eitaa logo
خبرفوری سراسری
139 دنبال‌کننده
78.8هزار عکس
53.7هزار ویدیو
688 فایل
خبرفوری سراسری بی طرف ترین کانال خبری در ایتا آخرین خبرها همه خبرهاب داغ #سیاسی #فرهنگی#دفاعی #ورزشی #جنگی #اقتصادی شبانروز دراین کانال خبری منتشرمیشود مارا تبلیغ کنید #خبرفوری #اخبارفوری #شهیدسیدابراهیم_رئیسی مارا تبلیغ کنید https://eitaa.com/raaesi
مشاهده در ایتا
دانلود
✡️ آن‌چه خواندید، خلاصه‌ای بود از یادداشت دربارهٔ اسکار نودوپنجم با عنوان «سفرهای اودیسه‌وار یا اکسدوس به سرزمین موعود!». استاد مستغاثی از آشناترین منتقدین کشور ما نسبت به مراسم و تم سالانهٔ آن است. علاقه‌مندان به نقد سینما، متن کامل یادداشت ایشان را در آدرس زیر بخوانید: 👉 https://jscenter.ir/jews-and-the-media/jews-and-hollywood/19305 ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب- بخش بیست‌ونه 🔰 تنها ژانر اریژینال در تاریخ سینمای ایران 🔸مهم‌ترین رویدادی که پس از انقلاب، جامعه ایران را در همه ابعاد تحت‌الشعاع خود قرار داد، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود و بالطبع می‌بایست عرصه‌های فرهنگ و هنر از جمله سینما را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد. چون شنیده و خوانده بودیم که طی جنگ‌های اول و دوم جهانی چگونه سینمای کشورهای درگیر جنگ و یا حتی در حاشیه آن، به تولید فیلم‌های جنگی اختصاص یافت. فیلم‌هایی که بسیاری از آنها را دیده و در ذهن سینمایی ما ماندگار شده است. 🔸بنابراین طبیعی بود که به دلیل عدم تجربه در سینمای جنگ، الگوهای سینمای غرب و یا سینمای شوروی سابق در ساخت فیلم‌های جنگی مدنظر قرار گیرد و نخستین فیلم‌های از این دست که در سال‌های نخستین جنگ تحمیلی تولید شدند، ملغمه‌ای از این دو الگو بودند. https://kayhan.ir/fa/news/285159 @kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب -بخش سی و یکم 🔰 لودگی به جای کمدی در سینمای دفاع مقدس 🔸اما در این میان، سینمای دفاع مقدس دچار یک نوع آسیب و بهتر بگوییم آفت نیز شد و آن در حیطه نگاه کمدی و فانتزی و انتقادی نسبت به این نوع سینما اتفاق افتاد. اگرچه در سینمای جنگ دنیا بسیار باب است، اما سینمای دفاع مقدس با احتیاط قدم به حیطه آن گذارد. چراکه دفاع مقدس مردم ایران اساسا با جنگ‌های متعارف و رایج‌، تفاوت ماهوی داشت. بنابراین سینماگران دفاع مقدس با حفظ احترام به‌ شأن و منزلت آن ایمان و باور اسلامی، روی به انتقاد و طنز و شوخی با دفاع مقدس آوردند، البته در همان سطح و اندازه‌ای که خود رزمندگان به آن عادت داشتند و در جبهه‌ها انجام می‌دادند. 🔸«لیلی با من است» اولین گام بود که در سال 1375 به روی پرده رفت. اما در دهه 80 این روند، سیر شتابداری به خود گرفت و بعضا به ورطه افراط افتاد تا آنجا که اصل دفاع مقدس را نیز زیر علامت سؤال برد. فیلم‌هایی همچون «پیک نیک در میدان جنگ»، «طبل بزرگ زیر پای چپ» و «آن سوی رودخانه» (که اساسا فیلمی ضد دفاع مقدس بود) و...از آن جمله بودند. دو قسمت اول فیلم «اخراجی‌ها» نقطه عطفی در این سری فیلم‌ها بود که با رعایت شئونات و منزلت اعتقادی ساخته شد و نگاهی تازه به مایه‌های طنز در دفاع مقدس داشت. 🔸اما همچنان‌که همواره در تاریخ سینمای ایران، موفقیت‌ها، سودجویان را به فکر تقلید و کپی نمودن انداخته، فیلم «اخراجی‌ها» نیز به همین سودجویی دچار شد. متاسفانه در این راه، صداقت و سادگی برخی از فیلمسازان نیز مورد سوءاستفاده قرار گرفت و با صرف هزینه‌ای هنگفت، فیلم‌هایی سراپا توهین و تحقیر ارزش‌ها و باورهای دفاع مقدس مانند «زمهریر» جلوی دوربین رفت که سیاست‌های نامشخص و به قولی شبه لیبرالی مسئولین سینمایی دولت دهم نیز در شکل گیری‌اش بی‌تاثیر نبود... https://kayhan.ir/fa/news/285666 @Kayhan_online
حکایت سینماتوگراف ۲- بخش سی و پنجم 🔰 ســینمای دهــه ۷۰ نفوذ تفکر دوران به اصطلاح سازندگی به درون سینما 👤 🔸از ابتدای دهه ۷۰ و تقریبا مقارن برکناری محمد خاتمی از پست وزارت ارشاد با توجه به سیاست‌های اعلام شده دوران به اصطلاح سازندگی و قطع تدریجی کمک‌های دولتی از تولیدات داخلی، نوعی خودکفایی اجباری شامل حال سینما هم شد، خودکفایی که معنایش در سینما، در واقع پرهیز از ساخت فیلم‌های فرهنگی و به اصطلاح کم‌فروش بود و جهت گیری به سمت تولید فیلم‌هایی که لااقل در گیشه بتوانند بخشی از هزینه ساخت خود را جبران نمایند. 🔸 از همین روی فیلمسازان به سمت عناصر به اصطلاح گیشه پسند مانند ستاره و قهرمان و قصه و حادثه و تعلیق و زد و خورد و تعقیب و‌گریز و... رفتند. ظاهرا قرار بود که به‌تدریج سینما و تولیداتش در اختیار بخش خصوصی قرار داده شده و کم‌کم رنگ تجارت و صنعت بگیرد. 🔸آغاز این دوره (به جز زمان کوتاه تصدی علی لاریجانی بر وزارت ارشاد که چندان در بحث ما قرار نمی‌گیرد) با وزارت مصطفی میرسلیم و معاونت سینمایی عزت‌الله ضرغامی مصادف گردید که حدود ۵ سال به طول انجامید و در عین بها دادن تدریجی به فعالیت بخش خصوصی، هر سال قوانین و ضوابط شداد و غلاظ برای تولید فیلم‌ها در مجموعه‌ای مکتوب تحت عنوان «دفترچه سینمایی سال» درج می‌گردید تا جایی که حتی برای نوع پلان فیلم نیز محدودیت قرار داده شد. 🔸اگرچه افت محسوس مخاطب نسبت به دوره نخست بارز به نظر می‌رسید و شیب منحنی استقبال مخاطب سینمای ایران آغاز شده بود اما بعضی کارشناسان این افت مخاطب را فقط نسبت به ۲-۳ سال پایانی دوره اول دانسته‌اند که بازتاب اتمام جنگ هشت ساله و ایجاد فضای پس از آن، عوامل مهم هجوم مردم به سوی سرگرمی و سینما به شمار می‌آیند. 🔸می‌توان براساس آمار و اسناد ادعا کرد که از سال ۱۳۷۶ به بعد و همراه به اصطلاح بازشدن جو فرهنگی/هنری جامعه و شکسته شدن بسیاری از خطوط قرمز سال‌های قبل، به جای شکوفا شدن سینما خصوصا در حیطه سوژه‌ها و مسائل مختلف، سینمای ایران دچار پسرفتی شد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و منتقدان، پدیده مبتذل و مذموم «فیلمفارسی» را به طور رسمی به عرصه آن بازگرداند. از همین سال به بعد است که فیلم‌های معروف به «دختر/پسری» پرده سینماهای ایران را اشغال نمود و تکرار فاجعه بار آن، تماشاگر را از سالن‌های سینما‌گریزان ساخت. https://kayhan.ir/001CmV @Kayhan_online
حکایت سینماتوگراف ۲ / واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب 🔰 ظهور فیلمفارسی و شبه‌روشنفکری در سینمای پس از انقلاب 👤 🔸برخلاف فیلمسازان سینمای دفاع مقدس که به هرحال توانستند با تلفیق عناصر جذب مخاطب عام با مضامین انقلابی و اسلامی، خود را به نحوی با شرایط جدید کشور سازگار سازند اما بسیاری دیگر موفق به چنین هماهنگی و سازگاری نشدند و از همین روی به جذب صرف تماشاگر روی آوردند. 🔸سینمایی که معدود آثار استاندارد و قوی آن از عرصه‌های جهانی دور مانده، چراکه در راستای خواست و طلب لابی‌های سینمایی حاکم بر دنیا نیست. در حالی که فیلم‌های ضعیف ولی مماس بر تئوری‌های غربی‌ها، مورد استقبال آنان قرار گرفته و جوایز خرد و درشت بسیاری نصیبشان می‌گردد، بدون آنکه بتوانند در بازارهای جهانی برای خود جایگاهی ولو کوچک به‌دست آورده و مخاطبی کسب کنند. 🔸اما سینمای ایران بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ تحت تاثیر فضای ایجاد شده سیاسی، آرام‌آرام دچار اضمحلال شد. طبق آمار رسمی ارائه شده از سوی وزارت ارشاد، سال ۱۳۸۲ بدترین سال سینمای ایران به لحاظ حضور تماشاگر، فروش بلیط و ساخت فیلم بود. درصد فیلم‌های ژانر سینمای دفاع مقدس (به عنوان اصیل‌ترین ژانر سینمای ایران) در آن سال به صفر رسید. در واقع ریشه‌های ابتذال سینمای امروز را می‌توان در همان دوران جست‌وجو نمود. 