سطر چهاردهم - انتخاب.mp3
5.05M
📍 زندگی با آیهها
▫️روز چهاردهم؛ انتخاب
«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»
روزی هزار بار صدایت را میشنوم که در گوشم میخوانی: انتخاب تو کدام است؟
هیزمهای آتش جهنمی؟ یا کاخنشین عوالم بهشت؟...
دنیا سرای انتخاب است! انتخاب تو کدام است؟.
#زندگی_با_آیه_ها | #سطر_چهاردهم
🎙️#رادیو_بانور | روایتگر بانوان کنشگر مسجدی
🔸@radio_banoor
بسم الله الرحمن الرحیم
همین امروز صدایش به ما رسید. سحری روزهٔ سیزدهم ماه مبارک را خورده بودیم که زهر خبر تجاوز گروهی سربازان صهیونیست به مادران زخمی غزه در بیمارستان شفا، به جانمان ریخت.
چشمتان روی کدام کلمه تار شد؟ مرد اگر باشید، نامرد اگر نباشید، «جلوی چشم شوهرانشان» باید دیوانهتان کرده باشد. قلبتان باید گدازه پرت کرده باشد سمت گلویتان تا شما را بمیراند. خوش به حالتان! مرد اگر باشید، یکجور میسوزید، زن اگر باشید، هزارجور.
«فرزندانشان». این کلمه بیچارهام کرده. «ف» اولش قلاب شده، گیر کرده در دهلیز قلبم، با سه تیزی لامروّت در انحنای «ش» که با هر تکان، جدارهٔ قلبم را خراش بدهد. این کلمه گیرم انداخته و هر چه سرم را به چپ و راست تکان بدهم که مفرّ انکاری پیدا کنم، تنها شیارهای عمیقتری در قلبم پنجه میاندازند.
به مادرها جلوی چشم فرزندانشان…
چشم فرزندانشان؟ همان تیلههای درخشان را میگویید که در صورتهای کوچک کودکان غزه برق میزنند؟ منظورتان از چشم فرزندانشان همان چشمهایی است که مژههاش بلند و نرم است و مثل آدم بزرگها گریه نمیکند، که وقت بغض دانههای اشک، درشت و بیمحابا و پیاپی از پلکهاش میافتد؟
همان چشمها که یک زن تمام جانش را میدهد تا غم نبینند، تا پاک و معصوم بمانند؟
نشد! اجازه بدهید جور دیگری بپرسم. یعنی شما دارید میگویید جلوی چشم دختربچههای سهسالهای که در خرابهها زندگی میکنند و تشنهاند، چون شش روز است حتی آب شور هم برای خوردن ندارند، روسری از سر مادران مجروحشان که در بیمارستان پناه گرفته بودند، کشیدند و گفتند خودت لباسهایت را با دست خودت دربیاور و همانطور که دخترت دارد تماشات میکند…؟
من از اینجا به بعدش را نمیتوانم بنویسم…
شما میشنوید؟
من نمیشنوم.
شما میبینید؟
من نمیبینم.
چرا فمنیستها را نمیبینم؟ چرا طرفداران حقوق زنان را نمیبینم؟ چرا صدای صدای انجمنهای حمایت از زنان را نمیشنوم؟
دارند سر زنبودن یا نبودن دگرباشان جنسی بحث میکنند، نه؟ که ببینند در راهپیمایی جدیدشان کدام پرچم رنگینکمانی را اضافه کنند، نه؟ سرشان آنقدر شلوغ هست که یادشان رفته باشد زنان مسلمان غزه هم «زن» هستند، «مادر» هستند، مادرانی که جلوی چشم فرزندانشان…
شما دیدید؟
آنها را که یک سال بیامان نوشتند «زن زندگی آزادی» دیدید؟ دیدید از زندگی و آزادی زنان غزه بنویسند؟ دیدید نه برای زنان مسلمان روسریبپوش، که اصلاً برای زنان مسیحی بیحجاب غزه دل بسوزانند؟
نباید حرف بزنم. ماهیگیرها میگویند ماهی وقتی گیر افتاد، هرچه بیشتر تقلا کند، زودتر میمیرد. این قلاب دارد گلویم را پاره میکند. جلوی چشم فرزندانشان… .
🖋️ به قلم پرستو علیعسگرنجاد
🔸@radio_banoor
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سطر چهاردهم #حفظ_کنیم
قرار شد که در هر روز از ماه مبارک رمضان، یک فراز زندگیساز قرآن کریم را حفظ کنیم.
