eitaa logo
رادیو زیارت
4.4هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
7.8هزار ویدیو
169 فایل
رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت راه‌های ارتباط با رادیو زیارت 👇 📞 ۰۵۱-۳۲۲۱۷۲۵۱ 📞 ۰۵۱-۳۲۲۱۷۲۵۰ 📲 ۳۰۰۰۰۸۸۸۸ ارتباط با ادمین: @RadioZiyarat_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رادیو زیارت
1این راه از شب میگذرد۹۸۰۱۱۱.mp3
3.72M
بخش اول امشب باز هم چهره خندان او را درون ذهنم می‌بینم. انگار دارد به من لبخند می‌زند و می‌گوید: شبیه من شو. من بهترین الگویی هستم که می‌توانی داشته باشی. مرا ببین و از من یاد بگیر. هر کاری می‌کنم تو هم همان کار را بکن. مطمئن باش روزی نزدیک خواهی شد به آنچه که من هستم. آری ... او همان کسی است که همیشه می‌خواستم باشم. باید هر چقدر که می‌توانم تلاش کنم تا دقیقا مثل او شوم. آن وقت همه مرا هم به اندازه او دوست خواهند داشت ... ۱۱ فروردین ۱۳۹۸ رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
هدایت شده از رادیو زیارت
2این راه از شب میگذرد۹۸۰۱۱۱.mp3
3.53M
بخش دوم بابا همیشه بهم میگه: واسه رسیدن به چیزی که دوست داری بیشترین تلاشتو بکن و به چیزی جز رسیدن به هدفت فکر نکن. این حرف بابا تو کل زندگیم همیشه گوشه ذهنمه. من خیلی رشته پزشکی رو دوست داشتم. همیشه دنبال کتاب‌ها و مجله‌های پزشکی هستم و مسائلشون برام جالبه. وقتی که تلویزیون داره برنامه پزشکی نشون میده همه کارها رو ول می‌کنم و محو این برنامه‌ها می‌شم. اونقدر این علاقه زیاده که همه دوست و آشنا و فک و فامیل این رو می‌دونن و بهم میگن خانم دکتر... ۱۱ فروردین ۱۳۹۸ رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۴.mp3
7.68M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول در کنج اتاق روی صندلی چرخدارم نشسته‌ام و از پشت پنجره، ماه را که وسط آسمان جا خوش کرده است نگاه می‌کنم. نمی‌خواهم بلند شوم و به رختخواب بروم؛ نه اشتباه گفتم بلند شوم نه، خودم را بکشانم به رختخوابم. آخر من که پای رفتن ندارم، همه خوابند و فقط من روی این صندلی بدشگون نشستم و چشمانم حالا حالاها خیال بسته شدن ندارند... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۴.mp3
6.76M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم آخرین چیزی که از اون روز یادمه تصویر مادر و خواهرم وقتی داشتن از در خونه بیرون می‌رفتند بود. اون شب بعد از دعوای شدیدی که بین پدر و مادرم اتفاق افتاد، مادرم دست خواهرم رو که دو سال از من کوچکتر بود رو گرفت و برای همیشه رفت... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۵.mp3
7.55M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول امشب و الان می‌خواهم کمی راجع به خودم و کارهایم فکر کنم. نمی‌دانم به اندازه کافی در این یک سالی که گذشت مهربان بودم یا نه؟ همیشه دوست داشتم کارهای خیر کنم و نیکی‌ام به سراغ خیلی‌ها رود اما نمی‌دانم توانستم خیرخواه باشم؟ فکر نکنم ...! رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۵.mp3
6.86M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم «به حسابتون می‌رسم، حالا صبر کنید...» این جمله تکیه‌کلامش بود. از وقتی یادمه هر وقت بچه‌ها اذیت می‌کردن و خونه رو به هم می‌ریختند. آقاجون همونطور که عصاشو تو هوا تکون می‌داد. با این حرف بچه‌هارو تهدید می‌کرد. گرچه تا وقتی زنده بود هیچ وقت ندیدم و نشنیدم از گل کمتر به بچه‌ها بگه... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب میگذرد.mp3
7.49M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول چند ساعتی می‌شود که هوا تاریک شده است. من مثل هر شب اینجا روی ایوان حیاط خانه دراز کشیده‌ام. هوا خیلی خوب است. از پنجره اتاقم ماه را نمی‌توان ببینم اما از اینجا آسمان بزرگتر و ماه هم دیدنی است. دارم فکر می‌کنم به خیلی چیزها؛ به گذشته، به حال، باید یادم بیاید امروز چکار کرده‌ام، از همان اول صبح که بیدار شدم تا همین یک ساعت پیش... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب میگذرد.mp3
6.71M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم به من باشه دلم می‌خواد همیشه شب باشه. نه واسه اینکه بخوابم. تو شب راحت‌ترم. عاشق سکوتشم. صدایی نیست. همه خوابن. فقط خودمم و خودم... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۷.mp3