🔸کته جالب اینکه در سال ۱۳۷۶ و پس از پایان شانزدهمین جشنواره فیلم فجر، در حالی که مرحوم سیف الله داد (معاونت وقت سینمایی)، اصحاب رسانه را در سالن اجتماعات ساختمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمع کرده بود (نگارنده نیز یکی از آنان بود)، ضمن عذرخواهی بابت فیلم‌هایی که در جشنواره آن سال به نمایش درآمدند، صریحا گفت که بر جشنواره فجر آن سال، ابتذال سایه افکنده بود و سپس همه را دعوت کرد تا با تشریک مساعی، به مقابله با ابتذال یادشده، بپردازند. 🔸متاسفانه از آن پس به جای عمل به توصیه سیف الله داد، برخی فیلمسازان با سوءاستفاده از فضای ایجاد شده که شکستن هرگونه خط قرمزی را نوعی فضیلت می‌نمایاند، هرچه بیشتر در گرداب فیلمفارسی و ابتذال فرو رفتند و این غرق شدن تا آنجا پیش رفت که 3 سال بعد در مراسم اختتامیه جشن خانه سینما، مجید مجیدی یکی از فیلمسازان معتبر سینمای ایران که در آن دوره دبیر جشن خانه سینما بود، صراحتا از صدای پای ابتذال سخن گفت. مجیدی در آن سخنرانی گفت: 🔻«... گوش بداریم که صدای پای ابتذال به راحتی به گوش می‌رسد. آنچه روزگاری به درست یا به غلط با واژه فیلمفارسی می‌خواندیمش، دوباره سر و گوشی می‌جنباند، تابلوهای رنگارنگی که فقط در کار فریب چشمهایند و با اندیشه و آگاهی بیگانه‌اند، دوباره درسر چهارراه‌ها حاضر می‌شوند. ترانه خوانی‌های کوچه و بازاری، عشق‌های کاغذی و لحن‌های کلاه مخملی دوباره در فیلم‌ها ظاهر می‌شوند. چه کسی مقصر است؟ ما به عنوان سینماگر؟ یا سیاستگذارانی که با سیاست‌های غلط چنین التهاب و تشنگی کاذب را در جامعه‌، ایجاد کردند یا مخاطبان ما‌، یعنی مردم که ذائقه‌هایی اینچنین پیدا کرده‌اند؟» https://kayhan.ir/001CtG @Kayhan_online
حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 هشتمین عجایب هفتگانه جهان! 👤 🔸محمد مهدی عسگرپور، دبیر جشن خانه سینما در سال 1384، طی گزارش مبسوطی در مراسم اختتامیه آن جشن به برخی از این عجایب و غرایب اشاره کرد؛ مثلا اینکه تنها در این سینما بود که فیلم‌ها به لحاظ اقتصادی ورشکسته شدند، اما همچنان تولیدکنندگانشان فیلم ساختند! تنها در این سینما بود که تولیدکننده قبل از نمایش فیلم به سودش رسید!! و تنها در این سینما بود که پایین‌ترین میزان استقبال مخاطب با بالاترین رقم تولید فیلم پاسخ داده شد! 🔸دعواها و قیل و قال‌هایی که بر سر تصرف صندلی‌های کمیسیون اکران یا شورای صنفی نمایش و راهیابی به شوراهای دیگر مانند صدور پروانه ساخت و مجوز نمایش و... به دفعات صنوف اصلی همچون تهیه کنندگان را دچار انشقاق ساخت (و هنوز که هنوز است می‌سازد) و البته سینمای ایران را متضرّر نمود. 🔸در آن روزها که نگارنده در مجله هفتگی سینما مشغول کار بودم، می‌توانستم به چشم خود ماهیّت این‌گونه اختلافات را از نزدیک مشاهده کنم. چون به هرحال برخی از اعضای اصلی «اتحادیه تهیه کنندگان» از سرمایه‌گذاران هفته نامه سینما بودند مانند غلامرضا موسوی که رئیس اتحادیه بود و سردبیر مجله هفتگی سینما و یا بیژن امکانیان و حبیب اسماعیلی که از اعضای هیئت‌مدیره شرکت «ایفا نقش هنری» بودند که در واقع مالک هفته نامه سینما محسوب می‌شد. 🔸در اواسط دهه ۷۰ و پس از وزارت عطا مهاجرانی و معاونت سینمایی مرحوم سیف الله داد، تلاشی آغاز شد تا دو صنف تهیه کنندگان با یکدیگر وحدت ایجاد کنند که اگرچه این تلاش نتیجه داد اما پس از مدتی باز هم انشقاقات شروع شد و علاوه‌بر دو گروه قبلی، دسته‌ای دیگر از میان کارگردانان که بعضا فیلم‌های خودشان را تهیه می‌کردند مانند ابوالحسن داوودی و علیرضا رئیسیان و...‌، به میدان آمده و تحت عنوان تهیه کنندگان مستقل اعلام موجودیت کردند. 🔸عنوان تهیه کنندگان مستقل اعلام موجودیت کردند. انشعابات و تجزیه شدن‌ها همچنان ادامه یافت تا اینکه تهیه کنندگان از اواسط دهه ۸۰، به چهار گروه و تشکّل تقسیم شدند: «اتحادیه تهیه کنندگان سینمای ایران»، «مجمع فیلمسازان سینمای ایران»، «کانون تهیه کنندگان» و «انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران» 🔸بعضا جلسات متعددی در این باره و درمورد اختلافات درون صنفی تهیه کنندگان در طبقه دوم و سالن به اصطلاح کنفرانس ساختمان شماره یک خانه سینمای فعلی واقع در خیابان سمنان برگزار می‌شد. 🔸در یکی از همین جلسات بود که یکی از تهیه کنندگان به عنوان عضو اصلی یکی از آن گروهها و دسته‌جات تهیه کنندگی از عصبانیت و خشم، قندان روی میز را به طرف یکی از افراد گروه رقیبش پرتاب کرد که اگرچه به او برخورد نکرد و آسیب جانی و مالی نیز به فرد یا افراد دیگر هم وارد نکرد اما مدتها زبانزد خاص و عام در میان سینمایی‌ها بود. خصوصا که گفته می‌شد وی، کمربند مشکی در یکی از ورزش‌های رزمی دارد و نمی‌شود زیاد با او کَل کَل کرد! https://kayhan.ir/001D1D @kayhan_online
حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 هشتمین عجایب هفتگانه جهان! 👤 🔸محمد مهدی عسگرپور، دبیر جشن خانه سینما در سال 1384، طی گزارش مبسوطی در مراسم اختتامیه آن جشن به برخی از این عجایب و غرایب اشاره کرد؛ مثلا اینکه تنها در این سینما بود که فیلم‌ها به لحاظ اقتصادی ورشکسته شدند، اما همچنان تولیدکنندگانشان فیلم ساختند! تنها در این سینما بود که تولیدکننده قبل از نمایش فیلم به سودش رسید!! و تنها در این سینما بود که پایین‌ترین میزان استقبال مخاطب با بالاترین رقم تولید فیلم پاسخ داده شد! 🔸دعواها و قیل و قال‌هایی که بر سر تصرف صندلی‌های کمیسیون اکران یا شورای صنفی نمایش و راهیابی به شوراهای دیگر مانند صدور پروانه ساخت و مجوز نمایش و... به دفعات صنوف اصلی همچون تهیه کنندگان را دچار انشقاق ساخت (و هنوز که هنوز است می‌سازد) و البته سینمای ایران را متضرّر نمود. 🔸در آن روزها که نگارنده در مجله هفتگی سینما مشغول کار بودم، می‌توانستم به چشم خود ماهیّت این‌گونه اختلافات را از نزدیک مشاهده کنم. چون به هرحال برخی از اعضای اصلی «اتحادیه تهیه کنندگان» از سرمایه‌گذاران هفته نامه سینما بودند مانند غلامرضا موسوی که رئیس اتحادیه بود و سردبیر مجله هفتگی سینما و یا بیژن امکانیان و حبیب اسماعیلی که از اعضای هیئت‌مدیره شرکت «ایفا نقش هنری» بودند که در واقع مالک هفته نامه سینما محسوب می‌شد. 🔸در اواسط دهه ۷۰ و پس از وزارت عطا مهاجرانی و معاونت سینمایی مرحوم سیف الله داد، تلاشی آغاز شد تا دو صنف تهیه کنندگان با یکدیگر وحدت ایجاد کنند که اگرچه این تلاش نتیجه داد اما پس از مدتی باز هم انشقاقات شروع شد و علاوه‌بر دو گروه قبلی، دسته‌ای دیگر از میان کارگردانان که بعضا فیلم‌های خودشان را تهیه می‌کردند مانند ابوالحسن داوودی و علیرضا رئیسیان و...‌، به میدان آمده و تحت عنوان تهیه کنندگان مستقل اعلام موجودیت کردند. 🔸عنوان تهیه کنندگان مستقل اعلام موجودیت کردند. انشعابات و تجزیه شدن‌ها همچنان ادامه یافت تا اینکه تهیه کنندگان از اواسط دهه ۸۰، به چهار گروه و تشکّل تقسیم شدند: «اتحادیه تهیه کنندگان سینمای ایران»، «مجمع فیلمسازان سینمای ایران»، «کانون تهیه کنندگان» و «انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران» 🔸بعضا جلسات متعددی در این باره و درمورد اختلافات درون صنفی تهیه کنندگان در طبقه دوم و سالن به اصطلاح کنفرانس ساختمان شماره یک خانه سینمای فعلی واقع در خیابان سمنان برگزار می‌شد. 🔸در یکی از همین جلسات بود که یکی از تهیه کنندگان به عنوان عضو اصلی یکی از آن گروهها و دسته‌جات تهیه کنندگی از عصبانیت و خشم، قندان روی میز را به طرف یکی از افراد گروه رقیبش پرتاب کرد که اگرچه به او برخورد نکرد و آسیب جانی و مالی نیز به فرد یا افراد دیگر هم وارد نکرد اما مدتها زبانزد خاص و عام در میان سینمایی‌ها بود. خصوصا که گفته می‌شد وی، کمربند مشکی در یکی از ورزش‌های رزمی دارد و نمی‌شود زیاد با او کَل کَل کرد! https://kayhan.ir/001D1D @kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف ۲ - بخش چهل و سه 🔰 استودیوهایی که آویزان دولت بودند 👤 🔸بدون تردید حرفه تهیه‌کنندگی، مهم‌ترین اساس تولید و توزیع فیلم در سینما به شمار می‌آید. حرفه‌ای که در صورت ارائه کار استاندارد، فیلمنامه و کارگردانی و فیلمبرداری و موسیقی و امور فنی استاندارد نیز به سینما عرضه خواهد کرد و اگر با نگاه تخصصی همراه نباشد، لاجرم سایر رشته‌ها را هم همراه خود در وادی بی‌تخصصی و سرهم‌بندی کردن، غرق می‌نماید. 