📔#نهجالبلاغه_خوانی
📜مطالعه #خطبههای_نهجالبلاغه در ۲۲۶ روز
🗓#سهم_روز_211
🔰#ترجمه_خطبه_215 (همواره با این کلمات خدا را میخواند؛)
🔵 ستایش و نیایش
✍ستایش خداوندی را سزاست که شَبَم را به صبح آورد، بیآن که مرده یا بیمار باشم، نه دردی بر رگ های تنم باقی گذارد، و نه به کیفر بدترین کردارم گرفتار کرد، نه بی فرزند و خاندان مانده، و نه از دین خدا روی گردانم، نه منکر پروردگار، نه ایمانم دگرگون، و نه عقلم آشفته و نه به عذاب امتهای گذشته گرفتارم.
در حالی صبح کردم که بندهای بیاختیار و بر نفس خود ستمکارم. خدایا! بر تو است که مرا محکوم فرمایی، در حالی که عذری ندارم، و توان فراهم آوردن چیزی جز آنچه که تو میبخشایی ندارم، و قدرت حفظ خویش ندارم، جز آنکه تو مرا حفظ کنی. خدایا! به تو پناه میبرم از آنکه در سایه بینیازی تو، تهیدست باشم، یا در پرتو روشنایی هدایت تو گمراه گردم، یا در پناهِ قدرتِ تو، بر من ستم روا دارند، یا خوار و ذلیل باشم، در حالی که کار در دست تو باشد!.
خدایا جانم را نخستین نعمت گرانبهایی قرار ده که میستانی، و نخستین سپرده ای قرار ده که از من باز پس میگیری!. خدایا! ما به تو پناه میبریم از آنکه از فرموده تو بیرون شویم، یا از دین تو خارج گردیم، یا هواهای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید، که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنیم.
🔰#ترجمه_خطبه_216 (از سخنرانیهای امام عليهالسّلام در صحرای صفّین است.)
1⃣ حقوق اجتماعی
✍پس از ستایش پروردگار! خداوند سبحان برای من، بر شما، به جهت سرپرستی حکومت، حقی قرار داده و برای شما همانند حقِّ من، حقی تعیین فرموده است، پس حق گستردهتر از آن است که وصفش کنند، ولی به هنگام عمل تنگنایی بیمانند دارد!.
حق اگر به سود کسی اجرا شود، ناگزیر به زیان او نیز روزی به کار رود، و چون به زیان کسی اجراء شود، روزی به سود او نیز جریان خواهد داشت. اگر بنا باشد حق به سود کسی اجراء شود و زیانی نداشته باشد، این مخصوص خدای سبحان است نه دیگر آفریدهها، به خاطر قدرت الهی بر بندگان و عدالت او بر تمام موجوداتی که فرمانش بر آنها جاری است، لکن خداوند حقِّ خود را بر بندگان، اطاعت خویش قرار داده و پاداش آن را دو چندان کرده است، از روی بخشندگی و گشایشی که خواسته به بندگان عطا فرماید.
💠منبع: نرمافزار نهجالبلاغه نوین
🆔 @Quranvahlebeyt
📔#نهجالبلاغه_خوانی
📜مطالعه #خطبههای_نهجالبلاغه در ۲۲۶ روز
🗓#سهم_روز_212
🔰#ترجمه_خطبه_216 (از سخنرانیهای امام عليهالسّلام در صحرای صفّین است.)
2⃣ حقوق متقابل رهبری و مردم
✍پس، خدای سبحان برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب کرد، و آن حقوق را در برابر هم گذاشت، که برخی از حقوق، برخی دیگر را واجب گرداند، و حقی بر کسی واجب نمیشود مگر همانند آن را انجام دهد. و در میان حقوق الهی، بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است؛ حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پایداری پیوند ملت و رهبر، و عزت دین قرار داد. پس رعیّت اصلاح نمیشود جز آنکه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمیشوند، جز با درستکاری رعیّت.
و آنگاه که مردم حق رهبری را اداء کنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت یابد، و راههای دین پدیدار و نشانههای عدالت بر قرار، و سنت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ پایدار گردد. پس، روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس میگردد. اما اگر مردم بر حکومت چیره شوند، یا زمامدار بر رعیّت ستم کند، وحدت کلمه از بین میرود، نشانههای ستم آشکار، و نیرنگ بازی در دین فراوان میگردد، و راه گسترده سنت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ متروک، هواپرستی فراوان، احکام دین تعطیل، و بیماریهای دل فراوان شود.
