eitaa logo
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
2.7هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
17 فایل
تهران- خیابان ایران- شهید مهدوی پور- ۱۲۱ ☎️تلفن تماس: ۳۳۵۴۵۸۵۹ -۳۳۵۴۵۸۶۰ ویژه خواهران 📆شنبه تا چهارشنبه ۸ تا ۱۲ ↙️ مسئول آموزش: @N_1311 ↙️ ادمین کانال: @yazahra1442 ↙️ مسئول واحد ازدواج: @aleyasin46 ↙️ کتابخانه شهید پورمحمدی: @RAZ110
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 خلاصه تفسیر آیه اول سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹سوره «مزمّل» در اوایل بعثت نازل شد، گرچه برخی‌ها بر آن هستند که در مدینه نازل شد، به استناد آخرین آیه این سوره که بیست آیه دارد؛ ولی در اوایل بعثت نازل شد. سوره‌هایی که در اوایل بعثت نازل می‌شود، در حقیقت معرّف قرآن کریم است که این کتاب چیست؟ اینکه ادعا کرد این کتاب جامعه را زنده می‌کند؛ یعنی چه؟ یعنی جامعه خوابیده را بیدار می‌کند. جامعه بیدار را به پا نگه می‌دارد. جامعه به پا خاسته را هوشمند می‌کند. جامعه هوشمند شده را می‌گوید حرف نزن، ببین من چه می‌گویم! این کتاب جامعه را زنده می‌کند 🔹 خدا به پیامبر می‌گوید روز برای تو سخت است که قرآن را بفهمی. باید شب باشد، آرام باشی، نخوابی، از خواب بیدار بشوی. ﴿یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ﴾، این‌طوری! حالا که شما جامه‌ای در بر کردی، پتویی پیچیدی که می‌خواهی بخوابی، از خواب بلند شو! ﴿یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ﴾، وقت خواب نیست، سحر است، بهترین فرصت برای فهم، سحر است، بلند شو، ببین من چه می‌گویم! ﴿قُمِ اللَّیْلَ﴾، حالا همه شب بیدار باشی، خسته می‌شوی. ﴿قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً﴾؛ مقداری از شب را بخواب ولی بعد باید بیدار بشوی. این حرف را من به تو روز بگویم می‌فهمی؛ ولی آن‌طور که باید بفهمی، نمی‌فهمی. سحر می‌خواهد: ﴿قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً﴾، حالا یا نصف لیل، یا ثلث لیل، یا ثلُثَی لیل، هر سه در این سوره آمده است: ﴿إِلاَّ قَلیلاً ٭ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ﴾؛ یا نصفی از شب، یا زائد بر نصف؛ یعنی ثلثین. یا ناقص از نصف؛ یعنی ثلث. به هر حال ببین وضع حال شما چطور است. 🔹 در سحر ببین من دارم چه می‌گویم: ﴿قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ﴾، چرا؟ برای اینکه روز فرصت‌های فراوانی برای کارهای دیگر داری، هم برای کارهای شخصی خود، هم برای شخصیت حقوقی خود، هم برای مدیریت جامعه، هم برای سؤال جامعه، هم برای مناظره، هم برای حلّ اشکال‌ها، هم برای سنگ خوردن‌ها، چون روز مزاحم شما هستند. 🔹قرآن فرمود تو در روز مثل اینکه در دریا داری شنا می‌کنی، غوّاصانه داری اداره می‌کنی: ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلا﴾، «سبح»؛ یعنی شنا. ﴿کُلٌّ فی‏ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ﴾؛ 🔹 «سابح» به آن کسی می‌گویند که در دریا غواصی کند. فرمود روز که مسلط هستی، سبح طویل داری، همه چیز را اداره می‌کنی، شناور خوبی هستی؛ اما روز فرصت این نیست که این معارف را خوب تلقی کنی، حواست جمع باشد! روز کار مردم را انجام می‌دهی، مذاکرات داری، نقدی داری، سنگ باید بخوری، می‌خوری، فحش باید بشنوی، می‌شنوی: ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلا﴾، 🔹 ذات أقدس الهی فرمود اکنون که شما پارچه‌ای پوشیدی و داری استراحت می‌کنی برخیز. این ﴿یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ﴾، لقب پُر افتخار است، 🔹 این نماز شب می‌خواهد، این سفارش شبانه می‌خواهد، این هوشیار الهی می‌خواهد: ﴿قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً﴾ می‌خواهد. فرمود نصف یا بیشتر یا کمتر به هر حال با من مذاکره بکن! @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر آیه ۲۰ سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ﴾، ما اول گفتیم: ﴿قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً ٭ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً﴾، گفتیم تمام شب را برخیز، مقداری از آن را استثنا کردیم. بعد گفتیم به اندازه