#داستان
#کودکانه
#سورهکافرون
زمان پیامبر ما یه سری از مردم وجود داشتند که بهشون میگفتند کافرون
بچه ها کافرون کسانی بودن که بت می پرستیدن ❌😱
یه مجسمه هایی از سنگ و چوب میساختند خودشون و به جای خدای احد میپرستیدند🗿
یه روزی از روزها این کافرون یه فکر بدی کردند چون دوست نداشتند پیامبر خدای احد رو بپرسته اومدند پیش پیامبر و گفتند :
ای پیامبر خدا میشه خدایان ما رو 🐄🔥⭐️🌞 بپرستی❓
بچه ها فرشته ی مهربون اومد در گوش پیامبر گفت :
قل یا ایها الکافرون
لا اعبد ما تعبدون
من این چیزایی که شما میپرستید رو نمیپرستم ❌
اومدن پیش پیامبر خدا و بهش گفتند ای پیامبر ما میخوایم خدای تورو بپرستیم🕋
بچه ها به نظر شما کافرون راست میگفتند؟ 🧐🤷♂️
نه 🖐
پیامبر گفتند : و لا انتم عابدون ما اعبد
شما اون چیزی که من میپرستم رو نمیپرستین
شما خدایان متعدد رو میپرستید🐄🔥🌞🌙
فقط خدای من رو نمیپرستید
ولا انا عابدون ما اعبد
من خدایان شما رو نمیپرستم ⛔️
ولا انتم عابدون ما اعبد
شماهم خدای منو نیرستید
بچه ها فرشته ی مهربون اومد 🧚♂️پیش پیامبر خدا
و پیامبر هر حرفی میزد از طرف خداوند میزد
خداوند به پیامبر گفت : به کافران بگو:
لکم دینکم ولی دین
دین شما مال شما و دین خودم مال خودم
من خدای شما رو نمیپرستم، شما هم خدای من رو نپرستید.