eitaa logo
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
2.7هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
17 فایل
تهران- خیابان ایران- شهید مهدوی پور- ۱۲۱ ☎️تلفن تماس: ۳۳۵۴۵۸۵۹ -۳۳۵۴۵۸۶۰ ویژه خواهران 📆شنبه تا چهارشنبه ۸ تا ۱۲ ↙️ مسئول آموزش: @N_1311 ↙️ ادمین کانال: @yazahra1442 ↙️ مسئول واحد ازدواج: @aleyasin46 ↙️ کتابخانه شهید پورمحمدی: @RAZ110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش سیزدهم - ادامه 👆👆 🔹عمده آن است که نظم اساسی این سوره مبارکه از مراحل نازل شروع می‏شود تا آن مرحله عالیه. در قرآن کریم فرمود بهشتی‏ها هر چه بخواهند برایشان حاصل است ﴿لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها﴾ یعنی مشیئت اینها در طول علل و اسباب نِعَم بهشتی است هر چه بخواهند حاضر است؛ منتها در آنجا بد خواسته نمی‏شود به نحو نفی جنس که ﴿لَا لَغْوٌ فِیهَا وَ لاَ تَأْثِیمٌ﴾. عمده آن است که هر چه بخواهند حاصل است، نه هر چه حاصل است اینها می‏خواهند. بعضی از نِعَم در بهشت است که اینها نمی‏خواهند نه برای اینکه اینها مایل نباشند برای اینکه نمی‏دانند. اینکه فرمود: ﴿لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ چند بار این ذکر شده که این فوق مشیئت آنهاست برای اینکه درک نمی‏کنند تا بخواهند. آن نمونه‏هایی که بارها عرض می‏شد از همین قبیل است؛ الآن مؤمنین نعمت‏های فراوانی می‏خواهند اما هیچ کشاورزی، هیچ دامداری از خدا درخواست نمی‏کند ای کاش من نسخه خطی و مصحّح تهذیب شیخ طوسی را داشته باشم، این نعمت را او درک نمی‏کند، نه اینکه آن نعمت نباشد. بعضی از نِعَم است که اهل بهشت درک نمی‏کنند تا بخواهند. تاکنون آن شراب مشخص شد که از کدام چشمه است، آن کاسه مشخص شد که چگونه است، آن ظرف مشخص شد ساقی مشخص شد که ﴿یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ﴾؛ ساقی مشخص، شراب مشخص، کاسه مشخص، اقسام حریر هم مشخص؛ حریر نازک که زیرپوش است و حریر ضخیم که روپوش است، آن حریر نازک زیرپوش به نام است، آن حریر ضخیم روپوش به نام است، همه اینها مشخص شد؛ اما در آیات در جمع‎بندی نهایی می‎فرماید یک سلسله چیزهایی است که اینها حالا نمی‎خواهند تاکنون این چیزهایی بود که اینها درک می‎کردند ﴿وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً﴾ و مانند آن. 🔻 از آن به بعد ساقی را خدا مشخص نکرد خودش فرمود من ساقی هستم. شراب را مشخص نکرد که از چه چشمه‎ای است؟ به چه گروهی می‎دهند؟ به دست چه کسی می‎دهند؟ آنها را هیچ ذکر نکرد. ظاهرش این است که خودش شخصاً دخالت می‎کند که فرمود: ﴿وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً﴾. 🔻روایت نورانی مرحوم امین الاسلام در مجمع البیان نقل کرد که اگر از آن شراب نوشیدند از ماسوی الله فارغ هستند «إذ لا طاهر من تدنّس من الأکوان إلا الله‏» اگر کسی به دَنَس، به غبار و چرک خودخواهی، بهشت‎خواهی، حوری‎خواهی و مانند آن متدنّس و آلوده است پاک نیست. این شراب، شراب طهور است «إذ لا طاهر من تدنَّس بغیر الله» این خیلی حرف بلندی است. بعد دارد «رووه» نه تنها یک نفر و دو نفر، «رووه عن جعفر بن محمد الصادق(علیهما السلام)». ❓ این مقام چه مقامی است؟ آنجا که خود خدا باشد. چشمه‎اش جایش مشخص شد مشخص شد مشخص شد اما این نامی ندارد! ساقی هم آنها نیست آنها به دست آنها خدا سقی نمی‎کند ﴿وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً﴾ این آخرین قله است، این ﴿لَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ است، آن ﴿لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها﴾ است، این ﴿لَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾. این البته برای همین ذوات قدسی است بعید است دیگران به این مقام برسند. @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش سیزدهم - ادامه 👆👆 🔹بنابراین در اینجا که فرمود اینها شراب طهور دادند و از غیر خدا اینها غافل‎اند در سوره مبارکه «صافات» دارد که هیچ کسی حق مدح خدا را ندارد مگر یک گروه خاص. آیه ۱۵۹ به بعد سوره مبارکه «صافات» ﴿سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ﴾ خدا منزه است از چیزی که هر کسی او را وصف بکند؛ چون به هر حال یک حقیقت نامتناهی را چه کسی می‎تواند وصف بکند؟ هر موجودی خدا را وصف بکند به اندازه فکر خود، خدا را وصف می‎کند و خدا از او منزه است قابل وصف نیست ﴿سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ٭ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ﴾ این عباد مخلَص به زبان خدا، خدا را مدح می‎کنند؛ اینها که طاهر شدند «عما سوی الله» به زبان الهی خدا را وصف می‎کنند؛ لذا خدا تسبیح اینها را امضا کرده است. فرمود: ﴿سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ﴾ خدا منزه است از آنچه دیگران خدا را وصف می‎کنند؛ چون هر وصفی که انسان می‎کند به مقدار فهم خودش وصف می‎کند یعنی یک موجود محدود؛ اما اگر عباد مخلصین اگر وصف بکنند، این وصف را خدا امضا می‎کند چون اینها از آن شراب طهور نوشیدند و لسان اینها شده لسان الهی و به لسان الهی سخن می‎گویند و به لسان الهی تکلم دارند و دعا می‎کنند و مانند آن. @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش چهاردهم 🔹مطلب دیگری که در این سوره (انسان) است اینکه قرآن کریم گرچه این اوصاف برجسته را برای این ذوات قدسی می‎داند اما برای ما هم سهمی قائل است به اندازه ما؛ لکن ما این عملی که انجام می‎دهیم یک وقت است که می‎گوییم این عمل فلان را دارد؛ این درست است، درست است که اگر کسی فلان کار را بکند مثلاً انفاق بکند فلان درجه از ثواب را دارد؛ اما یک راهنمایی قرآن کریم می‎کند که آن راهنمایی‎ها خیلی رایج نیست؛ و آن این است که انسان که کار خیر انجام می‎دهد و می‌گوید: خدایا قبول بکن، کار خیر بکن، سعادت به ما بده، عاقبت ما را خیر بکن بهشت بده! اینها جزاهایی است که انسان می‎خواهد. اما اگر کسی کار خیر انجام بدهد و غرض او الهی باشد و این نکته را در نظر داشته باشد، خدایا من این کار را انجام می‎دهم که ثابت قدم بمانم، من این کار را انجام بدهم که روحیه بلند پیدا کنم، من این کار را انجام بدهم که غیر از تو نخواهم. این یک تعلیم خاصی است که قرآن کریم در پایان بخش پایانی سوره مبارکه «بقره» مشخص فرمود. 🔹 در سوره مبارکه «بقره» این قسمت معروف است که: ﴿مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ﴾ پاداش آن را ذکر می‎کند: ﴿کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِاْئَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَ اللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾ که چندین بخش است: 1⃣ کسی که یک کار خیری انجام می‎دهد مربوط به معرفت و نیت اوست؛ این مثل آن است که یک حبه گندم را در زمین بکارد این یک حبه هفت خوشه برویاند، هر خوشه‎ای صد حبه گندم داشته باشد این می‎شود یکی هفتصدتا؛ ﴿کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ﴾ یک حبه گندم هفت خوشه، ﴿فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِاْئَةُ حَبَّةٍ﴾ هر خوشه‎ای صد حبه، یکی می‎شود هفتصد تا؛ این بخش است. 2⃣ ﴿وَ اللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ﴾ این ضِعف به معنای دو برابر باشد این هفتصد تا می‎شود ۱۴۰۰ تا. اگر به معنای بیشتر باشد که حد خاصی ندارد؛ 3⃣ اما عمده مقام است ﴿وَ اللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾، نه یعنی یکی را هفتصد تا، نه یعنی یکی را ۱۴۰۰ تا، یکی را به قدری می‎دهیم که فقط خدا می‎داند، این حدّ و مرزی ندارد. 🔹یک کاری را علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) کرد به عنوان «لَضَرْبَةُ عَلِیِّ لِعَمْرٍو یَوْمَ الْخَنْدَقِ» که خدا به او پاداشی داد که اصلاً به حساب نمی‎آید که «تَعْدِلُ عِبَادَةَ الثَّقَلَیْن‏» این چه به حساب می‎آید؛ عبادت ثقلین، همه انبیا و اولیا در انسان و همه جنّ‎های مؤمن در جن؛ «تَعْدِلُ عِبَادَةَ الثَّقَلَیْن‏» این به حساب در نمی‎آید. اینها پاداشی است که خدای سبحان به عمل می‎دهد؛ 🔹 اما آنچه در بخش دیگری از همان سوره مبارکه «بقره» ذکر فرمود، آیه ۲۶۵ همان سوره است فرمود: ⬅️ ﴿وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللّهِ﴾، یک؛ ⬅️ ﴿وَ تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾دو؛ ⬅️ ﴿کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَة﴾ آنها که کار خیر انجام می‎دهند با دو هدف یکی « »، یکی اینکه خود من بالا بیایم، روح سخا در من پیدا بشود، روح گذشت در من پیدا بشود، روحم به اعتلا بار یابد. خدایا این کار خیر را انجام میدهم که در طول عمرم نلغزم، این کار خیر را می‎کنم که پایم نلغزد، قلبم نلغزد، دستم نلغزد، نه کج بروم نه کج بخواهم؛ این اخلاق است که با فقه گره خورده است این سخن از بهشت‎خواستن نیست آن بهشت را بعد ذکر می‎کند. این به ما یاد میدهد که انسان می‎توان کار خیر انجام بدهد «لله» که ثوابش را می‎دهد و موقعیت خودش را تثبیت کند که خدایا من دیگر نلغزم. ببینید اگر درختی آن قدرت را می‎داشت که از جا حرکت می‎کرد چند سطل آب از رودخانه می‎گرفت به پای خود می‎ریخت این درخت حرفش چه بود؟ حرف این درخت این است که خدایا من این آب‎ها را به پای خودم می‎ریزم که ریشه پیدا کنم تثبیت بشوم نلغزم! کسی که دارد کار خیر می‎کند این آیه یادش می‎دهد که تو هم این طور فکر کن. ❗️ را بله خدا می‎دهد ❗️ را هم از تو دور می‎کند ❗️ اما تو به هر حال در معرض نباش خودت را کن، موقعیت خودت را تثبیت کن؛ این کاری به بحث بهشت و جهنم ندارد! این تثبیت موقعیت است که خدایا من با این کارم مغرور نشوم❗️ این کار را هم ادامه بدهم و فخرفروشی نکنم❗️ نگویم کم آوردم ، نگویم کم می‎شود موقعیت من تثبیت بشود تثبیت بشود که «لَا تُحَرِّکُهُ الْعَوَاصِف» بشوم. حوادث در عالم زیاد است گاهی اقتصاد است گاهی سیاست است گاهی حکومت است گاهی کم است گاهی زیاد است، ؛ این یک مقام است. این در کمالات اخلاقی است؛ خدایا آن توفیق را به من بده که به وسیله این کار خیر هیچ وقت نلغزم همین! ادامه 👇👇 @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش چهاردهم - ادامه 👆👆 🔹این چه کار به آیات دیگر دارد؟ این از غرر آیات اخلاقی ماست! اینها محصول آن شراب طهور است. آن شراب طهور، انسان را طرزی تثبیت می‎کند که «ثبتهم الله»، «یثبتهم الله» تثبیت می‎کند و دیگر ‎لغزد. 🔹 آن وقت در بخش‎های دیگر همین سوره مبارکه «انسان» فرمود وقتی که شراب طهور به آنها داد می‎فرماید که ﴿إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً﴾؛ چون در بخش‎هایی از سوره مبارکه «ابراهیم» فرمود: اگر اهل شکر بودید خود شما را بالا می‎آورم نه مال شما را بالا می‎آورم ﴿لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ﴾ نه «لأزیدن اموالکم و اولادکم و کذا و کذا»؛ خود شما را بالا می‎آورم؛ این می‎شود شیخ انصاری، او می‎شود محقق اردبیلی، او می‎شود کذا و کذا؛ خود شخص را بالا می‎آورند ﴿لَأَزِیدَنَّکُمْ﴾ نه «لأزیدن اموالک و کذا و کذا» این هم از همان قبیل است ﴿کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً﴾. 🔹 اگر از هر غفلتی منزه شدیم و همین طوری که در این بیان اهل بیت(علیهم السلام) بود که ﴿لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً﴾ هیچ توقعی نداریم که شما تشکر کنید، یا نام ما را ببرند، کسی از ما مدح کند، اینها را نمی‎خواهیم هیچ، هیچ! هر چه که غیر خداست فراموش کردند. این رها کردن از غیر خداست حالا تعبیراتی که در این کتاب‎ها هست می‎گویند مقام فنا و امثال ذلک است؛ ولی به هر حال غیر خدا را نمی‎خواهند و غیر خدا را نمی‎بینند. این در دنیا برای خواص حاصل است و در آخرت ظهور می‎کند. 🔹 بعد فرمود: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزیلاً﴾ بعد از اینکه آن بخش‎ها را ذکر کردند فرمود این حرف‎ها از همین قرآن در می‎آید، این توان آن را دارد که انسان را به آن بارگاه برساند ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ﴾ با تأکید ضمیر ﴿إِنَّا﴾ با ﴿نَحْنُ﴾؛ ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزیلاً ٭ فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً ٭ وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً﴾ اینها صف بستند از هر طرف، تو در اثر اینکه نام مبارک «الله» تو را از هر چه غیر خداست طاهر کرده است، باش نه به مدح اینها دل ببند نه از مذمت اینها نگران