سلام به همه خواهش میکنم این داستان رو تا اخر بخونید و بعد من رو دعا کنید
من و همسرم با عشق و علاقه ازدواج کردیم و زندگیمون عالی بود اما یه مدتی شوهرم تو کارش دچار مشکل شد و بهم ریخت و اوضاع روحی بدش رو زندگیمون تاثیر منفی گذاشت به طوری که در کمال ناباوری من جمع کردم اومدم خونه ی پدرم...سردی تو رابطمون ایجاد شده بود از همه بدتر فاصله..تصمیم گرفتم برم پیش دعانویس تا اینکه موضوع رو به دوستم گفتم..گفت پای دعا و طلسم رو تو زندگیت باز نکن چون اخرش پوچه..گفت من یه راه دیگه سراغ دارم تضمینی...👇🏻👇🏻🔞🔴
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
#دمش_گرم👆😍