eitaa logo
روابط عمومی انتظامی شهرستان سربيشه
271 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
142 فایل
کانال فرهنگی، اجتماعی، سیاسی،
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆قضاوت در ضمانت الاغ يا گاو نر مرحوم شيخ طوسى در كتاب خود آورده است : حضرت صادق آل محمّد به نقل از پدر بزرگوارش امام محمّد باقر صلوات اللّه عليهم حكايت كند: در زمان حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله قضيّه اى مهمّ اتّفاق افتاد؛ و آن اين بود كه گاو نرى ، يك الاغ را كشت ؛ صاحبان آن دو حيوان جهت تعيين خسارت به حضور پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله آمدند در موقعى كه آن حضرت در جمع گروهى از اصحاب و انصار نشسته بود. پس از عرض سلام ، اجازه سخن خواستند و چون آن بزرگوار اجازه فرمود، شاكى و متشاكى ، ادّعا و شكايت خود را مطرح كردند؛ و حضرت رسول پس از شنيدن سخنان آن دو نفر، خطاب به ابوبكر نمود و فرمود: بين ايشان قضاوت و تعيين خسارت كن . ابوبكر عرض كرد: يا رسول اللّه ! حيوانى ، حيوان ديگرى را كشته است ، خسارتى ندارد. پس از آن قضاوت را به عمر پيشنهاد نمود و او نيز مانند ابوبكر پاسخ داد. آن گاه خطاب به علىّ بن ابى طالب نمود و فرمود: يا علىّ! تو بين آن ها قضاوت نما. لذا اميرالمؤ منين علىّ صلوات اللّه عليه اظهار داشت : مانعى ندارد و افزود: چنانچه گاو نر در طويله يا چراگاه الاغ وارد شده و آن را كشته است ؛ پس صاحب گاو ضامن است و بايد خسارت الاغ را بپردازد. ولى چنانچه الاغ در طويله يا چراگاه گاو، وارد گرديده است و توسّط گاو كشته شده ، هيچ ضمانتى بر كسى نيست . در اين هنگام ، حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله دست هاى مبارك خود را به آسمان بلند نمود و چنين اظهار داشت : حمد و ستايش بى حدّ، خداوندى را كه بعد از من شخصى را جهت امامت و خلافت برگزيد، كه همانند پيغمبران عليهم السلام حكم و قضاوت مى نمايد. 📚تهذيب الا حكام : ج 10، ص 229، ح 34 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ✅با روابط عمومی فرماندهی انتظامی شهرستان سربیشه همراه شوید 👇👇👇👇 https://eitaa.com/r_f_e_khj_sarbishe
🔆 درب اژدها در مسجد كوفه   جابر از امام باقر عليه السلام نقل مى كند: روزى امير مومنان على عليه السلام در مسجد كوفه مشغول سخنرانى بود، ناگهان مردم ديدند: اژدهائى از يكى درهاى مسجد، وارد شد مردم خواستند، او را بكشند، على عليه السلام كسى فرستاد كه دست نگهدارند، مردم از كشتن او، خوددارى كردند، و او سينه كشان ، خود را به پاى منبر رساند، و برخاست و روى دمش ايستاد و به امير مؤ منان عليه السلام سلام كرد، حضرت اشاره كردند كه بنشيند، تا خطبه تمام شود، پس از خطبه ، به او فرمود: تو كيستى . او گفت : من عمر بن عثمان ، فرزند خليفه شما بر طايفه جن هستم ، پدرم از دنيا رفت و به من وصيت كرد، تا به حضور شما بيايم ، و راءى شما را بدست آورم ، تا چه دستور بفرمائيد. امير مؤ منان عليه السلام او را به تقوى و پرهيزگارى سفارش نمود، و او را به عنوان جانشين پدرش ، منصوب نمود، او را خداحافظى كرد و رفت ... جالب اينكه از اين جريان به بعد، آن درى كه آن ، اژدها از آن وارد مسجد شد، به عنوان باب العثمان (در اژدها) ناميده شد كه يادآور، اين خاطره عجيب بود، نقل مى كنند: وقتى كه بنى اميه روى كار آمدند (براى ازدياد بردن اين حادثه ) مدتى فيلى را در كنار آن در، بستند، و كم كم آن در را به عنوان باب الفيل (در فيل ) ناميدند، و خواستند با اين دسيسه ، فضائل على عليه السلام را از خاطره ها، محو كنند. 📚  اصول كافى ، ط آخوندى ، جلد 1 ص 396.