eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
152 فایل
"ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست" "اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود" ✍️ رهبر حکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ 💫به فضای گرم و صمیمی «ربط عاشقی» خوش آمدید. 📩ارتباط با ما: @jebhe97 🍃بانوان فعال جبهه فرهنگی انقلاب اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
فکر آمدنش را که می‌کنم، قند توی دلم آب می‌شود و شیرینی‌اش می‌دود توی تک تک سلول‌هایم. من هرسال این حوالی که می‌شود، جانی دوباره می‌گیرم. حال و هوای گروه‌ها و کانال‌ها هم چیزی کم از سرخوشی من ندارد. انگشت اشاره‌ام را روی صفحه‌ی گوشی بالا و پایین می‌کنم، پر است از کارهای ریز و درشتی که کوچک و بزرگ ردیف کردند تا عیدشان را پرشورتر از سال‌های قبل برپا کنند. یکی شماره کارت می‌دهد تا یک اطعام چند هزار نفری بدهد، یکی بادبادک‌های رنگی‌رنگی غدیر برای عیدی بچه‌ها تبلیغ می‌کند، یکی پیشنهاد پک هدیه‌ی کتاب می‌دهد و آن یکی هم با روزشمار غدیرش، دل ها را آماده تر می کند. الهی شکر، این همه خوبی از کنار یک برکه، سرچشمه گرفت و برکتش نسل به نسل و شیعه به شیعه زیاد شد. و من میان این همه هیاهوی بی صدا شور می‌گیرم و دست به قلم می‌شوم. از بین این همه پیشنهادهای خوشمزه و دوست داشتنی چندتایی را لیست می‌کنم روی کاغذ؛ آذین کردن خانه با بچه ها سهیم شدن در اطعام خریدن هدیه و دادن عیدی بچه‌ها پختن کیک خانگی تلفن کردن و تبریک گفتن دوباره سرک می‌کشم توی گوشی، لیست کارهایم، بیشتر قد می‌کشد. دانلود کلیپ ها و مدح‌ها تمام شده است، صدای برقعه‌ای می‌پیچد توی خانه زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلام علیک یا ساقی من علیک سلام می‌خواهم پرسه در خیال می‌زنم، توی صحن روبه‌روی ایوان طلا نشسته‌ام، پرده بالا می‌رود. زل می‌زنم به ضریح. میان این همه غوغا، زیرلب می‌گویم: زخمی‌ام التیام می‌خواهم جملات ناب امام صادق (علیه السلام)، جلوی چشمم تصویر می‌شود؛ نسبت ولایتی خود با علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه السلام) را از نسبت ولادتی خود با او بیشتر دوست دارم، چون ولایت او بر من فریضت است و ولادتم از او فضیلت.(۱) این جمله ها دلم را را زیر و رو می‌کند. امید میهمان دلم می‌شود. من هویت از غدیر گرفته‌ام، روز تجدید عهد نزدیک است. دلم را می‌سپارم به دستان توسل، چنگ می‌زنم به شبکه‌های ضریح. دینم را به نام بی‌نظیرترین امیرعالم، بیمه می‌کنم. کاسه آبی نیست تا دست بیعت توی آن بزنم و تطهیر شوم. اشک سر می‌خورد روی گونه‌هایم و می‌ریزد روی دستم. و من با همین اشکی که اذن داده اند تطهیر می‌شوم . دستی که فردا دست شیعه‌اش را محکم فشار می‌دهد و لب ها زمزمه می‌کنند: الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین (علیه السلام) صدای آیینی برقعی هنوز می‌آید؛ پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می رفت گفت: این بار به پایان سفر می‌گویم بارها گفته ام و بار دگر می‌گویم؛ راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است. کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است. 🖊م.محمدیان (۱):بحارالانوار، جلد۳۹،ص۲۹۹ @rabteasheghi