🚩 *#همگام با کاروان حسینی*
📂 *یکم صفر سال 61 هجری*
🔴 *ورود کاوران اسرا به شهر دمشق*
☑چند نکته از ورود کاروان به شهر دمشق:
▪ *زمان ورود را اول صفر سال 61* نوشته اند: این نظر قدیمی ترین نظر است(ابوریحان بیرونی )
▪نوشته اند *سه روز و برخی سه ساعت* آنان را در کنار دروازه ی شهر نگاه داشتند تا شهر را بیارایند.
▪هنگام ورود هزاران نفر به تماشا آمده بودند. اسیران را در حالی وارد کردند که ریسمان بر بازو و گردنشان بسته بود و ابزار موسیقی مانند دف، سنج، طبل، چنگ، تنبور و ... بکار گرفته بودند، زنان می رقصیدند و مردان لباس فاخر پوشیده بودند. *آن روز در شام جشن اعلام شده بود.*
▪ *اسرا را از شلوغ ترین منطقه ی شام به نام باب الساعات وارد دمشق کردند.* باب الساعات دورترین فاصله را تا دارالاماره ی یزید داشت.
▪ *حضرت ام کلثوم* از شمر درخواست کرد از دری که جمعیت کمتر است وارد شوند که شمر نپذیرفت و همچنین در خواست کرد سرها را دور کند تا مردم به زنان و اسیران کمتر نگاه کنند و نگاه ها متوجه سرها شود.
▪ در زادحام جمعیت و موج و هیاهو و شادی، و گریه ی اهل بیت، شخصی به نام ابراهیم بن طلحه بن عبیدالله خود را به شتر امام سجاد(ع) نزدیک کرد. امام در غل و زنجیر بود و در محمل نشسته. ابراهیم که کینه های دیرینه داشت و هنوز جای زخم های جمل بر بدنش پیدا بود با صدای بلند به امام گفت: آخر چه کسی مغلوب شد؟ (پیروز کیست؟) ابراهیم در وقت طرح سؤال صورتش را پوشانده بود. امام با آرامش و طمأنینه پاسخی دندان شکن به او داد و فرمود: *هر گاه خواستی بدانی چه کسی مغلوب شد، وقت نماز گوش به اذان و اقامه بسپار و ببین نام و یاد چه کسی ببلند است. او جدّ من محمّدمصطفی است و فرزندان او همیشه پیروز و سربلندند.*
📚منبع: آیینه در کربلاست، دکتر محمدرضا سنگری، 644-634✅قرآن ودعا