🔸متاسفانه بسیاری از تولیدکنندگان و تهیه کنندگان این سینما بدون تخصص در این زمینه که مهم‌ترین بخش یک سینمای استاندارد محسوب می‌شود، پای به این عرصه گذاردند. با این تصور که برای تهیه‌کنندگی سینما تنها جمع‌آوری پول از یک منبع و اجاره دفتری که فقط بتوان در آن با عوامل تولید قرارداد بست و ۴ تا پوستر به در و دیوارش زد، کفایت می‌کند. 🔸اما به هر حال این نوع تهیه‌کنندگی به قول معروف اگر برای سینما و مردم و سالن‌های نمایش، نان نداشت برای این حضرات آب داشت. آنها با همین نیت و مقصود در کنار شغل‌های دیگر خود، به سینما و تولید در آن مشغول شدند گویی که مثلا از تجارت پلاستیک به تجارت نخود و لوبیا روی آورده‌اند! که البته هر کدام از آنها نیز تخصص خود را می‌طلبد. 🔸حتی تولید کنندگانی که در واقع به اعتبار و به خاطر پیوند یا خویشاوندی با وابستگان دفتر ریاست جمهوری وقت که نماینده مجلس شورای اسلامی و سفیر ایران در انگلیس بودند به تهیه‌کنندگی و برپایی دفتر فیلمسازی رسیدند. 🔸و یا فرد دیگری که پیش از انقلاب، خبرنگار صفحه هنری کیهان بود و پس از انقلاب تا سرویس سیاسی آن نیز پیش رفت اما در کنار آن با همکاری عده‌ای از دوستانش مانند مسئول صفحه هنری روزنامه اطلاعات قبل از انقلاب، گردآورنده صفحه دادگاههای خانوادگی روزنامه اطلاعات، یک منتقد فیلم و برخی دیگر که تجربه سینمای آزاد داشتند، وارد حرفه تولید شد و اولین تعاونی فیلمسازی پس از انقلاب به راه انداختند که اغلب آثار تولیدی این دفتر نیز دست کمی از فیلمفارسی‌ها نداشتند. 🔸به نظر می‌آید بخش اعظم مشکلات سینمای ایران (همچنان‌که برخی از تهیه‌کنندگان فهیم این سینما نیز متذکر شده‌اند) نتیجه حضور و فعالیت همین گروه از افراد بود که بدون تخصص در رشته تهیه و تولید فیلم، در جایگاه و موقعیت تهیه‌کنندگی قرار گرفتند و در این میدان مشغول فعالیت شدند. آنانی که اساسا تخصص و شغل‌های دیگری داشتند ولی عجالتا به هوای همان کله و پاچه مورچه‌ای به نام سینمای ایران‌، دفتر و دستک تولید و توزیع فیلم باز کردند. https://kayhan.ir/001D9j @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف ۲ - بخش چهل و سه 🔰 استودیوهایی که آویزان دولت بودند 👤 🔸بدون تردید حرفه تهیه‌کنندگی، مهم‌ترین اساس تولید و توزیع فیلم در سینما به شمار می‌آید. حرفه‌ای که در صورت ارائه کار استاندارد، فیلمنامه و کارگردانی و فیلمبرداری و موسیقی و امور فنی استاندارد نیز به سینما عرضه خواهد کرد و اگر با نگاه تخصصی همراه نباشد، لاجرم سایر رشته‌ها را هم همراه خود در وادی بی‌تخصصی و سرهم‌بندی کردن، غرق می‌نماید. 🔸متاسفانه بسیاری از تولیدکنندگان و تهیه کنندگان این سینما بدون تخصص در این زمینه که مهم‌ترین بخش یک سینمای استاندارد محسوب می‌شود، پای به این عرصه گذاردند. با این تصور که برای تهیه‌کنندگی سینما تنها جمع‌آوری پول از یک منبع و اجاره دفتری که فقط بتوان در آن با عوامل تولید قرارداد بست و ۴ تا پوستر به در و دیوارش زد، کفایت می‌کند. 🔸اما به هر حال این نوع تهیه‌کنندگی به قول معروف اگر برای سینما و مردم و سالن‌های نمایش، نان نداشت برای این حضرات آب داشت. آنها با همین نیت و مقصود در کنار شغل‌های دیگر خود، به سینما و تولید در آن مشغول شدند گویی که مثلا از تجارت پلاستیک به تجارت نخود و لوبیا روی آورده‌اند! که البته هر کدام از آنها نیز تخصص خود را می‌طلبد. 🔸حتی تولید کنندگانی که در واقع به اعتبار و به خاطر پیوند یا خویشاوندی با وابستگان دفتر ریاست جمهوری وقت که نماینده مجلس شورای اسلامی و سفیر ایران در انگلیس بودند به تهیه‌کنندگی و برپایی دفتر فیلمسازی رسیدند. 🔸و یا فرد دیگری که پیش از انقلاب، خبرنگار صفحه هنری کیهان بود و پس از انقلاب تا سرویس سیاسی آن نیز پیش رفت اما در کنار آن با همکاری عده‌ای از دوستانش مانند مسئول صفحه هنری روزنامه اطلاعات قبل از انقلاب، گردآورنده صفحه دادگاههای خانوادگی روزنامه اطلاعات، یک منتقد فیلم و برخی دیگر که تجربه سینمای آزاد داشتند، وارد حرفه تولید شد و اولین تعاونی فیلمسازی پس از انقلاب به راه انداختند که اغلب آثار تولیدی این دفتر نیز دست کمی از فیلمفارسی‌ها نداشتند. 🔸به نظر می‌آید بخش اعظم مشکلات سینمای ایران (همچنان‌که برخی از تهیه‌کنندگان فهیم این سینما نیز متذکر شده‌اند) نتیجه حضور و فعالیت همین گروه از افراد بود که بدون تخصص در رشته تهیه و تولید فیلم، در جایگاه و موقعیت تهیه‌کنندگی قرار گرفتند و در این میدان مشغول فعالیت شدند. آنانی که اساسا تخصص و شغل‌های دیگری داشتند ولی عجالتا به هوای همان کله و پاچه مورچه‌ای به نام سینمای ایران‌، دفتر و دستک تولید و توزیع فیلم باز کردند. https://kayhan.ir/001D9j @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 دکانی به نام صد سالگی سینمای ایران 👤 🔸در اوایل تابستان ۱۳۷۹ بودکه ناگهان اعلام شد، قرار است صد سالگی سینمای ایران جشن گرفته شود. برای بسیاری از محققین و مورخین تاریخ سینمای ایران، سؤال پیش آمد که مگر سینمای ایران صد ساله شده؟! 🔻مرحوم دکتر امیر هوشنگ کاووسی (از قدیمی‌های این سینما)، این ماجرا را یک شوخی سبک تلقی کرد و در گفت‌و‌گویی به تمسخر گفت که سینمای روسیه با آن عظمت در سال ۱۹۱۱ به‌وجود آمده، آنگاه سینما ایران در سال ۱۹۰۰ (۱۲۷۹) تاسیس شده است؟!! 🔸این در حالی بود که تمام تواریخ سینمایی و غیر سینمایی، اولین فیلم ساخته شده ایرانی را، اثری صامت به نام «آبی و رابی» می‌دانستند که توسط آوانس اوگانیانس در سال ۱۳۰۹ (۳۰ سال پس از تاریخ اعلام شده) ساخته شد و اولین فیلم ناطق ایرانی به نام «دختر لر» ساخته اردشیر ایرانی در سال ۱۳۱۱ بر پرده سینماها رفت. 🔸برنامه «صد سالگی سینمای ایران» ظاهرا از سوی موزه سینمای ایران و متولیانش همچون بهزاد رحیمیان و امیر اثباتی و جمال امید و... اعلام شد. اما گروه‌ها و افرادی همچون ماهنامه فیلم و محمد بهشتی و همپالگی‌هایش نیز پشت ماجرا قرار داشتند. 🔸کار به آنجا رسید که اساس سینمای ایران مربوط به قبل از انقلاب اعلام شد و کنار گذاردن عوامل و بازیگران و دست‌اندرکاران آن در سینمای بعد از انقلاب، عملی نابخشودنی تلقی گردید. بسیاری از افرادی که نابهنجارترین صحنه‌های غیر اخلاقی را در فیلم‌های سینمای قبل از انقلاب بازی کرده یا ساخته و یا تولید کرده بودند، با شکل و شمایلی حق به جانب و مظلوم و ستمدیده به میدان آمدند و عکس‌ها و تصاویر و خاطراتشان منتشر شد و در واقع انقلاب و نظام اسلامی را به خود بدهکار اعلام کردند. 🔸ماجرا به آنجا رسید که مجید مجیدی، دبیر چهارمین جشن خانه سینما که همزمان با جشن‌های صد سالگی سینمای ایران در ۲۱ شهریور ۱۳۷۹ در مجموعه ورزشی انقلاب برگزار شد، از بازگشت ترانه‌خوانی‌های کوچه و بازاری، عشق‌های کاغذی و لحن‌های کلاه مخملی در فیلم‌های سینمای ایران سخن گفت و هشدار داد که صدای پای ابتذال به گوش می‌رسد. 