#مقتل | شب/روز پنجم
عبدالله بن حسن /زهیر
🔻خروج عبد الله از خیام و شهادت
▪️زمانی که سیدالشهدا زخم کاری برداشته بودند ... فخرج إليه عبد اللّه بن الحسن- و هو غلام لم يراهق- من عند النساء يشتد حتّى وقف إلى جنب الحسين عليه السلام فلحقته زينب بنت علي عليه السلام لتحبسه فقال لها الحسين عليه السلام: «احبسيه يا اختي» فأبى و امتنع عليها امتناعا شديدا و قال: و اللّه لا افارق عمّي(عبدالله بن حسن - که پسری بود و هنوز بزرگ نشده بود - از نزد زنان به سرعت خارج شد و کنار حسین علیه السلام ایستاد. زینب دختر علی علیه السلام به دنبال او دوید تا او را بازدارد. حسین علیه السلام به او فرمود: «ای خواهر، او را نگه دار.» اما عبدالله نپذیرفت و به شدت مقاومت کرد و گفت: «به خدا، من از عمویم جدا نمیشوم) فأهوى ابجر بن كعب إلى الحسين بالسيف فقال له الغلام: ويلك يا ابن الخبيثة أ تقتل عمّي؟ فضربه ابجر بالسيف فاتّقاها الغلام بيده فأطنّها إلى الجلدة فإذا يده معلّقة، فنادى الغلام: يا امّاه، فأخذه الحسين عليه السلام فضمّه إلى صدره و قال له: «يا بنيّ اصبر على ما نزل بك و احتسب في ذلك الخير، فإنّ اللّه يلحقك بآبائك الصالحين(ابجر بن کعب به سوی حسین (علیه السلام) شمشیر کشید. آن پسر فریاد زد: «وای بر تو، ای پسر زن پلید! میخواهی عمویم را بکشی؟» ابجر با شمشیر به او حمله کرد و پسر با دستش جلوی ضربه را گرفت، اما دستش تا پوست آویزان شد. پسر ناله زد: ای مادر... حسین او را گرفت و به سینه چسباند و فرمود: پسرم، در برابر این مصیبت صبر کن و آن را در راه خدا به حساب آور، که خداوند تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد)/إعلام الورى ج1ص467
🔻شهادت در دامان سید الشهداء ع/بعد از عبدالله بن حسن ع، به خیام حمله شد
▪️ فرماه حرملة بن كاهل بسهم فذبحه وهو في حجر عمه الحسين عليه السلام (حرملة بن کاهل تیری به سوی او انداخت و او را در آغوش عمویش حسین سر برید) ثم إن شمر بن ذي الجوشن حمل على فسطاط الحسين عليه السلام فطعنه بالرمح ثم قال : على بالنار أحرقه على من فيه ... (سپس شمر بن ذی الجوشن به خیمهی حسین (علیه السلام) حمله کرد و با نیزه به آن ضربه زد و فریاد کشید: «آتش بیاورید تا آن را با هر که در آن است بسوزانم)/لهوف ج1ص72
🔻زهیرگرایش عثمانی داشت
▪️وكَانَ زهير بْن القين البجلي بِمَكَّةَ- وَكَانَ عثمانيا- فانصرف من مَكَّة متعجلا فضمه الطريق وحسينا، فكان يسايره وَلا ينازله، ينزل الْحُسَيْن فِي ناحية وزهير فِي ناحية... (زهیر بن قین بجلی در مکه بود و از طرفداران عثمان به شمار میرفت. او از مکه با عجله خارج شد و در راه به کاروان امام حسین (علیه السلام) رسید. او در مسیر همراه کاروان حرکت میکرد، اما با آنها هممنزل نمیشد؛ هرگاه امام حسین (علیه السلام) در یک سو فرود میآمد، زهیر در سوی دیگر اردو میزد.)/ انساب الاشراف ج3ص167