باش! ﴿فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً﴾ چه آنها کافرند، ملحدند، مشرک‎اند، یا نه داخلی آسیب‎رسان هستند، مسلمان هستند به حسب ظاهر، کافر نیستند اهل شرک و الحاد نیستند یک ‎اند نه اینها و نه آنها هیچ کدام شما را آسیب نرساند. ﴿وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً﴾ صبح و شام، نه یعنی دو تا برنامه، یکی صبح یکی شام که مثلاً به فلان بیمار بگویند این قرص را یک بار صبح بخور یکی شام. صبح و شام یعنی ، دائماً به یاد ذات اقدس الهی باش که هیچ لحظه نکنی؛ آن‎گاه ﴿وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَویلاً﴾. جریان شب را برهان اقامه کرد، مسئله سحر را فرمود که همه خواب‎اند مزاحمی در کار نیست ﴿إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ﴾ اصلاً نشئه خاص دارد سحر. ﴿أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً﴾ که بحثش در سوره مزمل گذشت؛ فرمود را فراموش نکن، را فراموش نکن، را در سحر فراموش نکن، تا تبعات بعدی آن. @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش پانزدهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزیلاً (۲۳) فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً (۲۴) 🔹بخش پایانی سوره مبارکه «انسان» در مکه نازل شد سیاق آن هم نشان می‏دهد که در مکه نازل شد صدرش به مناسبت آن سیاقی که مربوط به نذر اهل بیت است یقیناً در مدینه نازل شده است. 🔸 اجمال این ذیل آن است که ما قرآنی که عامل ثبات یک ملت است نازل کردیم ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا﴾ با تأکید ﴿إِنَّا نَحْنُ﴾ یعنی ما نازل کردیم . 🔻قبلاً هم ملاحظه فرمودید که تنزیل قرآن از سنخ تجلّی است و نه تجافی یعنی از سنخ نازل کردن باران نیست از سنخ انداختن قطرات باران نیست از سنخ آویختن حبل از بالاست حبل متین را از بالا نازل می‏کنند به پایین باران را هم نازل می‏کنند. باران را به نحو تجافی که در بالا هست در پایین نیست در پایین هست در بالا نیست حبل متین را به نحو تجلی القا می‏کنند به پایین می‏فرستند که در بالا هست در بالا هست، در پایین هست در بالا هست در وسط هست در بالا 🔺غرض آن است که اگر فرمودند ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً﴾ برای اینکه قرآن را از بالا آویختند نه انداختند؛ نظیر باران نیست که انزال او به نحو انداختن باشد بالایش «أَحَدُ طَرَفَیهِ بِیَدِ اللهِ سُبحَانَهُ وَ تَعَالی» است طرف دیگر به دست شماست ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً﴾ اعتصام به آن حبلی مشکل‏گشاست که به یک جای بلندی بسته باشد وگرنه طنابی که در گوشه مغازه افتاده اعتصام به آن اثری ندارد او مشکل خودش را حل نمی‏کند چه رسد به مشکل معتصِم را. وقتی اعتصام سودآور است که این حبل به جای بلند بسته باشد ➖ فرمود این قرآن که حبل متین است به جای بلند که عروه وثقایی است که ﴿لاَ انْفِصامَ لَها﴾ بسته است شما به این حبل، اعتصام بکنید چنین حبلی را می‏فرماید ما نازل کردیم تو با این قرآن باش با مطالب این قرآن باش و بیگانه چه عاصم چه کفور چه معصیت صغیره چه معصیت کبیره آنها را به حساب نیاور ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزیلاً ٭ فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ﴾ در برابر دستور ذات اقدس الهی صابر محض باش و هیچ کسی که بیراهه می‏رود یا راه کسی را می‏بندد چه معصیت صغیره چه معصیت کبیره پیروی نکن ﴿وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً﴾. ادامه 👇👇 @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش پانزدهم - ادامه 👆👆 🔸وقتی اهل بیت عِدل قرآن باشند هر وصفی که ذات اقدس الهی برای قرآن کریم بفرماید برای اینها هم صادق است اینها که بیگانه نیستند جدا که نیستند؛ اما حرف‏های اینها باشد عِدل قرآن است بیگانه که نیست 🔸﴿فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً ٭ وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً﴾ اسم خدا را به یاد بیاور! مستحضرید که این اسم‏ها یک سلسله عبادت‏های لفظی است ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأعْلَی﴾ اسم خدا