🔸در واقع ماجرای صد سالگی سینمای ایران، باب ورود رسمی و علنی سینمای طاغوتی به دوران پس از انقلاب بود که بخشی از همان پروژه تهاجم فرهنگی محسوب می‌گردید. از آن پس دیگر سینمای انقلاب را دنباله سینمای شاهنشاهی به حساب آوردند، به طور مستمر از بازیگران و دست‌اندرکاران آن سینما تجلیل نموده و در مراسم مختلف برایشان فرش قرمز پهن کردند و... پروژه‌ای که در تکریم عوامل دوران شاهنشاهی و تضعیف انقلاب و دستاوردهای آن، در تابستان ۱۳۷۹ آغاز شد تا همین امروز ادامه یافته که آثارش‌، در جای جای این سینما و فضای فرهنگی کشور قابل رؤیت است. https://kayhan.ir/001DFH @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب / حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 تحریم‌گران سینمای ایران در این سرزمین چه می‌کنند؟! - بخش پنجاه و سه 👤 🔸۸ اسفندماه ۱۳۸۷، هیئتی ۹ نفره از فیلمسازان و مدیران و دست‌اندرکاران آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا بنا به دعوت محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما به ایران آمدند که در رأس آنها «سید گانیس»، رئیس آکادمی حضور داشت. در میان این هیئت که همگی آنها از اعضای هیئت‌مدیره آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا بودند، از تام پولاک (از رؤسای کمپانی یونیورسال) به چشم می‌خوردند تا «فرانک پیرسون» فیلمنامه‌نویس و «انت بنینگ» بازیگر و «ویلیام هوربرگ» تهیه‌کننده و «جیمز لانگلی» مستندساز و «فیل رابینسون» کارگردان و... 🔸آنها جلسات متعدد و کارگاه‌های آموزشی گوناگون برگزار کردند، به شهرهای دیدنی ایران رفتند و قرار و مدارهایی با سینماگران ایرانی گذاشتند و متقابلاً از آنها دعوت کردند که به آمریکا و کالیفرنیا و لس آنجلس رفته و از‌هالیوود و آکادمی اسکار دیدن کنند که دیدار یاد شده نیز یکی دو سال بعد با حضور سینماگرانی مثل ابراهیم حاتمی کیا و مجتبی راعی و محمد مهدی عسگرپور و... انجام گرفت. 🔻در حالی که جریان اصلی سینمای آمریکا در‌هالیوود (شامل کمپانی‌های برادران وارنر، فاکس قرن بیستم، کلمبیا، مترو گلدوین مه‌یر، یونیورسال و...) همپای حاکمان این کشور، حدود ۲۸ سال بود ایران را تحریم کرده و رسماً هیچ‌گونه مبادله‌ای با سینمای ایران نداشتند . 🔸این حضرات نزدیک به ۳۰ سال حاضر نشده بودند به ایران حتی یک فیلم خود را بفروشند! (یعنی از ساده‌ترین و بی‌واسطه‌ترین وسیله انتقال تجربه دریغ کردند) و مسئولین جشنواره‌ها و سایر رسانه‌های ما برای نمایش برخی فیلم‌ها که به هر صورت کمپانی‌های متعلق به نامبردگان در آن سهمی داشتند، به ناچار به دلال‌ها و واسطه‌های مختلف در خاورمیانه‌روی آورده و فیلم‌های مذکور را تهیه کرده و نمایش دادند. 🔸البته تجارب دیگری هم آقای تام پولاک و کمپانی یونیورسال در یکی دو سال قبل از سفر خود به ایران داشتند و آن توزیع و پخش آثاری همچون فیلم/انیمیشن ضدایرانی و ضد انقلابی «پرسپولیس» بود (یکی از فعالیت‌های کمپانی‌هایی همچون یونیورسال به جز پخش تولیدات خود، توزیع و پخش برخی فیلم‌های کمپانی‌های دیگر است). 🔸سؤال اینجاست که وزارت امور خارجه که خود افشاگر پروژه جدید ‌هالیوود علیه امنیت ملی ایران بود، چگونه به طراحان و سران شناخته شده این پروژه برای حضور در ایران (و احتمالاً سهولت بیشتر در انجام پروژه مزبور) ویزای سفر داد؟ دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور در مقابل این پروژه افشاء شده و مصادیق آن چه تدبیری اندیشید؟ آیا اساساً سفر رئیس کمپانی یونیورسال پیکچرز و همچنین اعضای هیئت‌مدیره آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا را می‌توان بخشی از پروژه فوق‌الذکر به حساب آورد؟ 🔸حضور سینماگران خارجی در کشور و تبادل نظر و اندیشه هنری، ماهیتاً امر مثبت و قابل قبولی است ولی به شرطی که اولاً این تبادل نظر و اندیشه، واقعاً دو طرفه بوده و ثانیاً با سینماگرانی از کشورهایی انجام گیرد که حداقل سنخیتی با فرهنگ و سینمای ما داشته باشند. به راستی سیستم فیلمسازی میلیارد دلاری آمریکا و آن استودیوهای پر زرق و برق و عریض و طویلش چه تناسبی با سینمای ایران و این دفاتر لاغر و ضعیف فیلمسازی دارد که بیشتر در آن دلالی فیلم اتفاق می‌افتد تا چیزی به نام تهیه کنندگی؟! چه تجاربی از آن سیستم ماوراء خصوصی و سوپراستودیویی عجیب و غریب قرار بود به این سینمای نحیف نیمه دولتی - نیمه خصوصی برسد؟ https://kayhan.ir/001DoI @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب -بخش پنجاه و پنج 🔰 موزه سینما از چه پاسداری می‌کند؟! 👤 🔸فکر ایجاد موزه سینمای ایران در سال ۱۳۷۳ مطرح و در سال ۱۳۷۷ فاز اول موزه سینمای ایران در خیابان لاله‌زار تهران، کوچه پیرنیا افتتاح شد. در سال ۱۳۸۰، با حمایت و کمک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، معاونت امور سینمایی‌، سازمان میراث فرهنگی‌، شهرداری تهران و بنیاد فارابی‌، موزه سینمای ایران به مکان فعلی در باغ فردوس انتقال یافت و در شهریور ۱۳۸۱ بازگشایی شد. 🔸عزت‌الله انتظامی اولین مدیرعامل موزه سینمای ایران بود. پس از او، به ترتیب مهدی سلیمی از مدیران صداوسیما، محمدحسن پزشک مدیرعامل پیشین فارابی، محمد حیدری از مدیران حوزه تئاتر، علیرضا قاسم‌خان تهیه‌کننده سینما، لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی ایران و مهران عباسی انارکی و... به مدیریت موزه سینما رسیدند که هیچ یک از آنها نه تاریخ سینمای ایران را به درستی و به طور آکادمیک و علمی و مستند می‌شناختند و نه سوابق تخصصی در حوزه موزه‌داری داشتند. 🔻از همین روی موزه سینمای ایران در واقع به انباری از تصاویر و ابزار و وسائل قدیمی تاریخ سینمای ایران تبدیل شد که به طور بسیار غیر علمی و آماتوری در کنار هم چیده شدند، گویی که یک نمایشگاه مدرسه‌ای از وسایل سینمای ایران جمع شده، بدون هیچ روایت مستند و واکاوی تاریخی که به کار امروز سینمای ایران بیاید. 🔸تردیدی نیست که موزه بایستی، نمایشگر اشیاء و ابزار و اسناد گذشتگان باشد ولی بازنمایی واقعیات آن اشیاء و ابزار و اسناد، بدون روشن نمودن ریشه‌ها و علل و پس زمینه‌های شکل‌گیری و سیر تاریخی آنها، کار موزه‌ها را ابتر و بی‌اثر می‌گذارد. 🔸در موزه سینما، آثار میرزا ابراهیم خان صحاف باشی را به عنوان اولین بانی سالن عمومی سینما در ایران می‌بینیم ولی نمی‌خوانیم که وی (به تصریح ناظم الاسلام کرمانی) در کتاب «تاریخ بیداری ایران»، عضو گروه تروریستی «انجمن مخفی دوم» در دوران پس از مشروطه بود که توسط عده‌ای بهائی و فراماسونر اداره می‌شد و بنا به دستورالعمل کانون‌های صهیونیستی برای روی کار آمدن رژیم رضاخانی زمینه چینی کرد. 🔸دیگر فیلمساز جایزه بگیر موزه سینما در مراسم یاد شده، محسن مخملباف بود که دیری است از کشور و مردم و باورهایش‌گریخته و با ساخت فیلم‌های ضداخلاقی و ضدانسانی به سختی در تلاش برای قالب کردن خود به عنوان فیلمسازی نوگرا در محافل شبه روشنفکری غرب برآمده اما گویا در آن سوی مرزها نیز دیگر به این‌گونه روشنفکرنمایی کپک زده وقعی نمی‌گذارند! اما مسئولین موزه سینمای ایران در این مخملباف چه یافتند که به وی جایزه دادند، جای سؤال و شگفتی داشت! https://kayhan.ir/001Dxk @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب -بخش پنجاه و پنج 🔰 موزه سینما از چه پاسداری می‌کند؟! 👤 🔸فکر ایجاد موزه سینمای ایران در سال ۱۳۷۳ مطرح و در سال ۱۳۷۷ فاز اول موزه سینمای ایران در خیابان لاله‌زار تهران، کوچه پیرنیا افتتاح شد. در سال ۱۳۸۰، با حمایت و کمک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، معاونت امور سینمایی‌، سازمان میراث فرهنگی‌، شهرداری تهران و بنیاد فارابی‌، موزه سینمای ایران به مکان فعلی در باغ فردوس انتقال یافت و در شهریور ۱۳۸۱ بازگشایی شد. 🔸عزت‌الله انتظامی اولین مدیرعامل موزه سینمای ایران بود. پس از او، به ترتیب مهدی سلیمی از مدیران صداوسیما، محمدحسن پزشک مدیرعامل پیشین فارابی، محمد حیدری از مدیران حوزه تئاتر، علیرضا قاسم‌خان تهیه‌کننده سینما، لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی ایران و مهران عباسی انارکی و... به مدیریت موزه سینما رسیدند که هیچ یک از آنها نه تاریخ سینمای ایران را به درستی و به طور آکادمیک و علمی و مستند می‌شناختند و نه سوابق تخصصی در حوزه موزه‌داری داشتند. 