🔻ملاقات زهیر و سیدالشهداء ع و پیوستن به ایشان
▪️ فأرسل الْحُسَيْن إِلَيْهِ فِي إتيانه، فأمرته امرأته ديلم بنت عَمْرو أن يأتيه فأبي فقالت: سبحان الله أيبعث إليك ابن بنت رسول الله فلا تأتيه؟ (امام حسین ع کسی را نزد زهیر فرستاد. همسرش، دیلم به او گفت: «به دیدارش برو!» اما زهیر امتناع کرد. همسرش گفت: سبحان الله! آیا پسر دختر رسول الله ص تو را فرا میخواند و تو نمیروی؟)/انساب الاشراف ج3ص167 فقام يمشي إلى الحسين عليه السلام ، فلم يلبث أن انصرف ، وقد أشرق وجهه ، فأمر بفسطاطه فقلع ، وضرب إلى لزق فسطاط الحسين (زهیر برخاست و به سوی امام حسین ع حرکت کرد. پس از مدتی بازگشت در حالی که چهرهاش میدرخشید. سپس دستور داد خیمهاش را برچینند و در کنار خیمهگاه امام حسین ع برپا کنند)/اخبار الطوال1ص246
🔻شب عاشورا/سخنان زهیر: اگر هزار بار هم در راه دفاع از تو کشته شوم...
▪️[شب عاشورا] ... قامَ زُهَيرُ بنُ القَيْن البجليّ ـ رحمةُ اللهِّ عليهِ ـ فقالَ : واللهِ لوَددْتُ أنِّي قُتِلْتُ ثمّ نُشِرْتُ ثمّ قُتِلْت حتّى أًقتلَ هكذا ألفَ مرّةٍ ، وأَنّ الله تعالى يدفعُ بذلكَ القتلَ عن نفسِكَ ، وعن أنفُسِ هؤلاء الفِتْيانِ من أهل بيتِكَ (زهیر بن قین بجلی برخاست و گفت: به خدا سوگند! دوست داشتم کشته میشدم، سپس زنده میگشتم و دوباره کشته میشدم، تا اینکه هزار بار چنین میکردم، و خداوند متعال به واسطه این کشتهشدنها، جان تو و جان این جوانان از اهل بیتت را از مرگ نجات میداد)/ارشادج2ص92
🔻زهیر: آیا مرا از مرگ میترسانی؟
▪️بعد از تهدید شمر زهیر گفت: أ فبالموت تخوّفني! فو اللّه للموت معه احبّ إليّ من الخلد معكم! ([شمر به او گفت: به زودی خداوند تو و صاحبت را میکشد! زهیر پاسخ داد:] آیا مرا از مرگ میترسانی؟ به خدا قسم، مرگ در رکاب او برایم محبوبتر از زندگی جاوید در کنار شماست)
وقعة الطف213
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
✅ دعوت به همکاری در زمینه تولید محتوا
📌 از دانشجویان محترم که در زمینه تولید محتوا در فضای مجازی (نوشته، عکس، کلیپ، انیمیشن، پادکست و ... )
بخصوص با رویکرد شرایط فعلی کشور فعال هستند
درخواست می گردد در صورتی که علاقمند به همکاری با دانشگاه می باشند
رزومه، آثار تولیدی و زمینه همکاری را به شناسه امور فرهنگی
با نشان #همکاری ارسال نمایید.