7.22M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول این چندمین شب است که آن موضوع فکرم را مشغول کرده. نمی‌دانم تا چند روز دیگر قرار است وجدان‌دردم خواب را از چشمانم بگیرد. این چه اشتباهی بود که مرتکب شدم. چگونه می‌شود جبرانش کرد، اصلا می‌شود؟! قابل جبران هست؟ همیشه فکر می‌کردم خیلی زود یادم می‌رود اما حالا می‌بینم که اینطور نیست باید تا دیر نشده فکری به حال این گذشته گناه‌آلود کنم.... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۷.mp3
5.36M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم دیروز وقتی گفتند خانم برو اتاق مدیر! کارت داره. اصلا فکرش هم نمی‌کردم بگه برو کارگزینی تسویه کن. دلیلش هم نگفت. من هم نپرسیدم. به غرورم برخورده بود. فقط رفتم کارگزینی و در عرض نیم ساعت تمام زحماتم هدر رفت و همه چی تموم شد... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب میگذرد۹۸۰۳۰۸.mp3
8.22M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول آرام بودن صبوری می‌خواهد که من ندارم. همین امروز پیش از اینکه آسمان تاریک شود چشمه‌ای از همان ناصبوری‌هایم را دوباره رو کردم. آن هم برابر پدر و مادرم! خدایا خشم چقدر از من قوی‌تر است. انگار هیچ اراده‌ای از خود برای مهارش ندارم. امروز صدایم را بلند کردم و فریاد کشیدم. آن هم بر سر مادری که تمام زندگی‌اش و تمام وجودش را برای من گذاشته... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب میگذرد۹۸۰۳۰۸.mp3
6.2M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم تا حالا شده یکی پیدا بشه به پدر و مادرها بگه با بچه‌هاتون خوب رفتار کنید. شما هر چی دلتون می‌خواد بارم می‌کنید. می‌گید ببین فلانی رو یاد بگیر؛ نصف توئه. ببین چقدر موفقه تو کارش! خب پدر من! خب مادر من! اینا رو میگید توقع دارید من ناراحت نشم؟! آخه به من چه کی چه کار می‌کنه. هر کی زندگی خودش رو داره... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۹.mp3
8.65M
#این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول نگاهی به ساعت بلند بالای حرم می‌اندازم. عقربه‌ها همه‌شان روی عدد دوازده هستند. ماه از این گوشه که من نشسته‌ام چقدر دیدنی است. خیلی‌ها می‌آیند و می‌روند و سلام می‌دهند. این موقع سال با این هوای دوست‌داشتنی بهار یک زیارت شبانه چقدر می‌چسبد. اما من امشب به جز زیارت بهانه دیگری هم برای اینجا بودن دارم ... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۰۹.mp3
5.56M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم من که اصلا تو این وادی‌ها نبودم. یک روز همکلاسی دانشگاهم اومد گفت: فلانی می‌خواد بیاد خواستگاریت و گفته آدرس خونتون رو ازت بگیرم بهش بدم. اونقدر رفت و آمد و از محسنات اون و خانوادش تو گوشم خوند که بالاخره آدرس رو ازم گرفت و آخر همون هفته قرار خواستگاری گذاشته شد... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
این راه از شب میگذرد.mp3
14.1M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد این کار را بکنی برایت بهتر است! آن مسیر تو را به جایی نمی رساند! از آن دوست دوری کن! همش نصیحت، نصیحت، نصیحت. چرا بعضی آدم‌ها فکر می‌کنند که همه چیز را می‌دانند. اصلا مگر من از آن‌ها خواسته‌ام چیزی به من بیاموزند. پس چرا وقتی به من می‌رسند می‌خواهند با چند کلام مرا از چاهی که خودشان فکر می‌کنند در آن هستم نجات دهند...؟! رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب میگذرد۹۸۰۴۱۱.mp3
8.01M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول شب از نیمه گذشته، اما اگر قرار باشد تا صبح هم راجع به این موضوع فکر کنم احتمالا به نتیجه‌ای نخواهم رسید. آخر چرا؟ چرا پدر و مادرم نباید به فکر من باشند؟ اگر قرار نبود پشتیبانم شوند اصلا چرا مرا به دنیا آوردند؟ مگر من از آن‌ها چه خواسته‌ام به جز یک زندگی ساده و دست یاری همیشگی؟ نمیفهمم! یعنی خودشان نمی‌بینند که همه چیز چقدر سخت است...؟ رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب میگذرد۹۸۰۴۱۱.mp3