🔻از همین روی موزه سینمای ایران در واقع به انباری از تصاویر و ابزار و وسائل قدیمی تاریخ سینمای ایران تبدیل شد که به طور بسیار غیر علمی و آماتوری در کنار هم چیده شدند، گویی که یک نمایشگاه مدرسه‌ای از وسایل سینمای ایران جمع شده، بدون هیچ روایت مستند و واکاوی تاریخی که به کار امروز سینمای ایران بیاید. 🔸تردیدی نیست که موزه بایستی، نمایشگر اشیاء و ابزار و اسناد گذشتگان باشد ولی بازنمایی واقعیات آن اشیاء و ابزار و اسناد، بدون روشن نمودن ریشه‌ها و علل و پس زمینه‌های شکل‌گیری و سیر تاریخی آنها، کار موزه‌ها را ابتر و بی‌اثر می‌گذارد. 🔸در موزه سینما، آثار میرزا ابراهیم خان صحاف باشی را به عنوان اولین بانی سالن عمومی سینما در ایران می‌بینیم ولی نمی‌خوانیم که وی (به تصریح ناظم الاسلام کرمانی) در کتاب «تاریخ بیداری ایران»، عضو گروه تروریستی «انجمن مخفی دوم» در دوران پس از مشروطه بود که توسط عده‌ای بهائی و فراماسونر اداره می‌شد و بنا به دستورالعمل کانون‌های صهیونیستی برای روی کار آمدن رژیم رضاخانی زمینه چینی کرد. 🔸دیگر فیلمساز جایزه بگیر موزه سینما در مراسم یاد شده، محسن مخملباف بود که دیری است از کشور و مردم و باورهایش‌گریخته و با ساخت فیلم‌های ضداخلاقی و ضدانسانی به سختی در تلاش برای قالب کردن خود به عنوان فیلمسازی نوگرا در محافل شبه روشنفکری غرب برآمده اما گویا در آن سوی مرزها نیز دیگر به این‌گونه روشنفکرنمایی کپک زده وقعی نمی‌گذارند! اما مسئولین موزه سینمای ایران در این مخملباف چه یافتند که به وی جایزه دادند، جای سؤال و شگفتی داشت! https://kayhan.ir/001Dxk @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب / حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر و نمایش فیلم‌های توقیفی؟! - بخش شصتم 👤 🔸یکی از به اصطلاح افتخارات مسئولین جدید سینمایی در دولت دهم، آزادکردن فیلم‌های توقیفی بود! و هیچ‌گاه بر مخاطبین سینمای ایران روشن نشد، چرا این فیلم‌ها در زمانی توقیف شده و پس از آن چرا از توقیف در آمدند! فیلم‌هایی همچون «به رنگ ارغوان» یا «سفر سرخ» یا «آتشکار» و یا... 🔸اگرچه این نوع شبه آوانگاردیسم مسئولین سینمایی دولت دهم از دوران دولت نهم آغاز شد، از وقتی امثال جواد شمقدری در مقام مشاورت سینمایی رئیس‌جمهوری قرار داشت و در یکی از حرکات روشنفکر پسندانه، ناگهان تمام قد وارد حیطه اختیارات معاونت سینمایی آن دولت و دبیر جشنواره فیلم فجر بیست و هفتم شد و فیلم «درباره الی» را که توسط هیئت انتخاب چشنواره برای بخش مسابقه سینمای ایران پذیرفته نشده بود، بی‌تعارف به میان جشنواره پرتاب کرد و کلی هم از بازیگر فراری‌اش یعنی گلشیفته فراهانی (که اینک کوس رسوایی‌اش عالم و آدم را فراگرفته) تجلیل به عمل آورد و حتی برای بازگشتش به کشور قول و قرار گذاشت! 🔸اما آن بذل و بخشش و تسامح و تساهلی که در جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر به خرج داده بودند، دو سال بعد در دوران معاونت سینمایی همین دوستان در دولت دهم،‌گریبانشان را گرفت و جناب فیلمساز مورد عنایت حضرات، یعنی اصغر فرهادی هنگام دریافت جایزه جشن خانه سینما، روی سن مراسم از فراریان ضدایرانی دفاع کرد و آرزوی تغییر شرایط کشور را نمود به گونه‌ای که شمقدری (که دو سال پیش از آن، پا توی کفش معاونت سینمایی قبلی کرده و عرصه مدیریت دبیر جشنواره فیلم فجر را هم نادیده گرفته بود تا همین جناب فیلمساز را به زور وارد میدان رقابت سینمای ایران گرداند)، آیه استرجاع خواند و خواست به میدان دفاع از انقلاب و نظام اسلامی وارد شود! 🔸اگرچه این رویکرد چندان طول نکشید و نه تنها فیلمساز یاد شده بخشیده شد، بلکه با فیلم جدیدش یعنی «جدایی نادر از سیمین» در جشنواره فیلم فجر بیست و نهم اغلب جوایز اصلی جشنواره را دریافت کرد و بعدا هم فیلمش به مراسم اسکار فرستاده شد و عدم توجه به آن از سوی همین معاونت محترم سینمایی یعنی جواد شمقدری، مساوی مخالفت و دشمنی با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی اعلام گردید! پس از آن شمقدری ادعا کرد که برای برنده شدن فیلم یاد شده در مراسم اسکار با برخی جریانات و افراد ذی نفوذ در آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا لابی کرده بوده!! https://kayhan.ir/001EFJ @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش شصت و دو 🔰 اولین میدان امتحان سینمای دولت دهم 👤 🔸در حالی که معاونت سینمایی دولت دهم با قطعیت، به خانواده‌های ایرانی اطمینان داده بود که از جهت سالم بودن فضای سینما می‌توانند با خیال راحت به تماشای آثار بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر بروند اما متأسفانه گویا ایشان اغلب فیلم‌های یاد شده را مشاهده نکرده و به نظر و توصیه مشاوران خود بسنده کرده بود. چراکه حداقل بسیاری از آثار ایرانی به نمایش درآمده در جشنواره بیست و نهم، فضای سالمی برای خانواده‌های مسلمان ایرانی به همراه نداشتند و در این دسته فیلم‌ها به شدت روابط غیراخلاقی و نامشروع مابین زن و مرد و دختر و پسر و همچنین کاربرد کلام و عبارات مبتذل و مستهجن جنسی (که زبان از بازگویی آنها شرم دارد) جاری بود... 🔸زیر علامت سؤال بردن محکمات دینی و شعائر مذهبی و مظاهر اسلامی از دیگر ضایعات فیلم‌های ایرانی جشنواره بیست و نهم فیلم فجر بود. یکی از این مظاهر و محکماتی که مورد انتقاد و اعتراض و بعضا استهزاء قرار گرفت، آیه مربوط به قصاص بود که بنا به تصریح وحی الهی «در آن برای اهل فکر و اندیشه حیات وجود دارد، باشد که تقوا پیشه کنند». اما بارها و بارها طی سال‌های مختلف در فیلم‌های تولیدی این سینما و جشنواره‌های مختلف فیلم فجر زیر علامت سؤال رفته است. در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر هم این روال ادامه داشت: 🔻 از جمله فیلم «سوت پایان» اجرای لایحه قصاص را موجب قربانی شدن بی‌گناهان نشان می‌داد؛ یا فیلم «انتهای خیابان هشتم» تبعات اجرای این قانون اسلامی را باعث رواج فساد و فحشاء درجامعه می‌دانست؛ یا فیلم «گزارش یک جشن» با درددل‌های یک محکوم به قصاص و قصه‌گویی بانو (شخصیت اصلی فیلم) برای وی آغاز می‌شد، محکومی که می‌گفت مفسدی را به قتل رسانده و قصاص او، یکی از پروژه‌های تربیتی بانو را ابتر می‌گذاشت و یا حتی در یکی از فیلم‌ها با اشکال گیری در نابرابری دیه زن و مرد برای قصاص، اصل قانون را ناعادلانه می‌خواند! 🔸ترویج فرقه‌ها و شبه عرفان‌های انحرافی در برخی آثار بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر از دیگر آسیب‌های این دوره از جشنواره بود که یکی دو فیلم از همان آثار مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند. از سایه این نوع فرقه بازی در آن مؤسسه به ظاهر تدارک ازدواج فیلم «گزارش یک جشن» گرفته تا نمایش مناسک و به اصطلاح کرامات قطب یکی از فرقه‌های صوفیه در فیلم «آسمان محبوب» (که متأسفانه چند جایزه اصلی جشنواره را هم دریافت نمود). https://kayhan.ir/001EMZ @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش شصت و دو 🔰 اولین میدان امتحان سینمای دولت دهم 👤 🔸در حالی که معاونت سینمایی دولت دهم با قطعیت، به خانواده‌های ایرانی اطمینان داده بود که از جهت سالم بودن فضای سینما می‌توانند با خیال راحت به تماشای آثار بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر بروند اما متأسفانه گویا ایشان اغلب فیلم‌های یاد شده را مشاهده نکرده و به نظر و توصیه مشاوران خود بسنده کرده بود. چراکه حداقل بسیاری از آثار ایرانی به نمایش درآمده در جشنواره بیست و نهم، فضای سالمی برای خانواده‌های مسلمان ایرانی به همراه نداشتند و در این دسته فیلم‌ها به شدت روابط غیراخلاقی و نامشروع مابین زن و مرد و دختر و پسر و همچنین کاربرد کلام و عبارات مبتذل و مستهجن جنسی (که زبان از بازگویی آنها شرم دارد) جاری بود... 