نصف یا کمتر یا بیشتر. الآن می‌بینیم، آن در مکه ممکن بود؛ در مدینه مسئله جهاد مطرح است، حوزه اسلامی توسعه پیدا کرده، تجارت می‌کنند، رفت و آمد می‌کنند: ﴿إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ﴾، کمتر از دو ثلث، چون وقتی گفتیم بیش از نصف، می‌شود ثلثین. حالا دارد که شما آن ثلثین مقدورتان نیست، کمتر از دو ثلث. یا به مقدار نصف یا به مقدار ثلث. شما این کار را ‌کنید 🔹﴿وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ﴾، یک عده مؤمنین خاص، نظیر اباذرها و عمارها و مقدادها و رشید حجری‌ها و اینها هم این کار را می‌کنند، اهل نماز شب هستند و ما آن که حساب کل شب و روز را دارد، همه را داریم، وضع شما را هم بررسی می‌کنیم که چه کسی چقدر بلند شد و چه کسی بلند نشد، اینها را می‌دانیم. 🔸﴿عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ﴾؛ خدا می‌داند که ممکن است شما احصا نکنید. اصلاً احصا با عدّ و اینها فرق می‌کنند، چون با حصا و سنگ می‌شمردند؛ لذا این را می‌گویند احصا. 🔹بعضی‌ها این ندای الهی را می‌شنوند، لبّیک می‌گویند و قیام می‌کنند. وقتی قیام کردند، ذات أقدس الهی عمل اینها را به أحسن وجه می‌پذیرد. یعنی هر کار خیری که انسان بکند، محفوف به دو کار خداست: اول فیض از آن طرف می‌آید، دعوت می‌آید. بعضی‌ها گوش می‌دهند، بعضی‌ها گوش نمی‌دهند. آنهایی که گوش می‌دهند و راه افتادند، کار آنها وسط است بعد ذات أقدس الهی کار اینها را به أحسن وجه می‌پذیرد. 🔸﴿عَلِمَ﴾؛ خدا می‌داند. ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾، حالا دو ثلث شد، نصف شد، یک ثلث شد، هر اندازه که برای شما مقدور شد، این قرآن هم به همان نماز برمی‌گردد. نماز یک قرآن مجسّمی است. نماز را شما هر چه بررسی کنید یک نمونه به عنوان غیر قرآن در آن پیدا نمی‌کنید. این ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾ هم برمی‌گردد به همان نماز و می‌تواند برگردد البته. چرا تخفیف داد؟ برای اینکه: ﴿عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی﴾، یک عده در بینشان بیمار هستند، یک عده سفر تجاری دارند، رفت و آمد می‌کنند، تحصیل دارند: ﴿وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ﴾، برای مسافرت یا زائر هستند یا تاجر هستند که اینها تجارت می‌کنند: ﴿یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ﴾ یک عده مجاهد هستند: ﴿وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ﴾، 🔹 اینها را به ما تخفیف داد. از آن دو ثلث آمدیم به یک نصف. از نصف آمدیم به ثلث. بعد گفتیم: ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾. ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ﴾، این ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ﴾، دو‌ جا در همین آیه بیست تکرار شده است. یک‌جا ﴿الْقُرْآنِ﴾ آمده، یک‌جا هم ضمیر آمده است. فرمود: ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ﴾، معلوم می‌شود که این در مدینه نازل شده است، برای اینکه در مدینه زکات بود، در مدینه جهاد بود. 🔸﴿وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً﴾، این قرض حسنه که «قرض حسَن، البته قرض حسَن شامل مسایل مالی نیست؛ نماز قرض حسَن است، روزه قرض حسَن است، اعتکاف قرض حسَن است؛ همه کارهای خیر قرض حسَن است. ﴿وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ﴾، حالا چگونه می‌شود که نماز به صورت یک بوستان درمی‌آید؟ این درس را الآن حرف‌هایش را می‌زنیم، اینها را ما می‌فهمیم؛ اما این قول ثقیل نیست. آن که به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یاد داد که چگونه نماز می‌شود باغ!؟ این قول ثقیل است. چگونه نماز می‌شود نهر؟! نهر عسل؟! ﴿أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ﴾،تنها سخن از زنبور عسل و کندو که نیست. سخن از یک شیشه و دو شیشه که نیست. نهر عسل است... @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🌺 این سوره درباره عظمت قرآن و نزول قرآن درباره لیله قدر و همچنین عظمت لیله قدر به مناسبت آن مطالبی که در این ظرف واقع شده است تنظیم شده است 🔸 در آغازین آیه این سوره فرمود ما قرآن را در لیله قدر نازل کردیم، گرچه نام قرآن قبلاً برده نشد اما چون معروف است و مشهور است و در خاطره‌ها هست، وقتی بفرماید ما آن را در شب قدر نازل کردیم یعنی قرآن را در این سوره فقط نزول قرآن را در شب به نام شب قدر بیان می‌کند؛ 🔹 قرآن حبل متین است، یک؛ 🔹 آویخته به زمین است نه انداخته، دو؛ 🔹 این آویختگی نام تجلی را به همراه دارد، سه؛ 🔹 مصون از عنوان تجافی است، چهار؛ 🔹و همواره «أحد طرفیه» این قرآن به دست خدای سبحان است و طرف دیگر به دست قاریان، پنج؛ 🔸 این می‌شود قرآن کریم و اعتصام به چنین حبلی کارآمد است و سودمند. 🔹﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ﴾ به نحو تجلی نه تجافی و به نحو آویختن و نه انداختن و اگر کسی در مشهد و محضر این کتاب باشد دارد به حبلی متمسک می‌شود که یک طرفش به دست اوست و طرف دیگرش به دست ذات اقدس الهی است یقیناً چنین کتابی است. 🔸 لذا درباره عظمت قرآن که سخنان فراوانی در آیات دیگر گذشت، لکن آن ظرفی که توانست این مظروف را تحمل کند درباره عظمت آن ظرف سخن می‌گوید که البته این باعث شد که خصوص آن ظرف یعنی لیله قدر برکت بیابد، خصوص ماه مبارک رمضان برکت بیابد و جامعه بشری که مکلف به صوم است در آن ماه «ضیف الرحمن» باشد، مهمان الهی باشد و مانند آن. 🔹 حرمت این شب که به وسیله نزول قرآن کریم تنظیم شده است به این است که ذات اقدس الهی اموری را که در بخش‌های ابتدایی، در بالا به صورت تجلی تنزل می‌کند این کیفیت تنزل یک امر مجرّد به عالم طبیعت را اندازه‌گیری می‌کنند در آن شب اندازه‌گیری می‌کنند تقدیر می‌کنند قَدر و قَدَر هر شیء را، سهم و سهام هر کسی را مشخص می‌کنند. این تقدیر و اندازه‌گیری بعد از آن است که آن تجلی محفوظ شد به مرحله‌ای آمد که قابل اندازه‌گیری است؛... @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹جریان زمین‌لرزه در قرآن کریم به صورت‌های متعدد و گوناگونی ارائه شد؛ یک وقت تعبیر از ﴿رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا﴾ است، یک وقت تعبیر ﴿تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ٭ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ﴾ مطرح است، یک وقت سخن از زلزله است و این زلزله به زمین اسناد داده می‌شود، گاهی از مجموعه این تعبیرات به عنوان ﴿إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شیْءٌ عَظِیمٌ﴾ یاد می‌شود. 🔸 «زَلَّ» که ثلاثی مجرد است یعنی حرکت کرد، اما زلزله یک حرکت متتابع و مکرر است. این زلزله که حرکت متتابع زمین است با تتابعی که در کنارش آمده تکرارش بیشتر می‌شود که فرمود: ﴿تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ٭ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ﴾؛ بنابراین یک بار نمی‌لرزد این لرزه مکرّر است. زمین با این وضع می‌لرزد. عمده آن است که با اینکه ﴿الْأَرْضُ﴾ با اسم ذکر شد در آیه دوم اگر می‌فرمود «و أخرجت اثقالها» کافی بود، ولی باز اسم ظاهر آورده و تصریح کرده است ﴿إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها ٭ وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها﴾. 🔹 در آن زلزله فعل مجهول به کار برده شد در اخراج فعل معلوم به کار برده شد آن چون مقداری هراس‌آور است به خود زمین اسناد داده شد این چون صبغه ملکوتی برتر و بالاتری دارد به ذات اقدس الهی اسناد داده شد 🔸 ﴿وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها﴾؛ منظور آن طلا و نقره و معادن و مانند آن نیست، آنها ثقل زمین نیست، این جنّ و انس که ثقلان‌اند و ثقل زمین‌اند که اگر در دل زمین‌اند که ثقل «للأرض»اند و اگر روی زمین‌اند که ثقل «علی الأرض»اند؛ اما آن معادن همان خاکی بود که خودش پروراند این خاک را به سنگ تبدیل کرد این سنگ را به ذهب و فضه تبدیل کرد، خود زمین است بار زمین نیست سنگینی زمین نیست این خود زمین است. 🔹این اموات‌اند که وقتی زنده‌اند ثقل «علی الارض» هستند وقتی به درون خاک رفتند ثقل «للارض» هستند و این اثقال را و این سنگینی‌ها را ذات اقدس الهی دستور می‌دهد که این بیرون بیاورد ﴿وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها﴾ و بعد هم گزارش می‌دهد که چه کسی بد است و چه کسی خوب است شکایت می‌کند شهادت می‌دهد حالا اینها در کدام مقطع است اینها را «أشراط الساعة» یکی پس از دیگری باید تعیین کند. ﴿وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها﴾، 🔸 این انسان حالا یا نوع انسان است یا آن اولیای خاص ولیّ مطلق الهی است که می‌گوید ﴿ما لَها﴾ چه شده است که این به رَجّ، به رجفه به زلزله، ﴿تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ﴾ افتاد؟ چرا این طور شد؟ ﴿وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها﴾. در آن روز زمین گزارش می‌دهد که چه کسی بیراهه رفت و چه کسی راه کسی را بست؟ چه کسی با دین بود و چه کسی علیه دین بود؟ چه کسی کفر و الحاد و شرک ورزید چه کسی موحد بود؟ این از درون و نهاد و نهان انسان‌ها باخبر است چگونه باخبر است؟ چون ذات اقدس الهی او را آگاه کرده است. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹در جریان معاد کیفیت تبدیل دنیا و آخرت مطرح است و کیفیت تغییر وضع دنیا و وضع آخرت طرح می‌شود در تمام این بخش‌های وحشتناک، مردان الهی آرام و ثابت هستند و هیچ رنجی نمی‌بینند هیچ صدای سختی را نمی‌شنوند هیچ منظره هولناکی را نمی‌بینند هیچ فشاری را از جمعیت یا گرما احساس نمی‌کنند، نه غرّش جهنّم را می‌شنوند و نه سر و صدای مردم جهنّمی را. همان طوری که اگر یک کوره بلندی بخواهد آهن را ذوب کند فلزی را به بار بیاورد فولادی بسازد و مانند آن، این کوره‌های بلند سه تا کار دارند: اول آن مواد سوخت و سوزشان را که سابقاً ذغال‌سنگ بود یا حالا نفت است گازوئیل است بنزین است هر چه هست این را فراهم می‌کنند و در این کوره می‌ریزند که آماده بشود. بعد یک ماده‌های تی‌ام‌تی سوختنی که آتش‌زنه یا آتش‌گیره است آن را برقرار می‌کنند می‌ریزند می‌دمند این کوره گُر می‌گیرد. وقتی گُر گرفت و کاملاً فضا داغ شد آن وقت آن ماده‌ها را می‌ریزند به هر صورت که می‌خواهند در می‌آورند، اگر فولاد است و اگر فلز دیگر است در می‌آورند. 🔸در جریان آن طوری که ذات اقدس الهی ترسیم کرده است هر سه خود ! هیزم‌هایی که برای جهنّم می‌آورند، فرمود قاسطان، ظالمان، منحرفان و کج‌اندیشان اینها جهنّم‌اند ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾ این هیزم‌ها را که ریختند و پر کردند، باید «الوَقُود: ما تُوقَدُ بِه النّار» که آتش‌زنه یا آتش‌گیره است آن را با این هیزم‌ها مرتبط کنند تا اینها مشتعل بشود و گُر بگیرد آن را وقود می‌گویند که حالا یا آتش‌زنه است یا آتش‌گیره مثل اینکه کبریت می‌زنند که این روشن شود آتش شود. آن هم انسان‌ها هستند که ﴿وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ افرادی که رهبران کفر و شقاق و نفاق بودند اینها جزء وقود هستند هیزم هستند. وقتی این هیزم‌ها با آن ﴿وَقُودُ النَّار﴾ تماس گرفتند کل جهنّم گُر می‌گیرد؛ آن وقت خود همین‌ها که هیزم بودند می‌سوزند البته هیزم نسوزند! 🔹 دوباره ﴿کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعیراً﴾ خواهد بود آن وقود هم این چنین هستند، عده‌ای را هم که وارد می‌کنند و این ساختار جهنم می‌شود. 🔸در تمام این صحنه‌ها با اینکه زفیری دارد و شهیقی دارد مردان الهی نه صدای زفیر نه صدای شهیق هیچ چیزی را نمی‌شنوند. در جریان صحنه قیامت صداهای فراوانی است که کوبنده است گوش‌خراش است، حادثه‌های تلخ و گوش‌خراش و توان‌فرسا می‌شود «» 🔹 درست است که درباره ﴿الْقارِعَةُ﴾ با تعبیرات سنگینی عظمت آن روز را بازگو می‌کند؛ اما قبلاً می‌فرماید: ﴿الْقارِعَةُ ٭ مَا الْقارِعَةُ ٭ وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَةُ ٭ یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ ٭ وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ﴾؛ فرمود این سلسله جبال خواه سلسله جبالی که در شمال است یا در جنوب یا در شرق است یا در غرب، به هر حال نگهبان زمین است. اگر خود دریاها تسجیر می‌شود گداخته می‌شود، سلسله جبال هم این چنین هستند؛ لکن در اندکاک و قارع بودن سلسله جبال فرمود اول این سلسله جبال دو خصیصه دارد: یکی حجیم است، یکی وزین؛ حجم بلندی دارد و وزن سنگین. فرمود ما اول وزن آن را می‌گیریم حجمش می‌ماند. این سلسله جبال ﴿کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ﴾ است، مثل پنبه‌های ندّافی شده است پنبه را برای اینکه این را به صورت لحاف یا غیر لحاف در بیاورند این را می‌زنند، وقتی زدند پراکنده شد باز شد حجم آن زیاد است، ولی وزنش همان است و کمتر می‌شود. این را می‌گویند «عِهن منفوش» یعنی پنبه ندافی شده. پس اگر در جریان قیامت سؤال بکنند ﴿وَ یَسْئلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ﴾، فرمود اگر سؤال بکنند سلسله جبال به چه صورت درمی‌آید؟ پاسخ آن این است که الآن هم حجیم است هم وزین، بعد وزنش کاسته می‌شود وزن گرفته می‌شود حجم می‌ماند ﴿کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ﴾. بعد فرمود سؤال می‌کنند که این گودال‌ها پستی‌ها حفره‌ها و آن بلندی‌ها به نام کوه این به چه صورت در می‌آید؟ فرمود ما این را می‌کوبیم ریز ریز می‌کنیم. «اللهم اجعل عواقب أمرنا خیراً» @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹این سوره مبارکه با سوگند شروع می‌شود، سوگند به عصر که همه انسان‌ها در خسارت‌اند مگر آن گروهی که دارای این ارکان اربعه و عناصر محوری چهارگانه باشند. سوگند به عصر که روشن خواهد شد ـ به خواست خدا ـ که این چه عصری است! 🔸 حتماً قافله انسانیت، همه انسان‌ها در خسارت‌اند سرمایه را باختند طرفی نبستند سودی نبردند سرمایه هم که حفظ شدنی نیست؛ چون سرمایه عمر است که از بین می‌رود. گفتند یخ فروشی در تابستان فریاد می‌زد که به دادم برسید سرمایه‌ام در شرُف آب شدن است. 🔹انسان در تابستانی زندگی می‌کند که مرتّب این یخ عمرش دارد آب می‌شود اینکه برنمی‌گردد. یقیناً همه انسان‌ها در خسارت‌اند مگر کسانی که این عناصر چهارگانه را حفظ بکنند. از استثنا معلوم می‌شود که مستثنی منه کلّ جوامع بشری‌اند. مگر کسی که 1⃣ ایمان بیاورد، 2⃣ و عمل صالح داشته باشد، 3⃣ تواصی به حق داشته باشند نسبت به یکدیگر، 4⃣ و تواصی به صبر داشته باشند، 🔸منظور از این عصر وجوه فراوانی گفته شد؛ ① عصر یعنی روزگار، چون روزگار به هر حال آموزنده است عبرت‌آموز است و مانند آن. ② یا منظور عصر است وقت نماز عصر است که از آن به صلات وُسطی یاد شده است؛ ③ یا عصر هر روز است مقابل ضحی که ﴿وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها﴾ این هم پایان روز است آن هم تقریباً در اوایل روز است؛ ④ یا عصر به معنای فشار و شتاب و تلاش و کوشش است؛ ⑤ یا نه، مناسب‌تر از همه عصر وحی و نبوت است، عصری که وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به بعثت رسیده است و عصری که وجود مبارک خاتم اوصیاء(ارواح مَن سواه فداه) ظهور می‌کند که ﴿أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها﴾ خواهد شد و مانند آن. ⑥ بعضی‌ها خواستند بگویند این عصر، عصر ظهور وجود مبارک ولیّ عصر است، ⑦ عصر رجعت آن ذوات قدسی است 🔹آن عصر ظهور بقیت الله(ارواح من سواه فداه) عصر رجعت ائمه(علیهم السلام) زرّین‌ترین عصر خواهد بود آن هم درست است آن هم در حقیقت همین شکوفایی عصر بعثت و نبوت و نزول قرآن کریم است. 🔸پس اولین عنصر از این عناصر چهارگانه ایمان است که «آمَنَ» یعنی «دخل فی المأمن»؛ مأمن همین عقیده داشتن به «جمیع ما جاء به النبی» از اصول دین است و این ایمان صائب رکن اول است 🔹 آن عمل صالح رکن دوم است، انجام واجبات ترک محرّمات تا آنجا که ممکن است توفیق‌یابی به نوافل، پرهیز از مکروهات و مانند آن. این عنصر دوم است؛ ﴿إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا﴾، یک؛ ﴿وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ﴾دو 🔹 و چون انسان جمعی زندگی می‌کند مسئولیت دیگران هم به عهده اوست پس عنصر اولی تحکیم اسلام بر اساس برهان؛ عنصر و رکن دومی انجام و ترک *محرّمات به عنوان عمل ؛ 🔸سوم تواصی به حق، حق همان اصول دین است قواعد عقلانی دین است مسئله توحید است وحی است معاد است نبوت است امامت است ولایت است حقیقت قرآن کریم است و عظمت حدیث قدسی است عظمت روایاتی که بر ذوات قدسی اهل بیت(علیهم السلام) فروغ‌افکنی کرده و مانند آن. این تواصی به حق است. 🔹رکن چهارم که تواصی به صبر است عبارت است از آن است که جامعه را و افراد دیگر را به صبری که سه ضلعی است و در بحث صبر که ﴿وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ﴾ گذشت یکدیگر را به صبر توصیه کنند. @qurantehran..