🆔@Farhangimaaref
مدیریت امور دانشجویی و فرهنگی دانشگاه معارف اسلامی
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مرور_تاریخ
#عاشورا
#کلیپ_منتخب
🔸سیراب کردن دشمن توسط سیدالشهدا علیهالسلام
▪️روایتی از تاریخ طبری درباره رسیدن کاروان سیدالشهدا علیهالسلام به کربلا و سیراب کردن اسبهای دشمن.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#در_آینه_تاریخ
📽 فیلم رنگی و بازسازی شده از ایاممحرم تهران در سال ۱۳۰۰
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
🔸گرفتار شدن شخص جسارت کننده، به نفرین امام حسین علیه السلام
📎در منابع متقدم، حکایت است که در روز عاشوراء، شخصی به نام عبدالله بن حوزة تمیمی، سوار بر مرکب، به امام حسین (ع) نزدیک شد. پس از آنکه آن حضرت را شناخت، به ایشان جسارت کرد و گفت: يا حسين! أبشر بالنار: ای حسین! تو را به آتش جهنم بشارت باد! امام فرمودند: دروغ گفتی! بلکه من، سوی پروردگاری رحیم و آمرزنده و شفیعی مورد اطاعت، می روم. تو کیستی؟ آن ملعون گفت: ابن حوزة! امام (ع) دستان خود را به دعاء برداشتند و به مناسبت نام او، چنین گفتند: اللهم حزه إلى النار: خداوندا او را در آتش جای ده. ابن حوزة، خشمگین می شود و اسب خود را به سوی آن حضرت، می تازاند. بین او و امام، کانالی قرار داشت. اسبش رمید و او را انداخت، پای آن ملعون به رکاب گیر کرد و اسب، بدن او را روی زمین می کشید تا اینکه بدنش پاره پاره شد و بجز همان پای آویزان از رکاب، چیزی از جسدش سالم نماند.
بنابر روایت ابومخنف، مسروق بن وائل که در لشکر عمر بن سعد بود و به طمع دستیافتن به سر مبارک امام حسین (ع) به کربلاء آمده بود، با دیدن این صحنه، معرکه را ترک کرد!
بحث پیش رو، پیرامون اسناد این حکایت است. ابومخنف (م۱۵۷ق) این ماجرا را از سه نفر به طور مستقل روایت کرده است که یکی از آنها سندی متصل به شاهد حادثه، مسروق بن وائل، است:
۱. قَالَ أَبُو مخنف: فَحَدَّثَنِي حُسَيْن أَبُو جَعْفَر، قَالَ: ثُمَّ إن رجلا من بني تميم- يقال لَهُ عَبْد اللَّهِ بن حوزة- جَاءَ حَتَّى وقف أمام الْحُسَيْن، فَقَالَ:
يَا حُسَيْن، يَا حُسَيْن! فَقَالَ حُسَيْن: مَا تشاء؟ قَالَ: أبشر بالنار، [قَالَ:
كلا، إني أقدم عَلَى رب رحيم، وشفيع مطاع، من هَذَا؟ قَالَ لَهُ أَصْحَابه:
هَذَا ابن حوزة، قَالَ: رب حزه إِلَى النار،] قَالَ: فاضطرب بِهِ فرسه فِي جدول فوقع فِيهِ، وتعلقت رجله بالركاب، ووقع راسه في الارض، ونفر الفرس، فاخذ يمر بِهِ فيضرب برأسه كل حجر وكل شجرة حَتَّى مات.