6.44M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم من کلا آدم بی‌خیالی هستم. اگه اتاقم به‌هم‌ریخته باشه و یک هفته هم بگذره برام مهم نیست. صبر می‌کنم تا مامان برام مرتب کنه. اون موقع‌ها هم اگر توی مدرسه نمره کمی از درس‌هام می‌گرفتم توقع داشتم مامان و بابا برن پیش معلم‌ها و ازشون بخوان نمره‌ام رو بیشتر کنن... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۱۲.mp3
7.4M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول باز هم نوبت یک شب دیگر است. شب‌هایی که هیچ فایده‌ای ندارند. همین شب بیدار ماندن‌هایم هم فایده‌ای ندارد. مگر این همه شب بیدار ماندم و فکر کردم و خواب را پس زدم چه اتفاقی افتاد، که حالا امشب قرار باشد بیافتد. همه فرداهایم شبیه هم است. اصلا روزگارم همین است. اتفاق تازه‌ای قرار نیست بیافتد...! رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب می‌گذرد۹۸۰۴۱۲.mp3
6.83M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم مامان کنارم نشسته و داره آخرین سفارش‌ها رو واسه مصاحبه فردا به من می‌کنه. گوشم به مامانه ولی دروغ چرا؟ نصف حرفاشو نمی‌فهمم. مامان من آدم دل پاکیه. کلا شخصیتش جوریه که همه چیز رو ساده می‌گیره. نه به کسی شک داره و نه کسی رو قضاوت می‌کنه. همیشه بهترین حالت ممکن از هر اتفاقی رو تصور می‌کنه... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب میگذرد۹۸۰۱۱۸.mp3
4.15M
بخش اول چشم به هم زدم و باز هم مسافر شب شدم. امروزی که بر من گذشت را هیچ‌وقت فراموش نخواهم کرد. اصلا نباید در آن مراسم می‌بودم. آن هم با آن لباس. لباسی که یک سال است تنم می‌کنم. هر گوشه‌ای را که نگاه می‌کردم یک نفر با یک ظاهر آنچنانی نشسته بود. حس می‌کردم مرا که می‌بینند از سر تمسخر پوزخندی می‌زنند... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب میگذرد۹۸۰۱۱۸.mp3
2.92M
بخش دوم حرف‌های زن عموم همیشه در مورد این بود که این رو خریدم و اون رو خریدم و فلان چیز رو می‌خوام بخرم و این جور چیزا. واقعا من تا حالا زنی مثل زن عموم ندیدم. این طوری بگم که همه وقتی توی مجلسی می‌بیننش یا سعی می‌کنن ازش دور باشن یا زیادی باهاش صحبت نکنن. چون می‌دونن اگر سر صحبت باز بشه یه بند از چیزهایی جدیدی که خریده یا می‌خواد بخره حرف می‌زنه... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب میگذرد۹۸۰۴۱۴.mp3
7.62M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول باید برای فردایم برنامه‌ریزی کنم. زندگی سریع‌تر از آنچه که فکر کنی می‌گذرد. روزها که وقف آن می‌شود هیچ، شب‌ها را هم باید به خدمتش دربیاوری. این چند سال کار کردن آن قدری که باید برایم ثمره می‌داشت، نداشت. مجبورم بیشتر کار کنم تا بیشتر در بیاورم. شاید مجبور شوم شب‌ها هم سراغ شغل دیگری بروم... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب میگذرد۹۸۰۴۱۴.mp3
6.76M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم اگه بخوام زندگیم تو ده یا بیست سال دیگه جوری باشه که دوست دارم باید از همین الان خوب درس بخونم و جوری باشم که من رو از بقیه متمایز کنه. باید از کارهایی که می‌دونم فایده‌ای برام نداره و الکی وقتم رو می‌گیره بزنم. واسه موفق بودنم باید تلاشمو بیشتر کنم... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
1این راه از شب میگذرد۹۸۰۱۲۰.mp3
3.76M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش اول خدایا دوستت دارم. همیشه گفته‌ام. خودت هم خوب میدانی. به همین شب قسم و به همین صدای آرامش بخش آب که میشنوم. تو در قلب منی. همیشه به یادت هستم. شب و روز هم ندارد. هیچ کس به اندازه تو در زندگی ام نبوده و نیست. تو امید ابدی روزگار من هستی... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat
2این راه از شب میگذرد۹۸۰۱۲۰.mp3
3.48M
📻 #این_راه_از_شب_میگذرد بخش دوم حنانه دوست نزدیکم بود. از دبیرستان به بعد دیگه ارتباطمون رو قطع نکردیم. خیلی از سفرها رو با هم رفتیم؛ زیارتی، سیاحتی، اردوهای دانشگاهی. یادش بخیر. مثل دو تا خواهر بودیم واسه همدیگه. اون دختر خیلی آروم و مهربونی بود. همیشه باهاش درد دل می‌کردم و خیلی از رازهامم می‌دونست. فقط یه چیزی در موردش همیشه برام سوال بود... رادیو زیارت، صدای مهر و معرفت: @radioziyarat