مردم از اینکه حق بزرگی فراموش میشود، یا باطل خطرناکی در جامعه رواج مییابد، احساس نگرانی نمیکنند! پس در آن زمان نیکان خوار، و بدان قدرتمند میشوند، و کیفر الهی بر بندگان، بزرگ و دردناک خواهد بود. پس بر شماست که یکدیگر را نصیحت کنید و نیکو همکاری نمایید.
درست است که هیچ کس نمیتواند حق اطاعت خداوندی را چنانکه باید بگزارد، -هر چند در به دست آوردن رضای خدا حریص باشد، و در کار بندگی تلاش فراوان نماید- لکن باید به مقدار توان، حقوق الهی را رعایت کند که یکی از واجبات الهی، یکدیگر را به اندازه توان نصیحت کردن، و برپا داشتن حق، و یاری دادن به یکدیگر است. هیچ کس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دین بیشتر باشد، بینیاز نیست که او را در انجام حق یاری رسانند، و هیچ کس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در ديدهها بیارزش باشد، کوچکتر از آن نیست که کسی را در انجام حق یاری کند، یا دیگری به یاری او برخیزد.
(پس یکی از یاران به پاخاست و با سخنی طولانی امام را ستود، حرف شنوایی و اطاعت از امام را اعلام داشت. آنگاه امام فرمود:)
کسی که عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است که هر چه جز خدا را کوچک شمارد. و از او سزاوارتر کسی که نعمتهای خدا را فراوان در اختیار دارد، و بر خوان احسان خدا نشسته است، زیرا نعمت خدا بر کسی بسیار نگردد، جز آنکه حقوق الهی بر او فراوان باشد.
💠منبع: نرمافزار نهجالبلاغه نوین
🆔 @Quranvahlebeyt
📔#نهجالبلاغه_خوانی
📜مطالعه #خطبههای_نهجالبلاغه در ۲۲۶ روز
🗓#سهم_روز_213
🔰#ترجمه_خطبه_216 (از سخنرانیهای امام عليهالسّلام در صحرای صفّین است.)
3⃣ روابط سالم و متقابل رهبر و مردم
✍مردم! از پستترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند، آنها دوستدار ستایش اند، و کشورداریِ آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد، و خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم، و خواهان شنیدن آن میباشم. سپاس خدا را که چنین نبودم و اگر ستایش را دوست میداشتم، آن را رها میکردم، به خاطر فروتنی در پیشگاه خدای سبحان، و بزرگی و بزرگواری که تنها خدا سزاوار آن است.
گاهی مردم، ستودن افرادی را برای کار و تلاش روا میدانند. امّا من از شما میخواهم که مرا با سخنان زیبای خود مَسِتایید، تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم بر آیم، و حقوقی که مانده است بپردازم، و واجباتی که بر عهده من است و باید انجام گیرد اداء کنم. پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن میگويند، حرف نزنید، و چنانکه از آدمهای خشمگین کناره میگیرند، دوری نجویید و با ظاهر سازی با من رفتار نکنید، و گمان مبرید اگر حقی به من پیشنهاد دهید بر من گران آید، یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم؛ زیرا کسی که شنیدن حق، یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن برای او دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، یا مشورت در عدالت خودداری نکنید، زیرا خود را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمیدانم، مگر آنکه خداوند مرا حفظ فرماید. پس همانا من و شما بندگان و مملوک پروردگاریم که جز او پروردگاری نیست.
او مالک ما، و ما را بر نفس خود اختیاری نیست. ما را از آنچه بودیم، خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد. به جای گمراهی، هدایت، و به جای کوری، بینایی به ما عطا فرمود.
🔰#ترجمه_خطبه_217
🔵 شِکوه از قريش
✍خدایا برای پیروزی بر قریش و یارانشان از تو کمک میخواهم، که پیوند خویشاوندی مرا بریدند و کار مرا دگرگون کردند، و همگی برای مبارزه با من، در حقی که از همه آنان سزاوارترم، متحد گردیدند و گفتند: «حق را اگر توانی بگیر، و یا اگر تو را از حق محروم دارند، یا با غم و اندوه صبر کن، و یا با حسرت بمیر!».
به اطرافم نگریستم، دیدم که نه یاوری دارم و نه کسی از من دفاع و حمایت میکند، جز خانوادهام که مایل نبودم جانشان به خطر افتد. پس خار در چشم فرو رفته، دیده بر هم نهادم و با گلوی که استخوان در آن گیر کرده بود، جام تلخ را جرعه جرعه نوشیدم، و در فرو خوردن خشم، در امری که تلخ تر از گیاه حَنظَل، و دردناکتر از فرورفتن تیزی شمشیر در دل بود، شکیبایی کردم!.
💠منبع: نرمافزار نهجالبلاغه نوین
🆔 @Quranvahlebeyt