را تسبیح بکن اما آنچه اساس کار است این است که این اسماء، اسماء الاسماء هستند اینکه می‏گویند فلان امام مظهر اسم اعظم است یا با فلان اسم ذات اقدس الهی فلان کار را انجام داد تخت بلقیس را از راه دور آورد و مانند آن یا فلان امام با اسم اعظم مرده‏ای را زنده کرد، اسم اعظم لفظ نیست که با این لفظ بشود مرده را زنده کرد. مفهوم این لفظ نیست که با مفهوم ذهنی بشود یک مرده‏ای را زنده کرد حقیقت خارجی است که این اسماءُ الاسماء آن را نشان می‏دهد این الفاظ، اسماء آن مفاهیم است. آن مفاهیم اسماء آن حقایق است آن حقیقت نزد اهل بیت(علیهم السلام) و مانند آن است با او مرده زنده می‏شود با او تخت از جایی به جایی آورده می‏شود با او معجزات انجام می‏شود با آن نام ذات مقدس حضرت استوار خواهد بود در برابر همه خطرات می‏تواند مقاوم باشد ﴿وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ﴾ منتها در شامگاه و بامداد 🔸یک وقت است که می‏گویند صبح و شام یعنی دو طرف روز، اول روز به نام خدا تا روز تأمین بشود اول شب به نام خدا تا شب تأمین بشود یک وقت است که صبح و شام کنایه از دوام است یعنی هیچ لحظه‏ای از نام خدا و یاد خدا غفلت نکنید ﴿وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً﴾ نام خدا بر لب و یاد خدا در دل چه صبح چه شام چه بینهما 🔸بعد فرمود ﴿وَ مِنَ اللَّیْلِ﴾ از این ﴿وَ مِنَ اللَّیْلِ﴾ معلوم می‏شود که ﴿وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً﴾ یعنی صبح و شام یعنی تمام مدت اما آنجا که با «مِن» تبعیض ذکر شده است برای اینکه لیل یک مقداری باید استراحت کرد در بخش‏های دیگر فرمود که ﴿تَقُومُ أَدْنی‏ مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ﴾ و مانند آن لذا با «مِن» تبعیض ذکر می‏کند فرمود ﴿وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ﴾ برای خدا ﴿وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَویلاً﴾ در آن آیات قبل فرمود که بخش حالا یا دو سوم یا بیشتر یا کمتر بیدار باش به یاد حق باشد چون ﴿إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً﴾ هم حواستان جمع‏تر هم مانع داخلی ندارید هم مانع خارجی ندارید فضا آماده است و بیگانه‏ای مزاحم شما نیست نشئه شب نشئه اقوَم است لذا فرمود اکثر آن شب را بالاخره به نام ذات اقدس الهی به سر ببر این لیل طویل مصادف با همان ﴿أَدْنی‏ مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ﴾ و مانند آن است که بحثش گذشت. @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش شانزدهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم ﴿إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقیلاً﴾ (۲۷) 🔺فرمود آن روز سنگین و دردناک را پشت سر می‎گذارند. این وراء هم به معنای جلو هست هم به معنای پشت سر است. وراء است یعنی جلو است در سوره مبارکه «کهف» که دارد ﴿وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَةٍ غَصْباً﴾ آنجا گذشت که وراء هم به معنای أمام است هم به معنای خلف. این به معنی أمام است 🔻معاد در پیش است اینها روز معاد را که روز سنگین و دردناک است یک ثقل محمود و ممدوح است که ﴿إِنَّا سَنُلْقی‏ عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾ آن وزین را می‎گویند ثقیل. یک ثقل مذموم است مثل سنگ سنگین؛ سنگ سنگین شرفی ندارد این ثقیل بودن آیه نظیر سنگین بودن سنگ است آن ﴿إِنَّا سَنُلْقی‏ عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾ آن به معنی وزین است نه سنگینی سنگ. فرمود اما مردم مکه این گروه دنیاطلب هستند یک چیزی که زود می‏گذرد یعنی دنیا که عاجل است به دنبال آن هستند ﴿إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ﴾ نه تنها اشتغالشان در مسائل دنیاست علاقه اینها به مسائل دنیاست. حالا در آن اوایل سوره مبارکه «آل عمران» گذشت که چهار شیء رسمی در جهان است اینها دلباخته همین چهار چیز هستند؛ جماد است و نبات است و حیوان است و انسان. این ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الأنْعَامِ﴾ همین موجودات چهارگانه هستند. ⬅️ اگر ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ﴾ دلباخته انسان‎هاست، ⬅️﴿وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ﴾ است دلباخته ذهب و فضه که جمادند ⬅️ اگر انعام‎اند دلباخته دامداری‎اند ⬅️ اگر حرث‎اند دلباخته کشاورزی‎اند بالاخره غیر از جماد و نبات و حیوان و انسان که چیزی نیست همه اینها را این آیه سوره مبارکه «آل عمران» جمع کرد. فرمود اینها حالا یا گرفتار همه اینها هستند یا گرفتار بعضی از اینها هستند برای اینها دلگرمی است. ادامه 👇👇 @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش شانزدهم - ادامه 👆👆 🔸فرمود ﴿إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقیلاً﴾ اینها درست است الآن بیراهه می‎روند راه عده‎ای را هم می‎بندند: ﴿یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ﴾ این ﴿یَصُدُّونَ﴾ یعنی «یصدون انفسهم» اولاً «و الناس» ثانیاً ﴿یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ﴾ یعنی «ینصرفون بأنفسهم اولاً و یصرفون وجوه غیرهم ثانیاً» نه اهل مسجدند نه می‎گذارند کسی مسجدی باشد اینها ﴿یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ﴾ 🔺 اینها کسانی‎اند که در این قسمت از آنها به این صورت یاد شده است که فرمود: ﴿نَحْنُ خَلَقْناهُمْ﴾ ما اینها را کردیم، ‎ها به آنها دادیم، اعضا و جوارح اینها را کردیم «اوصال و رباطاط» اینها را محکم کردیم. 🔸«اسر» آن «رباطاط و اوصال» و دستگاه بدنی‎شان است، اسیر را که اسیر می‎گویند چون با این طناب‎ها اینها محکم می‎بندند از این جهت اسیر می‎گویند. 👈کم‎کم به معنای شد ، که می‎گویند «بأسره» یعنی «بتمامه» وگرنه أسر به معنی همه و تمام نیست وقتی می‎گوید: ﴿وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ﴾ یعنی بافت محکمی دارند اینها، اینها را ما بافتیم و محکم هم بافتیم اما اینها به جای اینکه این بافت را به راه صرف بکنند بیراهه صرف کردند ! ❗️بافت اینها را محکم کردیم: ﴿خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ﴾ اما ﴿وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدیلاً﴾ در بخش‎های دیگر هم فرمود ﴿إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ﴾ شما را می‎برد یک عده دیگری می‎آورد همان طوری که شما خَلَف دیگران بودید عده‎ای هم خَلَف شما خواهند بود @qurantehran
: 🔸دو چیز است که اساس کار بوده و از یاد همه اینها رفته است: اول اینکه تمام این مرا چه کسی به من داده است؟ دوم آیا من و می پوسم یا از پوست به در می آیم؟! الآن مشکل جدّی بشر کنونی، جریان است! آیا انسان می پوسد یا از پوست به در می آید؟ بشر امروز غافلِ غافل است! 🔹 اگر من برای خودم نیستم و تمام هویّت مرا دیگری داده است، پس تکلیفی هم به من داده است و من باید به دستور او عمل کنم! شما اگر بخواهید یک وسیله مانند یخچال و یا هر وسیله دیگری بخرید، یک همراهش هست، آیا این حقیقتی که به ما دادند به عنوان ، دفترچه راهنما نمی خواهد که این را چگونه بکار بگیر؟! این سر را چگونه بکار بگیر؟! این چشم را چگونه بکار بگیر؟! این دست را چگونه بکار بگیر؟! چه چیزی بخور و چه چیزی نخور؟! دفترچه راهنمای ما همین است؛ این از یاد بشر رفته است! 🔹 دین ثابت کرده که ، نه اینکه بمیرد. این اهل بیت (علیهم السلام) آمدند تا از آن طرف خبر بدهند؛ فرمودند: «وَ لَكِنَّكُمْ تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَی دَار»؛ مرگ از پوست به درآمدن است، نه پوسیدن. مرگ هجرت است. ما مرگ را می میرانیم، ما بر مرگ مسلّط هستیم، مرگ را زیر پا لِه می کنیم و به آن طرف می رویم. این بیان نورانی سید الشهداء (سلام الله علیه) در ظهر در آن بحبوحه ای که شمشیر می زدند است که فرمود: «صَبْراً بَنِی الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛ ، مرگ یک پلی است زیر پای شما، روی این پل پا می گذارید و به آن طرف پل می روید، «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ»، همه خبرها آن طرف است! @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش هفدهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم 🌺﴿إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ﴾، 🔹 فرمود شما را می‎برد یک عده دیگری می‎آورد همان طوری که شما خَلَف دیگران بودید عده‎ای هم خَلَف شما خواهند بود 🔹﴿وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ﴾ اما ﴿وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدیلاً﴾. 