🔸زیر علامت سؤال بردن محکمات دینی و شعائر مذهبی و مظاهر اسلامی از دیگر ضایعات فیلم‌های ایرانی جشنواره بیست و نهم فیلم فجر بود. یکی از این مظاهر و محکماتی که مورد انتقاد و اعتراض و بعضا استهزاء قرار گرفت، آیه مربوط به قصاص بود که بنا به تصریح وحی الهی «در آن برای اهل فکر و اندیشه حیات وجود دارد، باشد که تقوا پیشه کنند». اما بارها و بارها طی سال‌های مختلف در فیلم‌های تولیدی این سینما و جشنواره‌های مختلف فیلم فجر زیر علامت سؤال رفته است. در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر هم این روال ادامه داشت: 🔻 از جمله فیلم «سوت پایان» اجرای لایحه قصاص را موجب قربانی شدن بی‌گناهان نشان می‌داد؛ یا فیلم «انتهای خیابان هشتم» تبعات اجرای این قانون اسلامی را باعث رواج فساد و فحشاء درجامعه می‌دانست؛ یا فیلم «گزارش یک جشن» با درددل‌های یک محکوم به قصاص و قصه‌گویی بانو (شخصیت اصلی فیلم) برای وی آغاز می‌شد، محکومی که می‌گفت مفسدی را به قتل رسانده و قصاص او، یکی از پروژه‌های تربیتی بانو را ابتر می‌گذاشت و یا حتی در یکی از فیلم‌ها با اشکال گیری در نابرابری دیه زن و مرد برای قصاص، اصل قانون را ناعادلانه می‌خواند! 🔸ترویج فرقه‌ها و شبه عرفان‌های انحرافی در برخی آثار بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر از دیگر آسیب‌های این دوره از جشنواره بود که یکی دو فیلم از همان آثار مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند. از سایه این نوع فرقه بازی در آن مؤسسه به ظاهر تدارک ازدواج فیلم «گزارش یک جشن» گرفته تا نمایش مناسک و به اصطلاح کرامات قطب یکی از فرقه‌های صوفیه در فیلم «آسمان محبوب» (که متأسفانه چند جایزه اصلی جشنواره را هم دریافت نمود). https://kayhan.ir/001EMZ @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 گــزارش اقلیّت 👤 🔸مارتین اسکورسیزی، فیلمساز معروف آمریکایی در یکی از مصاحبه‌های سال ۲۰۰۸ خود با استفن فربر که در وب سایت مووی لاین استاندارد ۸ مدیا منتشر شد، ضمن اشاره به سینمای ملی گفت: 🔻«...سینمای ملی، سینمایی است که عناصر سازنده آن، مجموعه‌ای را تشکیل دهند که گویای هویت‌، مذهب‌، ایدئولوژی و در واقع گرایش یا بازخورد آن ملت است و آن ملت از طریق مفاهیم و بازخوردهای مستتر در سینمایش قابل شناسایی است...» 🔸راستی هویت و مذهب و ایدئولوژی ملت ایران کدام است؟ آیا هویت این ملت به جز هویتی اسلامی/ ایرانی است که دینمداری و اخلاق و خانواده و ایثار و فداکاری از اساسی‌ترین شاخصه‌های آن به شمار می‌آید؟ این شاخصه‌ها در کدام بخش از فیلم‌های سی امین جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۹۰ حاکم بود؟ 🔸این مردم و آرمان‌ها ودغدغه‌ها و باورها و اعتقاداتشان چه درصدی از فیلم‌های جشنواره‌ای را به خود اختصاص داده که همه هزینه‌های ریز و درشتش از جیبشان خرج می‌شود؟ آیا درست است امانات این مردم که امروز در این جهان مظلوم کش، یکه و تنها و با همه وجود دربرابر تمامی سپاه کفر با تمامی اعوان و انصار و نوکرهای داخلی و خارجی‌اش ایستاده‌اند، صرف به تصویر کشیدن توهمات و خیالاتی شود که دقیقا مغایر و متضاد با همان دغدغه‌ها و اعتقادات و باورهاست؟ آیا این انصاف و عدالت و امانتداری است؟ 🔸این چه استبداد قرون وسطایی است که جماعتی قلیل، بیگانه با آرمان‌ها و خواست‌های یک ملت منادی آن هستند، جماعتی که در تمامی دوران محنت و رنج این ملت، نه تنها حتی یک لحظه هم همراهش نبوده، بلکه بعضا نه فقط سکوت که با دشمنانش نیز همسویی کرده و حالا همه منابع سرزمینی را حق خود می‌دانند که همان ملت با پوست و گوشت و خونش از آن دفاع نمود و از دست روباهان و گرگ‌ها نجات داد! 🔸انحصار طلبی شبه روشنفکران (که البته ریشه‌ای تاریخی در این دیار دارد) با آن ادعای دموکراسی و آزادی خواهی و حقوق بشرشان منافات ندارد؟ 🔻متاسفانه دیکتاتوری اقلیت روشنفکر و شبه روشنفکر در این سرزمین که سابقه‌ای بیش از ۲۰۰ سال دارد، امروز بر رسانه‌های ما علی الخصوص سینما حاکم است و از همین رو تصویری که برپرده‌های سینما می‌رود، اغلب تصویری واژگونه از ملت ایران و در واقع بازتاب خواسته‌ها و عقده‌های فروخورده و دیرین همین قشر است و در واقع گزارش یک اقلیت محدود از جامعه ایرانی است. https://kayhan.ir/001Eaz @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب / حکایت سینماتوگراف 2 🔰 خانواده‌هایی که وارونه شدند! 👤 🔸مقوله خانواده از مهم‌ترین چالش‌های مدرنیسم و تجددگرایی به شمار رفته و می‌رود. آنچه که در فرهنگ و ارزش‌های اسلامی و ایرانی، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و حفظ کیان آن در باورها و اعتقادات ما، بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. اما سینمای ایران در سی امین جشنواره فیلم فجر و اکران سال 1391 تا چه اندازه به این مهم نظر داشت و تا چه حد، عقاید و اندیشه‌های اسلامی ایرانی را در این راستا به نمایش گذارد... 🔸مسئله سوء ظن از فیلمی همچون «تلفن همراه رئیس‌جمهور» وجود داشت تا «یک سطر واقعیت»و «پنجشنبه آخر ماه» و «میگرن» و «گیرنده» و «خرس» و «پذیرایی ساده» و «زندگی خصوصی» و «بوسیدن روی ماه» و «یه عاشقانه ساده» و «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» و «چک» و «پل چوبی» و «من همسرش هستم» و «برف روی کاج‌ها» و «خوابم می‌آد» و «آزمایشگاه» و « نارنجی پوش» و «در انتظار معجزه» و «بی خود و بی‌جهت» و «بغض» و « تهران 1500» و «پله آخر» و... 🔻راستی خانواده‌های ایرانی چقدر دچار این‌گونه سوء ظن‌های بعضا بیمار گونه هستند؟ آیا این بیماری رایج جامعه شبه روشنفکری نیست که توسط نمایندگان فشر مذکور در سینمای ایران به کلیت جامعه ایران بسط داده شده و همه مردم را به چنین بیماری متهم کرده‌اند؟! 🔸در بسیاری از فیلم‌های جشنواره سی‌ام فیلم فجر، جامعه دچار بحران مهاجرت نمایانده می‌شد. اغلب افرادی را که مشاهده می‌کردیم، به دلائل مختلف می‌خواستند از وطن خود خارج شده و زندگی در کشوری دیگر را برگزینند. حال اگر در این میان هم درگیر معضلات و مسائل عدیده‌ای می‌شدند، اما بازهم دچار آن بحران باقی می‌ماندند. 🔻مقوله بحران مهاجرت در فیلم‌های«یک سطر واقعیت»، «میگرن»، «پذیرایی ساده»، «پل چوبی»،«برف روی کاج‌ها»، «نارنجی‌پوش»، «بغض»، «یک روز دیگر» و «تهران 1500» به طور مستقیم مطرح شد و این یعنی نزدیک به یک‌سوم از آثار بخش مسابقه سودای سیمرغ و فیلم‌های اول! https://kayhan.ir/001EmU @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب-بخش هشتاد و پنجم 🔰 می‌خواهید هویدا هم برگردد؟!/حکایت سینماتوگراف۲ 👤 🔸به دنبال تجلیل و تقدیر از دو هنرپیشه دوران شاهنشاهی (نصرت الله وحدت و ناصر ملک مطیعی) در جشن منتقدان تئاتر سال ۱۳۹۴ که ۲۹ مردادماه برگزار شد (و گفته شد تصادفی و خودسرانه بوده!) و پس از آن، دعوت رسمی سازمان سینمایی از همان هنرپیشه فیلمفارسی‌های شاهنشاهی به جشن این سازمان برای روز سینما، در ادامه این سلسله نامبارک، پوری بنایی، یکی دیگر از به اصطلاح هنرپیشگان فیلمفارسی که کارنامه بازیگری‌اش تطهیر ناشدنی است، در شب جشن به اصطلاح منتقدان سینمای ایران در ۱۰ آبان مورد تجلیل قرار گرفت! 🔻معلوم نیست در این سینمایی که اهالی آن مدام از نابودی و ورشکستگی‌اش دم می‌زنند و مرتبا بدهکاری‌ها و قرض و قوله‌هایشان را به رخ می‌کشند، این همه جشن و مراسم و بزرگداشت چه معنا و مفهومی دارد؟! 🔸در کمال شگفتی مجری مراسم یاد شده هنگام تعریف از پوری بنایی، با اشاره به نقش مهم چنین افرادی در سینمای ایران، گفت: «...