📇 خلاصه تفسیر سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔹 این سوره در مکه نازل شد و در قرآن کریم هیچ قبیله‌ای از قبایل معاصر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نامشان نیامده، آن مسئله عاد و ثمود و قبایل دیگر که قصه‌های اینها هم درس‌آموز است هم عبرت‌انگیز، اینها در قرآن با نام آمده که عاد است و ثمود است و مانند آن. اما جریان عصر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و معاصران آن حضرت که قبایل خاصی را اختصاص داده بودند نام هیچ قبیله‌ای در قرآن نیست مگر جریان قریش. 🔸درباره قریش چند نکته گفته شد که این لغتاً از ماده‌ای است که جمع و اجتماع و وحدت را می‌رساند چون اینها کسانی بودند که سعی می‌کردند در ، سعی می‌کردند در اتحاد، سعی می‌کردند در اینکه افراد پراکنده نباشند خصیصه دیگر قبیله قریش آن کردن اینها بود که غیر از دامداری منطقه‌ای و موضعی و مانند آن، شغل رسمی اینها تجارت بود برخی‌ها دامدار بودند، برخی‌ها شغلی نداشتند رهزن و غارتگر بودند که کارشان از غارتگری و رهزنی پیش می‌رفت و ارتزاق می‌کردند. 🔹قریش این دو خصیصه را داشتند که صبغه شهری داشتند، یک؛ و صبغه تجارت داشتند، دو. تجارت‌های اینها غیر از اینکه خود مکه از آن جهت که کعبه را در برداشت و مطاف بود از دیرزمان و در زمان جاهلیت هم می‌آمدند تجارتی داشتند ﴿لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ﴾؛ گذشته از آن تجارت محلّی، یک تجارت منطقه‌ای هم داشتند. هم سفر می‌کردند در زمستان‌ها به طرف یمن، هم در تابستان‌ها به طرف شام. رحلت داشتند ارتحال داشتند؛ یعنی بر راحله سوار می‌شدند. آن سفرهای طولانی که راحله می‌طلبد آنها را می‌گویند «ارتحال و رحلت» و سفرهای کوتاه که راحله و مانند آن لازم نیست سفرهای عادی است. 🔸به هر تقدیر فاصله بین مکه و یمن کم نبود، فاصله بین مکه و شام زیاد بود. اینها چند چیز می‌طلبیدند: یکی اینکه قدرت سفر داشته باشند که در راه راهزن‌ها و غارتگرها به اینها آسیب نرسانند، یکی اینکه به داخله مکه تهاجم نکنند و به اینها آسیب نرسانند. ذات اقدس الهی به حرمت کعبه این خصیصه‌ها را به آن سرزمین و مردم آن سرزمین داد، هر کس در این سرزمین زندگی بکند این برکات را داراست منتها نام قریش را می‌برد برای همین که صبغه شهری داشتند با وحدت و جمع و اجتماع زندگی می‌کردند و کار رسمی و اقتصاد رسمی آنها تجارت بود و تجارت اینها هم به عنوان واردات و صادرات بود که در آن روز اینها رسمی‌ترین اقسام تجارت بود. 🔹لذا ذات اقدس الهی نام این قبیله را به خاطر این خصوصیت‌های بومی از یک نظر و تمدن اجتماعی از نظر دیگر و مسائل صادرات و واردات اقتصادی از جهت سوم، نام اینها را می‌برد. اما می‌فرماید همه اینها در کنار مائده و مأدبه کعبه نشسته‌اند؛ اگر سخن از ابرهه و فیل ابرهه و طرد فیالان و مانند آن است به حرمت بیت است اکنون که این چنین است اینها حتماً پروردگار کعبه را عبادت کنند برای اینکه ما امنیت اینها را از هر نظر و اقتصاد اینها را از هر نظر تأمین کردیم 🔸 اینها باید بدانند که به برکت بیت است. خود إیلاف بهره بالعرض طرد نجاشی و حبشی و امثال اینها است با طیر ابابیل. آنچه مقصود بالاصاله است حفظ کیان کعبه است که دعای خلیل الهی است که پروردگارا این سرزمین را آباد نگه دار! اولاً این را شهر بکن: ﴿رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً﴾ 🔹همه اینها به حرمت کعبه بود و تردیدی در آن نیست. فرمود ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ﴾؛ ما برای إیلاف و إیجاد الفت و تمدّن و شهریت این مردم منطقه اینجا را أمن کردیم و اینها هم نه تنها در داخله شهرشان احساس امنیت می‌کنند بلکه در صادرات و واردات، در سفرهای یمن و شام، در سفرهای زمستانی و تابستانی احساس امنیت می‌کنند کسی مزاحم اینها نیست. ﴿لِإیلافِ قُرَیْشٍ﴾؛ این را توضیح دادند: ﴿إیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ﴾ به طرف یمن. ﴿وَ الصَّیْفِ﴾ به طرف شام اینها احساس امنیت می‌کنند. افراد دیگر و قبایل دیگر در اثر اینکه نه آن جنبه شهریت را داشتند نه آن کثرت را داشتند نه آن وحدت اجتماعی را داشتند اینها در معرض غارتگری و شبیخون و امثال اینها بودند؛ ولی این قریش به برکت بیت محفوظ بود و خدا حفظشان کرد؛ لذا فرمود: ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ﴾ @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🔸صدر این سوره با ﴿قُلْ﴾ شروع می‌شود خدای سبحان در چند جا به وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ﴿قُلْ﴾؛ این چنین بگو! حضرت هم این ﴿قُلْ﴾ را که وحی است و کلام الهی است آن را هم ذکر کرده است تا روشن بشود که صدر و ساقه این کتاب نورانی «کلام الله» است، نه چیزی کم شد و نه چیزی زیاد. خود حضرت نگفت ﴿یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ﴾ بلکه خود حضرت فرمود: ﴿قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ﴾، همان بیان نورانی ذات اقدس الهی را بازگو کرد. 🔹ظاهر این کلمه این است که فرمود به کفار بگو: ﴿یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ﴾ نه من مکتب شما را در هیچ کاری از کارهای توصّلی و عبادی اجرا می‌کنم و نه شما پیرو معتقدات من هستید و عبادت می‌کنید خدا را. این جمله تکرار شد و راز این تکرار هم در شأن نزول آن طبق بعضی از روایات روشن هست؛ چون پیشنهادی که به محضر دادند این بود که مقداری یا یک سال حالا زمان‌مندی یا زمان‌بندی‌اش باید در آن آیین‌نامه تبیین بشود شما بت‌های ما را بپرستید معادل آن ما خدا تو را می‌پرستیم سالی شما معبودهای ما را بپرستید سال دیگر ما معبودهای شما را بپرستیم این تربیع و این اضلاع چهارگانه در پیشنهاد برخی از کفار مطرح شده بود مورد پذیرش سایرین قرار گرفت و به محضر حضرت عرض کردند مثلاً سالی شما معبود ما را بپرستید سالی ما معبود شما را می‌پرستیم؛ آنچه را که شما می‌پرستید می‌پرستیم. سال دیگر آنچه را که ما می‌پرستیم شما بپرستید سال بعد آنچه را که شما می‌پرستید ما می‌پرستیم این پیشنهاد. 🔸طرز پیشنهادهای گوناگون برای این بود که آنها نه دین را شناختند و نه وجود مبارک حضرت را که حامل وحی و نبوت الهی است. گاهی در حریم دین با بی‌حرمتی وارد می‌شدند آن را به صورت سِحر و شعبده و جادو و شعر و فریه و مانند آن متّهم می‌کردند دهن‌کجی می‌کردند که ذات اقدس الهی در آیات گوناگون به همه این دهن‌کجی‌ها پاسخ داد، این یک بخش. 🔹 بگو ﴿أَیُّهَا الْکافِرُونَ﴾ آنچه را که شما می‌پرستید من نمی‌پرستم چه اینکه آنچه را من می‌پرستم شما نمی‌پرستید، کفر در درون شما رسوخ کرده است ﴿وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ﴾، ممکن است ظاهراً پیمان ببندید اما گذشت که اگر می‌ترسید که برخلاف صلح‌نامه و عهدنامه و اینها انجام بدهند ﴿فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ﴾. فرمود بگو ﴿لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ﴾، این پیشنها ضلع اول است؛ ﴿وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ﴾ این طرد ضلع دوم است؛ ﴿وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ﴾ پیشنهاد سوم است؛ ﴿وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ﴾ ضلع چهارم همان پیشنهاد. بعد فرمود شما دین خودتان را داشته باشید ما هم دین خودمان را. فعلاً جا برای جنگ نیست؛ جا برای سازش نیست وقتی شما نمی‌پذیرید. @qurantehran
📇 خلاصه تفسیر سوره مبارکه 🎤: برگرفته از جلسات تفسیر ایت الله (سایت اسراء) 🌺 سوره مبارکه‌ای که معروف به سوره «إخلاص» است، تقریباً نسب‌نامه ذات اقدس الهی است که بی‌نسب است بی‌شناسنامه است، زیرا غیب مطلق قابل شناخت نیست و نسب‌بردار نیست. طبق نقلی که شده گروهی از یهودی‌ها از وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردند درخواست کردند که «أنْسُبْ لَنَا رَبَّکَ»! نگفتند «ربّ العالمین»! یا «ربّنا»! چون وجود مبارک حضرت که داعیه نبوت داشت آنها فکر می‌کردند که مطلب جدیدی در باب نبوت و توحید و مانند آن است؛ در حالی که حضرت تصدیق کننده حرف همه انبیا و مکمّل همه آنهاست. 🔸بعد از آن سؤال، این سوره مبارکه نازل شد که بگو ﴿هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾؛ گرچه قبلاً نام مبارک «الله» برده شد به حسب ظاهر ﴿هُوَ﴾ به او برمی‌گردد، اما در موارد دیگر این ضمیر ﴿هُوَ﴾ بدون ذکر مرجع آمده است. سرّش آن است که غیب مطلق نیازی به سبق ذکر ندارد و اصلاً ﴿هُوَ﴾ که ضمیر غایب است در درجه اُولی شایسته‌تر از هر مرجعی، آن غیب مطلق است. آن غیب مطلق نیازی به ذکر سابق ندارد تا ما بگوییم این ضمیر به چه برمی‌گردد. 