او گفت:«ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولینبار در روز عاشورا گریست.
رو به آسمان کرد و گفت:«خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام علیهالسلام نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بنعبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشتهاند سعید بنعبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید:«آیا وفا کردم؟»
حدود ساعت ۱۳:٠٠
۳٠ نفر از اصحاب امام تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنیهاشم رسید. اولین نفر، حضرت علیاکبر بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلمبنعقیل را اولین شهید بنیهاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، بهطرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنیهاشم گران آمد. دستهجمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پساز این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
@qurantehran
12.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری
🎙 آيت الله استاد #مجتبی تهرانی (ره)
🏴 موضوع : روضه وداع امام حسین علیهالسلام
▪️لبها معطـر است
#سلام_علی_الحسین
ساعات آخر است
#سلام_علی_الحسین
این خاک، رستخیز
تمام #مصائب است
صحرای محشر است
#سلام_علی_الحسین
#واحسیناااا
#وامظلوماااا
#یا_قتیل_العبره
@qurantehran
#تــقــویــم تاریخ عــاشــورا ـ ۴
حدود ساعت ۱۴:٠٠
عاقبت امام حسین (ع) و حضرت عباس تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد.
دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور درحالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطعشده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدالله (ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعهقطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام برای دومینبار، بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست»
حدود ساعت ۱۵:٠٠
امام(ع) بهطرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پارهپاره کرد و پوشید تا بعداً در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهلبیت، کودک شیرخوارهاش علیاصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام (ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱٠ نفر به مقابله با امام آمدند.
بعد از شهادت امام(ع) بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانیکه امام در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجهشده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و بهطرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:«خدایا باران آسمان و روییدن زمین را از ایشان بگیر»
@qurantehran
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مداحی: کجا میخوای بری؟
❁❁
دوباره #روضہ_آخر خدا بہ خیر ڪند
دوباره #داغ_برادر خدا بہ خیر ڪند
دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانے
حدیث #تیر_مڪرر خدا بہ خیر ڪند
🏴امان از عصر #عاشورا
🏴امان از دل #زینب سلام الله علیها
▪️اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ #الْحُسَيْنِعَلَيْهِالسَّلاَمُ
@qurantehran
#تــقــویــم تاریخ عــاشــورا ـ ۵
۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمرسعد چنین است:«حمید بن مسلم گوید: بیشاز آن که حسین کشته شود، شنیدم که میگفت: به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آورد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «ای وای بر شما! منتظر چیستید؟» مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید: دراینحال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام فرو برد...😭😭
حدود ساعت ۱۷
بعد از شهادت امام(ع) عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سویدبن مطاع بعد از شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد.
نزدیک غروب آفتاب
سر امام (ع) را از بدن جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابنزیاد ببرد. آنگاه به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب دواندند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب
داستان روز غمانگیز #عاشورا تمام میشود!
درحالیکه عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا کنید چراکه من بهترین مردمان را کشتهام!»
ألا لعنت الله علی القوم الظالمین
@qurantehran
#یاصاحب_الزمان
عَظّمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام)
@qurantehran