eitaa logo
اطلاع رسانی رهپویان🌼
1.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
596 ویدیو
0 فایل
🌸مدیریت گسترده پربازده #رهپویان @Parrvaz_sorkh
مشاهده در ایتا
دانلود
دلسوزیِ خاله خرسی ممنوع ❌🔥 همسایه یه زنِ تنهای که آرایشگری میکنه !همیشه دلم براش و میرفتم پیشش برام کار انجام بده ! تا پامو میزاشتم خونش شروع میکرد و بعدش حرف کشیدن ازم و با سوال پرسیدن راجب ، منم از همه جا بیخبر بهش آمار میدادم ... یروز که همسرمو راهی کردم بره سرکار نگاه انداختم روی اُپن دیدم جاسوئیچیشو جا گذاشته ! از پله ها داشتم میرفتم پایین که ! یهو دیدم صدای شوهرم از پایین😳 ...ادامشو بخون 😏❌👇 https://eitaa.com/joinchat/3185705294C9f7a3565a1
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🐦دیگه ۳ ساعت تو گوگل دنبال آهنگ نگرد!! هرچی آهنگ میخوایی ۵ ثانیه ای اینجا پیدا میکنی👇 https://eitaa.com/joinchat/6226851C9aeb71955d
فردی از آیت الله بهجت پرسید کارمون به طلاق رسیده آیا جادو کردند ؟💔😥 دستورالعمل آیت الله بهجت رو اینجا ببینید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1101660370Ce8754d85e8 راهکار آیت الله بهجت و علما برای افـــزایــش و رو در این کانال ببینید ❌همه یک راهکار دادند❌ https://eitaa.com/joinchat/1101660370Ce8754d85e8 فقط بیا رو ببین شگفت زده می‌شی😳😀
🔥 🍃زنی با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد. مرد می گوید:"چرا ماکه زندگی خوبی داریم.»از زن اصرار و از مرد انکار. در نهایت به شرطی می‌پذیرد که زنش را طلاق دهد، زن مشتاقانه می‌گوید شرط چیست مرد میگوید: «تمامِ مهریه‌ات را ببخشی.»زن با کمال میل می‌پذیرد.در محضر مرد رو به زن کرده و می‌گوید«حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده ، که چی باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه‌ات را بزنی‌؟» زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد«طاقت شنیدن داری؟» مرد با آرامی گفت: «آری» زن گفت😱🔥...👇🏻 ادامه داستان.. https://eitaa.com/joinchat/3930128728Cc8e23b2138
‌⛔️راز شوم پرستار خانگی پیرزن از دو سال قبل به خانه اش در رفت و آمد بودم و از پیرزن نگهداری میکردم. هیچ مشکلی بینمون نبود، تا اینکه این اواخر مدام بهانه جویی میکرد و از سمتش اذیت میشدم. هربار که اعتراض میکردم شرایط رو بدتر میکرد. یبار بخاطر اصرار زیادش، آب میوه ای از دستش خوردم که خیلی سریع خوابم گرفت. صبح که بیدار شدم به لباس هام مشکوک شدم. به خاطر این موضوع داخل اتاق دوربین کار گذاشتم تا ببینم چه اتفاقی می افته برام...... ادامه داستان و خبر👉🏼 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
😍 راهکار سرازیر شدن رزق و روزی 😍 🔥 دستورالعمل : اگه آرامش می خواهی و روزی فراوان و... 😳 https://eitaa.com/joinchat/1101660370Ce8754d85e8 🌟دفع بلا 🌟 افزایش رزق و روزی 🌟 باز شدن بخت ازدواج💍 🌟 محبوبیت پیش همسر ❤️ 🌟 دفع طلسم و جادو 😍 خدا رو شکر خیلی ها نتیجه گرفتند خودت بیا و ببین 👆👆
باورتون میشه اینجا یه خونس😳😍👆 🌀این گروه پر از س که خیلی نرم و نامحسوس دور از چشم خارشوعر و مادرشوهر و جاری پاری اینجا عضون و کلی حسود دارن☺️🙈 هر روز کلی ایده از تمیزی و نظافت وشیطنتهای خانمانشون اینجا به اشتراک میزارن که بدنیست شمام یچیزایی یادبگیرید😅 بیاید عالیه خانما😜👇 https://eitaa.com/joinchat/3134456633C5a7dd6e656 ایده های برای خونه های کم جا و کوچک با خاله ریزه 🥄👆
خواب زیاد میبینی و توی پیدا کردن تعبیر دقیق و درستش سردرگم میشی؟؟؟😥 خیلی از تعبیرا درست نیست و باعث دلهره و نگرانی میشه😓 این کانال تعبیر خواب های دقیق و صحیح از 👇 داره که کمکتون میکنه به جواب درست برسید👌 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تعبیر خواب شخصی هم براتون انجام میشه👆✅
. 🔴 خر مفت و زن زور زن و مردي با يك بار گندم که روی خرشان بود و زن بود و مرد سر راه برخوردند به يك مرد كور. زن تا را ديد به شوهرش گفت: «اي مرد!  اين مرد كور را سوار بكن گناه داره مرد گفت: «اي زن! ولش،کن بیا بریم باز التماس كرد : «نه والله! گناه داره »  مرد قبول كرد و كور را بغل كرد و گذاشت روي خر بعد از چند مرد به كمرزن كشيد و گفت😰: ⭕️ادامه داستان👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
. 🔴 خر مفت و زن زور زن و مردي با يك بار گندم که روی خرشان بود و زن بود و مرد سر راه برخوردند به يك مرد كور. زن تا را ديد به شوهرش گفت: «اي مرد!  اين مرد كور را سوار بكن گناه داره مرد گفت: «اي زن! ولش،کن بیا بریم باز التماس كرد : «نه والله! گناه داره »  مرد قبول كرد و كور را بغل كرد و گذاشت روي خر بعد از چند مرد به كمرزن كشيد و گفت😰:⭕️ادامه داستان👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
امروز غم انگیز ترین روز عمرم بود با اینکه هر روز خانومای باردار زیادی بهم مراجعه میکردن ولی امروز یه مورد عجیب داشتم .آخر وقت کاریم بود که زنی حدودا سی‌ساله با حال نزار که دونفر زیر بغلش را گرفته بودند آمد تو. شش‌ماهه باردار بود. دو روز پیش درِ آهنی افتاده بود روی پسر پنج‌ساله‌اش و طفلک فوت كرده بود. حالا آمده بود چون بچه‌ ش تکان نمی‌خورد. گفت: «سر خاک بچه‌م بودم که احساس کردم بچه‌ی توی شکمم تکون نمی‌خوره. بهم شربت و نبات‌داغ دادن ولی باز هم حس نکردم.»خیلی دلم براش سوخت گفتم بخواب ببینمت...رفتم قلب بچه را پیدا کنم خوشبختانه یه صدای ضعیفی رو حس کردم اما یه دفه دیدم چشمای اون زن ....👇😔🔴 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db چه صبری داری خدا😔👆