🔹 در بخش‎هایی از سوره مبارکه «مدّثّر» فرمود که اینها یک اتاق فکری تشکیل دادند یک ولیدی و امثال ولیدی را سخنگوی خود قرار دادند به جای اینکه بپذیرد این وحی الهی است پیام‎آور الهی آورده، پیام‎آور بشری به ما ابلاغ کرده، کلام خدا را جبرئیل آورده کلام خدا را پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به ما القا می‎کند، همه اینها را آن سخنگوی اتاق فکری‎شان یعنی ولید انکار کرده ﴿إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ﴾ در سوره مبارکه «مدّثّر» ﴿فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ٭ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ٭ ثُمَّ نَظَرَ ٭ ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ٭ ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ ٭ فَقالَ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ یُؤْثَرُ ٭ إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ﴾ معاذالله ـ قول خدا نیست جبرئیل نیاورد و این شخص هم پیغمبر نیست؛ همه را نفی کرد، ـ معاذالله ـ یک بشر عادی است این حرف‎ها را می‎زند اما در همان سوره مبارکه «مدّثّر» دو جا می‎فرماید این حقوق بشر است این را که بشر عادی نمی‎آورد در همان سوره مبارکه «مدّثّر» آیه ۳۱ فرمود: ﴿وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ وَ ما هِیَ إِلاَّ ذِکْری‏ لِلْبَشَرِ﴾ این حقوق بشر است، ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾ این حقوق بشر است بشر در سه منطقه در سه بخش به سر می‎‎برد یک بخش ملّی و محلّی که مخصوص مسلمین است یک بخش منطقه‎ای که مخصوص موحدان است اعم از مسلمان‎ها و مسیحی‎ها و یهودی‎ها و امثال آن که اهل دین‎اند یک بخشی هم بخش بین‎المللی است انسانیت انسان است ولو کافر، در هر سه بخش آیات قرآن کریم نازل شده است. این خطاب ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ﴾ ﴿ذِکْری‏ لِلْبَشَرِ﴾ همین است فرمود این حقوق بشر است. شما می‎گویید ﴿إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ﴾ یعنی این فرد عادی این حرف را زده؟ ﴿وَ ما هِیَ إِلاَّ ذِکْری‏ لِلْبَشَرِ﴾ قرآن برای جهانیان نازل شده است. 🔹بنابراین به اینها بفرما این کتاب جهانی مثل آفتاب آسمان است که با فوت کردن خاموش نمی‎شود این تعبیر لطیف قرآنی که ﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ‏﴾ همین است. با فوت دهن شعله کبریت را می‎شود خاموش کرد اما با فوت دهن که نمی‎شود نور آفتاب را خاموش کرد. اینها ﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ‏﴾ این است. جریان کربلای سیدالشهداء این است آقایان! خیال نکنید یک مظلومی در برابر ظالم ایستاد هیچ یعنی هیچ! هیچ کاری برای کربلا نیست مگر اینکه این اضلاع سه‎گانه روشن بشود قبل از کربلا چه گذشت؟ در کربلا چه گذشت؟ بعد از کربلا چه شد؟ سخن از مبارزه مظلوم با ظالم نبود. این نامه نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) که در نهج البلاغه برای استاندار رسمی مصر نوشت فرمود: این طور نبود که من بتوانم سقیفه را امضا کنم اول اینها آمدند دین را به اسارت گرفتند نه مرا اسیر کردند قرآن را به میل خود معنا می‎کردند 🔹حالا دین که اسیر شد من چگونه بگویم قرآن این طور گفته روایت این طور گفته؟ تمام شد و رفت. بعد دست مرا بستند این در تمام نهج البلاغه است. فرمود من اگر این نبود که دستم بسته نبود و امضا نمی‎کردم من اگر عمویم حمزه بود و برادرم جعفر بود من که سقیفه را امضا نمی‎کردم این ناله علی است این برای قبل از کربلا. ادامه 👇👇 @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش هفدهم - ادامه 👆👆 🔸بعد از کربلا هم جریان ابن زبیر را شما ببینید ابن زبیر با اینها مخالف بود شما می‎توانستید ابن زبیر را دستگیر کنید این همه نیرو داشتید حالا زبیر رفته درون کعبه متحصّن شد. (درست است کعبه مقدس است و محترم است اما کسی که به امام زمانش اعتنا نکند تحت ولایت امام زمانش نباشد اگر به درون کعبه هم برود خدا او را پناه نمی‎دهد.) 