کیست که یادش برود که چه کسانی این راه را هموار کردند؟!! ممنونیم که تشریف آوردید و دعوت ما را پذیرفتید خانم پوری بنایی...» 🔸یاللعجب! کاش جناب مجری توضیح می‌داد شخص یاد شده با کدام آثارش راه سینمای امروز ایران را هموار کرده است؟!! با فیلم‌هایی همچون: «خانم دلش موتور می‌خواد» یا «قربون زن ایرونی» و یا «یک خوشگل و هزار مشکل» چنین راهی را برای این سینما هموار کرده یا با فیلم‌هایی مانند «نانجیب» و «زن یکشبه» و «خوشگذران» و یا با «علی سورچی» و «قصاص» و «گلنسا در پاریس»؟!! 🔸آیا منظور مجری از هموار شدن راه امروز سینمای ایران از طریق فیلم‌های فوق‌الذکر، ساخت خیل به اصطلاح فیلم‌های مملو از خیانت و سیاهی و بحران‌های خانوادگی و روابط غیر اخلاقی مثلثی و مربعی و ذوزنقه‌ای است که فضای سینما را پرکرده بود؟! پس بیهوده نبود که این سینما (به جز مواردی معدود) به هیچ صراطی با گفتمان انقلاب اسلامی و ارزش‌های دینی و ملی این مردم کنار نمی‌آمد! 🔸نقل است در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب که نزد حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) وساطت ابقای برخی عوامل و سرسپردگان شاه را می‌کردند، امام با شوخی و مطایبه فرمودند «می خواهید اصلا بگوییم هویدا هم سرکارش برگردد؟!!» https://kayhan.ir/001Fxx @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب-بخش هشتاد و پنجم 🔰 می‌خواهید هویدا هم برگردد؟!/حکایت سینماتوگراف۲ 👤 🔸به دنبال تجلیل و تقدیر از دو هنرپیشه دوران شاهنشاهی (نصرت الله وحدت و ناصر ملک مطیعی) در جشن منتقدان تئاتر سال ۱۳۹۴ که ۲۹ مردادماه برگزار شد (و گفته شد تصادفی و خودسرانه بوده!) و پس از آن، دعوت رسمی سازمان سینمایی از همان هنرپیشه فیلمفارسی‌های شاهنشاهی به جشن این سازمان برای روز سینما، در ادامه این سلسله نامبارک، پوری بنایی، یکی دیگر از به اصطلاح هنرپیشگان فیلمفارسی که کارنامه بازیگری‌اش تطهیر ناشدنی است، در شب جشن به اصطلاح منتقدان سینمای ایران در ۱۰ آبان مورد تجلیل قرار گرفت! 🔻معلوم نیست در این سینمایی که اهالی آن مدام از نابودی و ورشکستگی‌اش دم می‌زنند و مرتبا بدهکاری‌ها و قرض و قوله‌هایشان را به رخ می‌کشند، این همه جشن و مراسم و بزرگداشت چه معنا و مفهومی دارد؟! 🔸در کمال شگفتی مجری مراسم یاد شده هنگام تعریف از پوری بنایی، با اشاره به نقش مهم چنین افرادی در سینمای ایران، گفت: «...کیست که یادش برود که چه کسانی این راه را هموار کردند؟!! ممنونیم که تشریف آوردید و دعوت ما را پذیرفتید خانم پوری بنایی...» 🔸یاللعجب! کاش جناب مجری توضیح می‌داد شخص یاد شده با کدام آثارش راه سینمای امروز ایران را هموار کرده است؟!! با فیلم‌هایی همچون: «خانم دلش موتور می‌خواد» یا «قربون زن ایرونی» و یا «یک خوشگل و هزار مشکل» چنین راهی را برای این سینما هموار کرده یا با فیلم‌هایی مانند «نانجیب» و «زن یکشبه» و «خوشگذران» و یا با «علی سورچی» و «قصاص» و «گلنسا در پاریس»؟!! 🔸آیا منظور مجری از هموار شدن راه امروز سینمای ایران از طریق فیلم‌های فوق‌الذکر، ساخت خیل به اصطلاح فیلم‌های مملو از خیانت و سیاهی و بحران‌های خانوادگی و روابط غیر اخلاقی مثلثی و مربعی و ذوزنقه‌ای است که فضای سینما را پرکرده بود؟! پس بیهوده نبود که این سینما (به جز مواردی معدود) به هیچ صراطی با گفتمان انقلاب اسلامی و ارزش‌های دینی و ملی این مردم کنار نمی‌آمد! 🔸نقل است در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب که نزد حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) وساطت ابقای برخی عوامل و سرسپردگان شاه را می‌کردند، امام با شوخی و مطایبه فرمودند «می خواهید اصلا بگوییم هویدا هم سرکارش برگردد؟!!» https://kayhan.ir/001Fxx @Kayhan_online
حکایت سینماتوگراف ۲ - واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب 🔰 ذوق‌زدگی برای آمارهای تاسف‌آور 👤 🔸در حالی که اکران نوروز ۱۳۹۵ تقریبا به پایان رسیده بود و سر و صدای برخی مسئولین وزارت ارشاد و همچنین بعضی رسانه‌های دولتی وشبه دولتی از وقوع یکی شگفتی درعرصه استقبال مخاطب حکایت می‌کرد، انتشار آمار فروش فیلم‌های اکران نوروزی، آب سردی بود بر ذوق زدگی جماعتی که یا معنای فروش و استقبال تماشاگر را نمی‌دانست و یا خبر نداشت که شگفت زدگی یعنی چی؟! البته معلوم نیست چرا برخی رسانه‌های بیگانه مانند «بی بی‌سی» از این پروپاگاندای آماتوری استقبال کرده و برایش هورا کشیدند! 🔻تیترهایی مانند «مردم این بار اهالی سینما را غاافلگیر کردند»، «سالن‌های شلوغ، گیشه‌های‌های میلیاردی و...»، «نوروز شگفت انگیز»، «استقبال عجیب و غریب» و... همگی حکایت از یک فیل هوا کردن حیرت آور در سینمای ایران داشت اما آمارها که منتشر شد، آه از نهاد کارشناسان و اهالی سینما برآمد که این هم حکایت دروغ ۱۳ بود. گویی که همه روز این مردم شده ۱۳ فروردین و شنیدن دروغ‌های شاخدار و آبدار! 🔸براساس آمارهای منتشر شده و میزان فروش موفق‌ترین فیلم اکران نوروزی یعنی «۵۰ کیلو آلبالو» ساخته مانی حقیقی که تا یک ماه، 5/4 میلیارد تومان در تهران ثبت شد، با منظور کردن متوسط ۶۰۰۰ تومان برای هر بلیط در سال ۹۵ و یک حساب سرانگشتی نتیجه گرفته می‌شود تنها ۷۵۰ هزار نفر از مردم تهران به تماشای فیلم ذکر شده رفتند که با احتساب جمعیت ۱۵ میلیون نفری تهران، یعنی فقط ۵ درصد از مردم این شهر از پرفروش‌ترین فیلم اکران نوروزی استقبال کردند و ۹۵درصد از مردم پایتخت ایران اصلا به دیدن آن نرفتند! البته فروش شهرستان‌های فیلم یاد شده کمتر از این مقدار بود و در نتیجه نسبت به بقیه جمعیت کشور یعنی حدود ۶۵ میلیون نفر، رقم تاسف‌آور ۶/۱ درصد را نشان می‌داد!! 🔻قابل ذکر اینکه ابتذال فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» آن‌قدر از حد گذشت که شخص وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد گود شد و آن را از اکران پایین کشید و در کمال ساده‌لوحی ابراز داشت که از محتوای فیلم یاد شده خبری نداشته است!! 🔸نگاهی به تاریخ معاصر و حضور سینما در این سرزمین نشان می‌دهد که این‌گریز مردم مسلمان ایران از ابتذال، مربوط به امروز و دیروز و سال‌های پس از انقلاب نبوده و تقریبا از همان آغاز ورود سینما به این آب و خاک وجود داشته است. از همان روزهایی که سعی کردند تا با فیلم‌های کاباره‌ای و مفسده انگیز، اخلاق و رفتار اسلامی/ ایرانی در جامعه و خانواده‌های ما را مورد هجوم قرار داده و شالوده آن را از بین ببرند. 🔸حالا پس از سالها، نوه یکی از همان بانیان ابتذال (که رفیق گرمابه و گلستان دربار و هویدا بود و کارگزار شرکت‌های نفت انگلیسی) به میدان آمد تا با سوء لستفاده از بی‌تفاوتی و خواب گران برخی از مسئولین فرهنگی، شبه فیلمی به خورد مخاطبانش بدهد که کپی دست چندمی از همان فیلمفارسی‌های مبتذل دوران گذشته بود! 🔻اما سینمایی که مانی حقیقی با همه پُز و افه شبه روشنفکری و فلسفه و... مدعی‌اش بود تنها خود «سینما» را کم داشت و هرچه نمایش داد همانا ولنگاری افسارگسیخته‌ای بود که شاید تنها بتوان در برخی نمایشات سخیف کافه‌ای چاله میدانی یا برخی خیابان‌های بدنام بعضی شهرهای اروپایی یافت. نمایشاتی که اساس آن بر محور شوخی‌های مبتذل به اصطلاح پایین تنه‌ای و حرکات مستهجن استوار بوده و با تکیه بر حرف‌های دو پهلو و چند معنایی سعی دارد که آن ابتذال را وقیحانه‌تر ارائه دهد. https://kayhan.ir/001G90 @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 محصولات وزارت ارشادی که دچار اختلال بوده و تعطیل است! 