۲. قَالَ أَبُو مخنف: وأما سويد بن حية، فزعم لي أن عَبْد اللَّهِ بن حوزة حين وقع فرسه بقيت رجله اليسرى فِي الركاب، وارتفعت اليمنى فطارت، وعدا بِهِ فرسه يضرب رأسه كل حجر وأصل شجرة حَتَّى مات. ۳. قَالَ أَبُو مخنف عن عطاء بن السَّائِب، عن عبد الجبار بن وائل الحضرمي، عن أخيه مسروق بن وائل، قَالَ: كنت فِي أوائل الخيل ممن سار إِلَى الْحُسَيْن، فقلت: أكون فِي أوائلها لعلي أصيب رأس الْحُسَيْن، فأصيب بِهِ منزلة عِنْدَ عُبَيْد اللَّهِ بن زياد، قَالَ: فلما انتهينا إِلَى حُسَيْن تقدم رجل من القوم يقال لَهُ ابن حوزة، فَقَالَ: أفيكم حُسَيْن؟ قَالَ: فسكت حُسَيْن، فقالها ثانية، فأسكت حَتَّى إذا كَانَتِ الثالثة قَالَ: قولوا لَهُ: نعم، هَذَا حُسَيْن، فما حاجتك؟
قَالَ: يَا حُسَيْن، أبشر بالنار، قَالَ: كذبت، [بل أقدم عَلَى رب غفور وشفيع مطاع، فمن أنت؟] قَالَ: ابن حوزة، قَالَ، فرفع الْحُسَيْن يديه حَتَّى رأينا بياض إبطيه من فوق الثياب ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ حزه إِلَى النار، قَالَ:
فغضب ابن حوزة، فذهب ليقحم إِلَيْهِ الفرس وبينه وبينه نهر، قَالَ: فعلقت قدمه بالركاب، وجالت بِهِ الفرس فسقط عنها، قَالَ: فانقطعت قدمه وساقه وفخذه، وبقي جانبه الآخر متعلقا بالركاب قَالَ: فرجع مسروق وترك الخيل من ورائه، قَالَ: فسألته، فَقَالَ: لقد رأيت من أهل هَذَا البيت شَيْئًا لا أقاتلهم أبدا.
(تاريخ الطبري ج٥ ص٤٣٠_٤٣١)
حسین ابوجعفر، به طور دقیق قابل شناسایی نیست. اما ابومخنف، از سوید بن حية الأسدي، در ماجرای صفين نیز، روایتی را نقل کرده است (تاريخ الطبري ج٥ ص٣٣).
اما سند سوم ابومخنف که متصل است. از طریق عطاء بن سائب الثقفي (م١٣٦ق) است.
اما در حقیقت، ابومخنف، در روایت این ماجراها از عطاء بن سائب، منفرد نیست و علاوه بر اخباریای چون او، محدثان نیز، این روایت را از عطاء، نقل کرده اند. ابوبکر ابن ابی شيبة (م٢٣٥ق) از شریک بن عبدالله نخعی (م۱۷۷ق) از عطاء بن سائب، روایت کرده است و در المصنف خود، آورده است:
شَرِيكٌ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ، عَنْ وَائِلِ بْنِ عَلْقَمَةَ، أَنَّهُ شَهِدَ الْحُسَيْنَ بِكَرْبَلَاءَ , قَالَ: فَجَاءَ رَجُلٌ فَقَالَ: أَفِيكُمْ حُسَيْنٌ؟ فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟» فَقَالَ: أَبْشِرْ بِالنَّارِ , قَالَ: «بَلْ رَبٌّ غَفُورٌ رَحِيمٌ مُطَاعٌ» , قَالَ: «وَمَنْ أَنْتَ؟» قَالَ: أَنَا ابْنُ حُوَيْزَةَ , قَالَ: «اللَّهُمَّ حُزْهُ إِلَى النَّارِ» , قَالَ: فَذَهَبَ فَنَفَرَ بِهِ فَرَسُهُ عَلَى سَاقَيْهِ , فَتَقَطَّعَ فَمَا بَقِيَ مِنْهُ غَيْرُ رِجْلِهِ فِي الرِّكَابِ.
(المصنف لابن أبي شيبة ج٧ ص٤٧٨)
11.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرسش_ها_و_پاسخ_های_تاریخی
#عاشورا
🔺آیا امام حسین (ع) درخواست بیعت با یزید را داشت؟
🎙کارشناس: دکتر حامد منتظري مقدم
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
#معرفی_کتاب
🔸کتاب «برآمدن حسین (علیه السلام) از مدینه و رخداد عاشورا» به روایت احمد بلاذری با ترجمه سید حسین رضوی برقعی از سوی نشر سنگلج منتشر شده است.