🔸اینها می‎توانستند ابن زبیر را در کعبه دستگیر کنند این رفته بود در اتاق، یک اتاق که بیشتر نبود در را باز می‎کردند و می‎گرفتند آنها که قبل از انقلاب مکه مشرف شدند می‎دانند، این کوه ابوقبیس مشرف بر کعبه بود، اینها منجنیق آوردند بالای کوه نصب کردند و این کعبه را به صورت خاک درآوردند تا ابن زبیر را بگیرند! شما می‎خواستی ابن زبیر را بگیرید آسان بود، چرا کعبه را خراب کردید؟ قبله مسلمین است مطاف مسلمین است! مثل یک خانه معمولی مثل یک مغازه معمولی! چرا؟ چون سخن از دین نبود! ❗️ این سید الشهداء(سلام الله علیه) سخن از یک در برابر نبود! سخن از یک موحد در برابر کافر بود. همان بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) به حضرت عرض کردند: چه کسی پیروز شد در این جنگ؟ فرمود ما عرض کردند شما که دستتان بسته است اسیر هستید گفتند «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم‏» اگر خواستی بفهمی که چه کسی پیروز شد موقع نماز اذان و اقامه بگو ببین نام چه کسی را می‎بری؟ ما رفتیم این نام را زنده کردیم و برگشتیم. معلوم می‎شود در خطر بود. اینکه می‎بینید میلیون‎ها نفر این جان‎فشانی را دارند می‎کنند این طور نیست که ساده باشد و دل‎های میلیون‎ها نفر را به اینجا بیاورد. 🔻 این حسین بن علی فخ که بود؟ او هم همین صحنه را داشت! مگر او از خاندان پیغمبر نبود؟ مگر او را مظلومانه نکشتند حسین بن علی را در فخ؟ فرق می‎کند؛ خیلی فرق می‎کند! یک معصومی که قرآن ناطق است فقط و فقط در برابر کفر بایستد بخواهد دین را زنده کند، همین! آنکه می‎فرماید «فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا» این است! این طور نیست که حالا یک مظلومی در برابر ظالم قرار گرفته باشد حالا این البته این برنامه اگر برای سایر ائمه(علیهم السلام) اتفاق میافتاد همین طور می‎شد قضا و قدر الهی این هست. 🔸 غرض این است که این قسمت صریحاً می‎فرماید که این ﴿ذِکْرَی لِلْبَشَرِ﴾ ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾ این حقوق بشر است این ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾ است این بیانات نورانی را در سوره مبارکه «مدّثّر» از این جهت آورده است. @qurantehran
🔻تفسیر سوره مبارکه 🔺 بخش هجدهم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم ﴿ نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدیلاً (۲۸) إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی‏ رَبِّهِ سَبیلاً (۲۹) وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً (۳۰) یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فی‏ رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً (۳۱)﴾. 🔻 در جریان انسان، ذات اقدس الهی انسان را در سور متعدد معرفی کرد؛ نتیجه این شد که انسان در جهان خلقت معادل ندارد البته یک عده هستند که در بین انسان صورت انسان‏اند طبق بیانات نورانی حضرت امیر در نهج که فرمود: «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاء» فرمود یک عده جنازه عمودی‏اند، بعد می‏افتند مثل جنازه افقی! صورت صورت انسان است ولی قلب قلب حیوان است اینها هم هستند؛ اما در حقیقت انسان در بین انسان، افرادی یافت می‏شوند که هیچ معادل ندارند. 🔺آنها که در حیات‏شناسی و زیست‏ شناسی تلاش و کوشش کردند و ثابت کردند که هشتاد درصد بین انسان و میمون مشترک است! آن درباره تنِ انسان و بدن انسان است. ذره‏ای از ذراتی که مربوط به روح مجرد انسان است، انسان مشارکی ندارد؛ هیچ حیوانی و هیچ جنّی شریک انسان نیست زیرا هیچ حیوانی قضایای کلی را ادراک نمی‏کند نمی‏توانند استدلال کنند و علم و فرهنگ داشته باشند اینها خیال منتشر دارند وهم دارند و اینها؛ چه اینکه هیچ جنّی هم همتای انسان نیست و در بین اوحدی از انسان‏ها که اولیای الهی مثل اهل بیت(علیهم السلام)اند، هیچ فرشته‏ای هم همتای اینها نیست به دلیل آیه خلافت. اگر فرشته‏ای می‏توانست همتای انسان باشد او «خلیفة الله» بود، این درباره عظمت انسان. ادامه 👇👇 @qurantehran