🔹﴿قُلْ هُوَ﴾ آن غیب مطلق ﴿اللَّهُ﴾ است؛ در بین اسمای حسنای الهی گفتند ﴿الرَّحْمنُ﴾ هم شبیه به ﴿اللَّهُ﴾ است اما ﴿اللَّهُ﴾ مزیتی دارد که هیچ اسمی واجد آن مزیت نیست. ﴿اللَّهُ﴾ نعت هیچ اسمی قرار نمی‌گیرد منعوت می‌شود، برای ﴿اللَّهُ﴾ اوصافی ذکر می‌کنند، اما ﴿اللَّهُ﴾ صفت چیزی نیست. مشابه این را درباره ﴿الرَّحْمنُ﴾ هم گفته شد و گفتند ولی آن ﴿الرَّحْمنُ﴾ به هر حال وصف ﴿اللَّه﴾ و خصیصه ﴿اللَّه﴾ را دارا نیست. 🔸بگو ﴿هُوَ﴾ آن غیب مطلق ﴿اللَّه﴾ است، که همه عقول درباره او متحیر است و او ﴿أَحَدٌ﴾ است. ﴿أَحَدٌ﴾ با «واحد» خیلی فرق دارد. اگر ما گفتیم «ما جائنی أحد» کسی نیامد، نه یک نفر آمد نه دو نفر نه بیشتر. اگر یک نفر نیامده باشد درست است دو نفر نیامده باشند درست است و همچنین، أحدی نیامد. اما اگر بگوییم «ما جائنی واحد» یک نفر نیامد، ولی اگر دو نفر باهم آمده باشند این «ما جائنی واحد» صادق نیست، برای اینکه «ما جائنی واحد» آن را نفی نمی‌کند؛ یعنی یک نفر نیامده است، ممکن است دو نفر یا بیشتر آمده باشند. 🔹چنین احدیتی صمدیت مطلق دارد؛ چون کل ماسوا نیازمندند؛ تنها ملجأ و مرجعی که هم از نیاز نیازمندان باخبر باشد، هم توانایی رفع نیاز داشته باشد و هم این توانایی مشروط و مقیّد و محدود نباشد او خداست؛ لذا صمد «بالقول المطلق» اوست، و در پایان توهماتی که عزیری‌های یهود داشتند، مسیح ابن مریمی‌هایی که مسیحی‌ها داشتند به آنها خاتمه می‌دهد که ﴿لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ٭ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ﴾ احدی همتای او نیست. 🔸 پس احدیت ذیل، غیر از احدیت صدر است؛ صمدیت مطلق که در وسط آمد مبرهن به احدیت مطلق است، چون او احد مطلق است صمد مطلق هم خواهد بود. ماسوا نیازمند هستند، تنها کسی که توانایی رفع نیاز همه نیازمندان علمی و عملی دنیا و آخرت را دارند خداست، او می‌شود صمد مطلق؛ آن‌گاه مسئله نفی والد و ولد، نفی کارهایی که کلیمی‌های مبتلا بودند یا مسیحی‌ها آلوده شدند آنها را ذکر می‌کند، آنچه در الوهیت مسیحیت بود الوهیت یهودیت بود ﴿عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ﴾ بود، ﴿الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ﴾ بود. افکاری که یهودیت و مسیحیت داشتند آلوده بود با تثنیه یهودیت و تثلیث مسیحیت ﴿لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا﴾ که خدا ﴿ثالِثُ ثَلاثَةٍ﴾ و مانند آن. برای ابطال تثنیه یهود و تثلیث مسیحیت و همچنین پیوندها و پیرایه‌های جاهلیت که فرشته‌ها را «بنات الله» می‌دانستند فرمودند: ﴿لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ﴾؛ نه والد بود نه مولود، نه از کسی زایید نه کسی از او زایید، نه پدر کسی بود نه پسر کسی. نه تنها پدر کسی نبود و پسر کسی نبود، همتایی هم ندارد کسی همتای او نیست، کسی از او زاییده نشد و کسی او را نزایید و کسی همتای او نیست. اگر والد داشته باشد «کان له والد» و اگر ولد داشته باشد «کان له ولد»، اگر همتا داشته باشد «کان له کفو و یکون له کفو». فرمود نه منشأ قابلی داشت و نه همتای مماثل ﴿وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ﴾ این نکره در سیاق نفی مفید عموم است احدی همتای او نیست. @qurantehran
مداحی آنلاین - سفارش امام عسکری به شیعیان - آیت الله جواد آملی.mp3
1.09M
🏴 (ع) ♨️سفارش امام عسکری(ع) به شیعیان 🎤آیت الله 🏴آجرک‌ الله یا صاحب الزمان... بازهم یک حسن وزهر وشرر بر پیکر باز از نسل علی گشته یکی،پاره جگر سامرا غم زده از قتل امامی مظلوم باز راس پدری بر سر زانوی پسر ... @qurantehran
مداحی آنلاین - دعایی برای عصر غیبت.mp3
5.27M
♨️دعایی برای عصر غیبت امام زمان(عج) 🎙 سخنرانی آیت الله کاش می‌شد اومدنت نزدیک‌ترین اتفاقی باشه که قراره برای این دنیای پر آشوب بیفته... https://eitaa.com/qurantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹آیت الله العظمی جوادی آملی: «دعا كردن، برای انسان چه مشكل داشته باشد، چه مشكل نداشته باشد، نافع است. اگر مشكل نداشته باشد، دعا دفع مشكل می‌کند، نمیگذارد، حادثه تلخی به وجود بيايد و اگر ـ خدای ناكرده ـ مشكلی داشت، رفع مشكل می‌کند، نمی‌گذارد، اين مشكل بماند؛ يا دفعاً يا رفعاً دعا نافع است.» درس اخلاق ٩٣/٩/۶ 🎙 آیت الله العظمی ✍هر لحظه دست به دعا بداریم و از عمق وجود بگوییم؛ https://eitaa.com/qurantehran