احمد بن یحیی بلاذری درگذشته به سال ۲۷۸–۲۷۹ ق، که به روایتی ایرانیتبار است از پیشگامان و همهنگام دقیقترین و معتمدترین تاریخپژوهان در تمدن اسلامی است که کارنامه نوشتاری عظیمی از خود بر جای نهاده است. از جمله کتاب انسابالاشراف تالیف اوست که موفق به پایاندهی آن نشد. چکیدهای از همین کتاب به روزگار ما رسیده است که حدود شش هزار صفحهشمار چاپی دارد.
از شواهد اهمیت همین بس که نخستین پژوهشها درباره این کتاب در سده نوزدهم نه در اقالیم مسلمان و عربزبان بلکه در آلمان آغاز شد. در نیمه دوم قرن بیستم نیز موسسه آلمانی فرانتس اشتاینر در اشتوتگارت در روندی کندپیما تدریجاً مجلدات آن را منتشر کرده است.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تاریخ_کربلا
#عبدالله_بن_حسن
▪️روایت حضرت آیتالله خامنهای از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(علیهالسلام) در کربلا
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
1.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تاریخ_معاصر
#حسین_ستیزی
🎥 توهین های وقیحانه بختیار نخست وزیر پهلوی به امام حسین علیه السلام
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
📖 دومین دوره آفلاین «تاریخ تحلیلی امام حسین علیهالسلام»
با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه
ویژه علاقهمندان به مطالعات تاریخی اهلبیت علیهمالسلام
🗓 آغاز: سهشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴ | پنجم محرم ۱۴۴۷ | ۱ جولای ۲۰۲۵
💻 دسترسی کامل به محتوای دوره پس از ثبتنام
🔗 ثبتنام و اطلاعات بیشتر: www.chsiqs.ir
📱 ایتا: https://eitaa.com/porsemanmedia
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
#یادداشت
🔸خرید زمین کربلا
#دکتر مصطفی صادقی کاشانی
📡 گفته میشود امام حسین(ع) پس از ورود به کربلا، محدودهای را به 60 هزار درهم از اهالی آنجا خرید و به آنان شرط کرد وقتی زائرانش به #کربلا میآیند، از ایشان پذیرایی کنند.
↪️ منشأ این گزارش تنها یک کتاب کشکول از عالمی در عصر #صفوی است.
آن کتاب از #ابنطاووس و او از كتاب الزيارات ابنداوود قمى این خبر را نقل کرده است.
☹️ نه کتاب زیارات در دست است و نه خبر ابنطاووس در آثار فعلی وی وجود دارد پس کل مطلب به اعتماد شیخ بهایی است.
اما تحلیل تاریخی اجازه پذیرش این داستان را نمیدهد.
امام و یارانش با ورود به کربلا در محاصره شدید قرار گرفتند. با کسی ملاقات صورت نگرفت و #بنیاسد هیچ ملاقاتی با آن حضرت نداشتند.
گرچه در علم امام تردیدی نیست؛ اما اینکه #سیدالشهدا چنین مطالبی فرموده باشد در منابع نیست.
گویا بر اساس همین روایت است که قبیله بنیاسد طی نامهای به آیتالله سیستانی ادعای مالکیت زمین کربلا را کرده است.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir
19.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#خوانش_تمدنی_عاشورا
📌خوانش ها و قرائت ها از عاشورا (سوگوارانه، صوفیانه، مسیحانه، سکولار، مارکسیستی، سَلَفی و ...)
📌خوانش تمدنی از عاشورا
(فهم عمق تمدنیِ موضوع، میدان، گستره و ظرفیت درگیری و نزاع در عاشورا)
🎙امیرمحسن عرفان
📽شبکه جهانی ولایت
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
┅┅❅❈❅┅┅
🔸انجمن علمی تاریخ و تمدن اسلامی
🆔 @r_kh_tarikh
🌐 historyonline.ir