فراز امروز آیه 36 سوره مبارکه نحل:
«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»
این پست که به همت مدرسه حفظ مسطورا تهیه شده است به شما میآموزد که چگونه این فراز را با الگوی حفظ موضوعی، حفظ کنید.
با ارسال این پست برای اطرافیانتان، آنان را نیز به حفظ این فراز دعوت کنید.
#زندگی_با_آیه_ها | #سطر_چهاردهم
🎙 #رادیو_بانور | روایتگر بانوان کنشگر مسجدی
🔸@radio_banoor
🔹 #روایت آشناترین غریب
با صورتی خیس از عرق و دستهایی سرد، سوار ماشین شدم. صدای محمد و خبری که پشت تلفن داده بود، مدام در گوشم زنگ میزد. اشکهایم بیوقفه میریخت و با هزار زور و زحمت توانستم استارت بزنم. سعی کردم خونسرد باشم. میدانستم محمد از آن آدمهایی نیست که حرف بیخود بزند و امیدوارم کند. قرآن کوچکی که بالای داشبورد ماشین بود، نگاهم را به خود خیره کرد. یاد روزی افتادم که پوریا از زیرش رد شد. چقدر آنروز به این کتاب نزدیکتر بودم. چشمانم را ثانیهای بستم و زیرلب گفتم:«همه چی درست میشه.»
به همان سرعت به بیمارستان و بخش ایزوله رسیدم. محمد را که با آن لباسهای آبی استریل و کلاه و عینک مخصوص دیدم، سمتش رفتم، صورت خیس و قرمزش را، که از پشت آنها درآورد... وا رفتم.
غم داشت. مثل همیشه نبود. گفتم:
«چیشد؟ کبد پیدا شده؟»
عرق روی پیشانیاش را پاک کرد و شانههایم را فشرد وگفت:«آرزو جان... نگران نباش. با دکترش صحبت کردم.»
حرفش را قطع کردم و گفتم:«خب ! کبد...کبد چی شد؟؟»
نفسش را با صدا بیرون داد و گفت:« اول آروم باش... آره پیدا شده. منتهای میگن..میگن عمل خطرناکیه...»
دوباره وا رفتم...تمام جملات بعدی محمد مثل میخی در مغزم فرو میرفت:«سنش کمه، ضعیف شده، عمل روش جواب نمیده، خیلی دیره ...»
همه این جملات را شنیدم و بازهم با پوست کلفتی روی صندلی انتظار نشسته، به علامت «ورود ممنوع» اتاق ایزوله چشم دوختم. تنها چیزی که میدانستم این بود که، نوای یاالله یاالله ریزی که از کنار دستم میآمد در از هوش نرفتنم، تاثیر زیادی داشت. برگشتم. پیرزنی ریز نقش بود که تسبیح قرمز کبودی را، در دستش میچرخاند و زیر لب ذکر میگفت . نگاهم که با صورت مهربانش تلاقی کرد، بغضم ترکید، من را یاد مادرم میانداخت. هاج و واج مبهوتم شد و ثانیهای بعد با دستان چروکیدهاش پشتم را نوازش میکرد. دست خودم نبود ولی سر درد دلم باز شده بود، همه چیز را برایش گفتم. کمی که آرامم کرد، با لبخند، قرآنی از کیفاش بیرون آورد و در دستم گذاشت.
با تعجب به کتابی که چند سالِ تمام، فقط روی طاقچه و داشبورد ماشین، دیده بودمش خیره شدم. گفت:«تصمیمت برای عمل چیه مادر؟»
گفتم:«میخوام رضایت بدم. بسه این چند سال عذاب کشیدنِ بچم.. ولی ... میترسم.. میترسم پشیمون شم»
دستی به شانهام کشید و انگشتانم را دور قرآن محکمتر کرد و گفت:«ما پنجشنبهها خونمون ختم قرآن داریم. برای شفای مریضهایی که بیشتر از همه بهش نیاز دارن. من اسم کوچولوی تو رو هم میدم که به نیت سلامتیش قرآن بخونیم. خودت چی؟ میخوای یه جز رو امتحان کنی؟»
با چشمایی گنگ به قرآن زیر دستم زل زدم. دوباره صدایش را شنیدم: «مجالسی که توش قرآن خالصانه خونده میشه، معجزه میکنه. هنوز ندیدی که اینطوری غریب نگاش میکنی مادر.. باید باهاش دوست باشی..»
