📔#نهجالبلاغه_خوانی
📝#ترجمه_نامه_61(نامه به كميل بن زياد نخعى، فرماندار «هيت» و نكوهش او در ترك مقابله با لشكريان مهاجم شام كه در سال ۳۸ هجرى نوشته شد)
🔰 نکوهش از فرمانده شکست خورده
پس از ياد خدا و درود! سستى انسان در انجام كارهايى كه بر عهدۀ اوست، و پافشارى در كارى كه از مسؤوليّت او خارج است، نشانه ناتوانى آشكار و انديشۀ ويرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم «قرقيسا» در مقابل رها كردن پاسدارى از مرزهايى كه تو را بر آن گمارده بوديم _و كسى در آنجا نيست تا آنجا را حفظ كند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد_ انديشهاى باطل است. تو در آنجا پلى شدهاى كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند، نه قدرتى دارى كه با تو نبرد كنند، و نه هيبتى دارى كه از تو بترسند و بگريزند، نه مرزى را مىتوانى حفظ كنى، و نه شوكت دشمن را مىتوانى در هم بشكنى، نه نيازهاى مردم ديارت را كفايت مىكنى، و نه امام خود را راضى نگه مىدارى.
📝#ترجمه_نامه_62_بند1(نامه به مردم مصر، که همراه مالک اشتر در سال ۳۸ هجری فرستاد)
🔰 مظلومیت امام در خلافت
پس از ياد خدا و درود! خداوند سبحان محمّد صلّى الله عليه و آله و سلّم را فرستاد تا بيم دهندۀ جهانيان، و گواه پيامبران پيش از خود باشد. آنگاه كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به سوى خدا رفت، مسلمانان پس از وى در كار حكومت با يكديگر درگير شدند. سوگند به خدا! نه در فكرم مىگذشت، و نه در خاطرم مىآمد كه عرب، خلافت را پس از رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم از اهل بيت او بگرداند، يا مرا پس از وى از عهده دار شدن حكومت باز دارند، تنها چيزى كه نگرانم كرد شتافتن مردم به سوى فلان شخص بود كه با او بيعت كردند.
من دست باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام باز گشته، مىخواهند دين محمّد صلّى الله عليه و آله و سلّم را نابود سازند، پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنهاى در آن بينم يا شاهد نابودى آن باشم، كه مصيبت آن بر من سختتر از رها كردن حكومت بر شماست، كه كالاى چند روزۀ دنياست و به زودى ايّام آن مىگذرد چنانكه سراب ناپديد شود، يا چونان پارههاى ابر كه زود پراكنده مىگردد. پس در ميان آن آشوب و غوغا بپا خاستم تا آن كه باطل از ميان رفت، و دين استقرار يافته، آرام شد.
💠منبع:نرمافزار نهجالبلاغه گویا، جامع شروح و ترجمه
🌷↪️ @Quranvahlebeyt
📔#نهجالبلاغه_خوانی
📜مطالعه #نامههای_نهجالبلاغه در ۷۰ روز
🗓#سهم_روز_60
🔰#ترجمه_نامه_61 (نامه به کمیل بن زیاد نخعی، فرماندار «هیت» و نکوهش او در ترک مقابله با لشکریان مهاجم شام که در سال ۳۸ هجری نوشته شد.)
🔵 نکوهش از فرمانده شکستخورده
✍پس از یاد خدا و درود! سُستی انسان در انجام کارهایی که بر عهده اوست، و پافشاری در کاری که از مسوولیت او خارج است، نشانه ناتوانی آشکار و اندیشه ویرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم «قرقیسا» در مقابل رها کردن پاسداری از مرزهایی که تو را بر آن گمارده بودیم -و کسی در آنجا نیست تا آنجا را حفظ کند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد- اندیشهای باطل است. تو در آنجا پُلی شدهای که دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند، نه قدرتی داری که با تو نبرد کنند، و نه هیبتی داری که از تو بترسند و بگریزند، نه مرزی را میتوانی حفظ کنی، و نه شوکت دشمن را میتوانی درهم بشکنی، نه نیازهای مردم دیارت را کفایت میکنی، و نه امام خود را راضی نگه میداری.
🔰#ترجمه_نامه_62 (نامه به مردم مصر، که همراه مالک اشتر در سال ۳۸ هجری فرستاد.)
1⃣ مظلومیت امام در خلافت
✍پس از یاد خدا و درود! خداوند سبحان محمد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ را فرستاد تا بیم دهنده جهانیان، و گواه پیامبران پیش از خود باشد. آنگاه که پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ به سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت با یکدیگر درگیر شدند. سوگند به خدا! نه در فکرم میگذشت، و نه در خاطرم میآمد که عرب، خلافت را پس از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ از أهلبیت او بگرداند، یا مرا پس از وی از عهدهدار شدن حکومت باز دارند، تنها چیزی که نگرانم کرد شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود که با او بیعت کردند.
من دست باز کشیدم، تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام باز گشته، میخواهند دین محمد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ را نابود سازند، پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنهای در آن بینم یا شاهد نابودی آن باشم، که مصیبت آن بر من سختتر از رها کردن حکومت بر شماست، که کالای چند روزه دنیاست و به زودی ایام آن میگذرد چنانکه سراب ناپدید شود، یا چونان پارههای ابر که زود پراکنده میگردد. پس در میان آن آشوب و غوغا بپاخاستم تا آنکه باطل از میان رفت، و دین استقرار یافته، آرام شد.
💠منبع: نرمافزار نهجالبلاغه نوین
🆔 @Quranvahlebeyt