👤 🔸در حالی چهارمین جشنواره فیلم‌های ایرانی از ۳ تا ۷ خردادماه ۱۳۹۶ در کلن آلمان برگزار شد که ۳ دوره قبل آن نیز بحث برانگیز و مورد سؤال بود. جشنواره‌ای که با همکاری خانه سینما و برخی کانون‌های داخلی و خارجی و همچنین بنیاد ‌هاینریش بل آلمان و البته برخی حمایت‌های دولتی برگزار شده و همواره محلی برای نمایش آثار توقیفی یا سیاه از تولیدات این سینما بوده است. اما این بار آش آن‌قدر شور بود که به قول معروف صدای خان هم درآمد و رسانه‌های خارجی حامی این فستیوال نیز زبان به اعتراض گشودند. چنانچه وب سایت رادیو آلمان (دویچه وله) در ۲۹ ماه مه ۲۰۱۷ درباره آن نوشت: 🔻«... فیلم‌هایی که در این دوره از جشنواره به نمایش در آمدند، به شکل ویژه‌ای تلخ و پردرد بودند. فیلم‌های اجتماعی سرانجام به فاجعه خانوادگی ختم می‌شوند؛ کمدی‌های شاد و سبک نیز دست آخر به مصیبت و ماتم می‌انجامند...» 🔸از جمله آثار نمایش داده شده در این فستیوال می‌توان به فیلم «یک خانواده محترم» ساخته مسعود بخشی اشاره کرد که اگرچه تولید یکی از نهادهای دولتی در دولت دهم بود اما همچنان چه در آن دولت و چه در دولت بعدی در توقیف قرار داشت. اما گویا سازمان سینمایی در دولت دوازدهم قرار بود به وضعیت آن رسیدگی کرده و به همراه سایر آثار توقیفی با حذف و اضافاتی پروانه نمایش آن را نیز صادر کند که نکرد! فیلم‌هایی که اغلب دارای محتوای ضد فرهنگی و غیر اخلاقی و مغایر با ارزش‌ها و آیین‌های جامعه ایرانی بودند. 🔻البته در حالی که فیلم‌های ضدایرانی، نماینده سینمای ایران در جشنواره‌های خارجی مانند کن شده و جایزه هم بردند و از سوی دیگر محافل معلوم‌الحال خارجی برای سرمایه‌گذاری برروی تولید این‌گونه فیلم‌ها در داخل سینمای ایران، مسابقه گذاشته و با وعده جوایز و کمک‌های مالی و مانند آن به جذب فیلمسازان مشغول بودند، برگزاری جشنواره‌ای مانند فستیوال کلن از فیلم‌های معلوم‌الحال ایرانی (که داد آن طرفی‌ها را هم در آورد) آن هم با همکاری نهاد شبه دولتی خانه سینما (که مورد حمایت شدید سازمان سینمایی قرار داشت)، این پازل را تکمیل ساخت تا تولیدات این سینما (توقیف شده یا با مجوز) تصویری کج و معوج و باب میل کانون‌های خارجی از جامعه ایرانی نشان دهد. 🔸طی روزهای ۱۱ تا ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ به بهانه نمایش فیلم‌های کارگردانان زن ایرانی در برلین، فستیوالی دیگر از سیاه نمایاندن جامعه ایرانی تحت عنوان «روزهای فیلم زنان ایران» در آن سوی مرزها و برای مخاطب خارجی برگزار شد. https://kayhan.ir/001GlB @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - بخش نود و هشت 🔰 وقتی رانت‌خوار ضدانقلاب طلبکار هم می‌شود!/حکایت سینماتوگراف ۲ 👤 🔸جعفر پناهی (مقلد دست چندم فیلم‌های کیارستمی) که به دلیل همراهی و فعالیت در جهت فتنه 1388، به 6 سال زندان و 20 سال دوری از فعالیت‌های هنری محکوم شده بود، پنجشنبه 26 مرداد 1396 و در مراسمی تحت عنوان جشن منتقدان، در حالی که به روی صحنه رفت تا دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را به خاطر فیلم «ماجرای نیمروز» به محمد حسین مهدویان اعطا نماید، به گونه‌ای خارج از نزاکت و عرف بین‌المللی، این جایزه را به مهدویان نداد! و قصد ترک صحنه را داشت که با تلاش برخی از مجریان برنامه، دقایقی در کنار ایستاد تا مهدویان (که همچنان به وی احترام می‌گذاشت) از صحنه بیرون رفته و او دوباره برگردد و در برنامه اعطاء جایزه دیگری حضور داشته باشد! نکته جالب اینکه رسانه‌ها و وب سایت‌های زنجیره‌ای مانند رادیو زمانه، ضمن پروپاگاندا برای این خبر، اقدام پناهی را درخشش و دفاع وی از سینمای مستقل اعلام کردند! 🔸این در حالی است که اولا خود جعفر پناهی اساسا با پول‌ها و رانت‌های دولتی فیلمسازی‌اش را آغاز و دنبال کرد و نخستین فیلم‌هایش که تقلیدی محض از سینمای کیارستمی بودند را در شبکه دو سیما ساخت! 🔸او پس از آنکه فهمید کاسبی در جای دیگری پررونق‌تر است، دکانش را در سفارتخانه‌ها و بالتبع جشنواره‌های خارجی باز کرد و به اصطلاح به دیاثت فرهنگی و سیاسی روی آورد و این بار بودجه‌ها را از دولت‌های بیگانه و محافل وابسته به کشورهایی همچون ایتالیا و فرانسه دریافت نمود. 🔸سفارتخانه‌های خارجی در طول تاریخ معاصر ایران، همواره با مداخلات سیاسی و فرهنگی و اطلاعاتی، نقش مهمی را در نفوذ کشور متبوع خود در محل ماموریتشان، برعهده داشتند. چه در دوران جنگ‌های جهانی، چه در زمان اشغال ایران و چه در ایام مشروطیت. https://kayhan.ir/001Gpy @Kayhan_online
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب / حکایت سینماتوگراف ۲ 🔰 سی و ششمین جشنواره فیلم فجر خارج از استاندارد! 👤 🔸اگرچه از گوشه و کنار شنیده شد که جشنواره فیلم فجر سی و ششم به لحاظ ساختار و محتوا با سال‌های گذشته تفاوت داشته و به استانداردهای سینمایی و البته گفتمان انقلاب اسلامی (یعنی همان حلقه مفقوده دوره‌های پیشین) نزدیک‌تر است و تا حدودی نگاهی پیش داورانه به جدول نمایش فیلم‌ها نیز موید همین مسئله بود اما متاسفانه مسائلی که پیش از شروع جشنواره اتفاق افتاد و آثاری که در روز اول برای سینمای رسانه‌ها به نمایش درآمد، فرضیه‌های فوق را به شدت زیر علامت سؤال برد! 🔸واقعا شگفت آور بود که در سینمای امروز ایران و در همین جشنواره فیلم فجر چنین فاصله حیرت‌آوری میان آثار شرکت‌کننده در بخش مسابقه اصلی آن وجود داشت. چراکه در میان ۲۲ فیلم بلند داستانی که بایستی حداقل استانداردهای یک فیلم را دارا بوده تا به بخش اصلی جشنواره راه یابند، آثاری یافت می‌شدند که از این حداقل‌ها فاصله بعیدی داشتند. تا آنجا که ذهن نگارنده اجازه می‌دهد تقریبا در هیچ یک از جشنواره‌های معتبر سینمایی دنیا، چنین فاصله‌ای مابین فیلم‌های شرکت‌کننده در بخش مسابقه اصلی وجود نداشته و همواره رقابت تنگاتنگ مابین این فیلم‌ها، از هیجان فستیوال‌های مهم فیلم محسوب شده‌اند. 🔻از همین روی مثلا در جشنواره فیلم کن به جای اینکه مانند جشنواره فیلم فجر ۵ یا ۶ فیلم برای دریافت جایزه بهترین فیلم معرفی شوند، هر ۲۰ فیلم شرکت‌کننده در بخش مسابقه جشنواره کن، کاندیدای نخل طلا اعلام می‌شوند. 🔸اما متاسفانه در همین جشنواره سی و ششم فیلم فجر، فیلم‌هایی مانند «بمب، یک داستان عاشقانه» (پیمان معادی) یا «کامیون» (کامبوزیا پرتوی) و یا «جاده قدیم» (منیژه حکمت) آنچنان به لحاظ ساختار و فرم و تفکر، عقب افتاده و سخیف بودند که حتی در یک هفته فیلم دست چندم نیز قابل نمایش به نظر نمی‌آمدند (مگر به ضرب و زور سفارش و پارتی و روابط آنچنانی) و در مقابل چنین آثار نحیف و پس مانده، با فیلمی مانند «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمی کیا رو به رو شدیم که به شیوه جشنواره‌های استاندارد نه فقط یک سر و گردن بلکه فرسنگ‌ها از فیلم‌های فوق‌الذکر بالاتر ایستاد. 🔸آثاری همچون «امیر» به لحاظ سینمایی یک اشتباه بزرگ برای سینمای ایران محسوب شده و انتخابش برای جشنواره فیلم فجر و در کنار آثاری همچون «به وقت شام» حکایت از درک بسیار پایین از سینما و جشنواره مسئولین آن داشت. مثل اینکه در جام جهانی فوتبال، تیم‌هایی همچون برزیل و آرژانتین و آلمان در کنار تیم‌های مالدیو و گوآم و جزائر قناری قرار بگیرند! 🔸اما در یک ارزیابی اجمالی می‌توان گفت با حضور فیلمی همچون «به وقت شام»و تا حدودی نیمه دوم فیلم «لاتاری» ساخته محمد حسین مهدویان و همچنین آثاری مثل «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی)، «سرو زیر آب» (محمد علی باشه آهنگر) و «ماهورا» (حمید زرگر نژاد)، جشنواره سی و ششم نسبت به چند سال گذشته در زمینه پرداختن به دفاع مقدس مردم ایران و همچنین برخورداری از ساختار تکنیکی استاندارد، جلوتر حرکت کرد اگرچه نسبت به سال‌هایی که ۱۰-۱۲ فیلم دفاع مقدس آن هم از نوع «سفر به چزابه» (رسول ملاقلی‌پور) و «بوی پیرهن یوسف» (ابراهیم حاتمی کیا) ساخته می‌شد، فاصله بسیاری داشت و البته تا زمانی که سینمای ایران به گونه‌ای منصفانه به مقاومت مردم ایران در طول این ۴۰ سال بپردازد، راه دور و درازی باقی است. https://kayhan.ir/001GtA @Kayhan_online