بینیام را بالا کشیدم و به آرامی قرآن را گشودم . جلوی چشمم، رسم الخط عربی زیبایی لابه لای صفحات یاسی رنگ جا خوش کرده بود. چند گلبرگ خشک شده عطر خوش بویی را به مشامم رساند. پیرزن با مهربانی دستی به قرآن کشید و صفحهای را برایم باز کرد که شروعش با سوره نمل بود. «از اینجا بخون مادر... ما رو هم دعا کن»
این را که گفت و رفت..من ماندم و صفحهای باز، که آیههایش نشان میداد تا به حال آنها را نخواندهام. حال عجیبی داشتم. هر آیهای که میخواندم، ذهنم به سمت معنیاش پر میکشید. نمیدانم چقدر و چند صفحه گذشت که رسیدم به این آیه که :(امَن یجیبُ المضطرَّ اذا دعاه و یکشف السوء)؛ «کیست که درمانده را، وقتی که اورا خواند، اجابت کند؟؟»
همینجا زمان برایم متوقف شد. من مصداق بارز همین آیه بودم. درماندهای که راهش را گم کرده بود اما تنها کافی بود یک نفر را صدا کند!... قرآن را بستم. آن را روی پیشانی گذاشته و اجازه دادم اشکهایم بیوقفه جلدش را خیس کند.
از آن روز تا روزی که اجازه دادم پاره تنم عمل شود، شب و روزم با آن آیه پر شد و وقتی معجزه باز شدن چشمان پسرم را بعد از عمل دیدم، دیگر قرآن برایم غریب نبود..
آشناترین دوستی بود که میتوانستم از نزدیک لمسش کنم... .
🖋️ به قلم هانیه پارسا
#زندگی_با_آیه_ها
🎙️#رادیو_بانور | روایتگر بانوان کنشگر مسجدی
🔸@radio_banoor
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سطر چهاردهم را #بفهمیم
توضیح سطر چهاردهم (آیه 36 سوره مبارکه نحل)
توسط سرکار خانم عبدالباقی | #ویژه_بانوان
- انبیا میخواهند کاری کنند که جنگ توحید و شرک در درون ما به نفع توحید به پایان برسد و در بُعد اجتماعی هم از طاغوت و مذاهب شرک پرهیز کنیم که آنها مظاهر شرک هستند.
- ما در هر امتی، رسولی را برانگیختیم. محتوای دعوت، اجتناب از طاغوت و عبادت خدا بود.
#زندگی_با_آیه_ها | #سطر_چهاردهم
🎙#رادیو_بانور | روایتگر بانوان کنشگر مسجدی
🔸@radio_banoor
لحظات پایانی روز چهاردهم از ماه مبارک رمضان نیز در حال سپری شدن است؛ رادیوبانور، در روز چهاردهم پویش #زندگی_با_آیه_ها، محصولات زیر را تحت عنوان آیه ۳۶ سوره مبارکه نحل تقدیم حضور شما کرد:
▪️بخوانیم
تلاوت استاد سعیدیان
▪️ بفهمیم
- ترجمه تدبری
- پویانمایی
- تبیین فراز توسط حجتالاسلام حاج ابوالقاسم دولابی
- پوستر مفهومی
- تبیین فراز بر اساس کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی آیتالله خامنهای
- تبیین فراز توسط سرکارخانم عبدالباقی
- مجموعه سخن نگاشت
▪️ حفظ کنیم
آموزش حفظ موضوعی سطر
🔴 محصول ویژه
- پادکست انتخاب
- روایت آشناترین غریب
ما امروز در کنار هم پای سخن اساتید برجسته قرآنی نشستیم و آیه ۳۶ سوره مبارکه نحل را از نظر تفسیری و تبیینی بررسی کردیم و بر روی کلمه به کلمه آن تدبر کردیم.
ما در کنار یک دیگر آموختیم چگونه نور این آیه را به زندگی کودکان و نوجوانانمان نیز بتابانیم تا همه به قدر وسع خود از آن بهرهمند شویم.
اکنون ما از شما درخواست میکنیم تا روایت خود از راهگشایی این آیه، چه در امروز و چه در گذشته را با ما در میان بگذارید.
آیدی زیر راه ارتباطی ما به شماست:
@revayat_banoor
#زندگی_با_آیه_ها | #سطر_چهاردهم
🎙#رادیو_بانور | روایتگر بانوان کنشگر مسجدی
🔸@radio_banoor