ننوشتید زمینها همه حاصلخیزند؟
باغهامان همه دور از نفس پاییزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه لک لبیک ابا عبدالله
حرفهاتان همه از ریشه و بُن و باطل بود
چشمههاتان همگی از ده بالا گِل بود
بیگمان در صدف خالیشان درّی نیست
بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست
بی وفایی به رگ و ریشۀ آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود
چه بگوید قلمم؟ مانده زبانم قاصر
دشت لبریز شد از غربت هل من ناصر
در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت
ناگهان کودک ششماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هماوردی نیست
غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست
مثل عباس به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از دل گهواره به پایین انداخت
خویش را از دل گهواره میاندازد ماه
تا نماند به زمین حرف اباعبدالله
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همۀ اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است سراب..
غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب…
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای من و تو نیز بزرگ است علی
پسرم میروی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دل نگران پسر فاطمهام
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
با خودم فکر می کنم: اصلا چرا باید رباب با آب هم قافیه باشد؟!
گاه روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند !
حرمله آنقدرها هم که می گویند تیرانداز ماهری نبود.
هدف های روشنی داشت !
چشم عباس...
گلوی تو...
سینه ی حسین...
تنها تو بودی که خوب فهمیدی استخوانی که در گلوی علی بود، سه شعبه بود!
شش ماه، علی بودن را طاقت آوردی!
خون تو، جاذبه ی زمین را از بین برد.
حالا، پدرت یک قدم سوی خیمه می رود، برمی گردد....
می رود، بر می گردد...
می رود....
عرق شرم، مرد را تشنه تر می کرد....
باز هم یک قدم می رود، برمی گردد...
می رود پشت خیمه ها، با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره می سازد
تا دیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند...
رباب می رسد از راه ....
با نگاه... با یک جمله ی کوتاه:
آه!، آقا خودتان که سالمید ان شاءالله...
گرفتارم گرفتارم ابالفضل
گره افتاده در کارم ابالفضل
دعایی کن دوباره چند وقتی است
هوای کربلا دارم ابالفضل....
بست بر روی سر، عمامه ی پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را
من به مهمانیِ تان، سوی شما آمده ام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمده ام
یادتان نیست نوشیتد بیا؟ کوه فراهم کردیم
پشتِ تو لشگر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است؟
باغ هامان همه دور از نفسِ پاییز است
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم؛
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه، لکَ لبیک اباعبدالله
حرف هاتان همه از ریشه و قنداقه برون
چشمه هاتان همه از آن دِهِ بالا گِل بود
باز در آینه کو، بی صفتان رخ دادند
آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند
نیست از چهره ی آلوده، کسی شرمنده
که شکم ها همه از مال حرام، آکنده
بی گمان در صدفِ خالی شان دُرّی نیست
بین این لشگرِ وامانده دِگر حُرّی نست
بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود
قیمتِ یوسفِ زهرا دو سه مَن گندم بود؟
آی مردم، پسر فاطمه یاری می خواست
فقط از آن همه، یک پاسخ آری می خواست
چه بگویم به شما؟ هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جمله ی "هل من ناصر"
در سکوتی که همه ملکِ عدم را برداشت
ناگهان کودکِ شش ماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت، هم آوردی نیست
غیر آن کودکِ گهواره نشین مردی نست
چون ابالفضل به ابروی خودش، چین انداخت
خویش را از دلِ گهواره به پایین انداخت
خویش را از دلِ گهواره می اندازد ماه
تا نماند به زمین، حرفِ اباعبدالله
آیه آیه رجزِ گریه تلاوت می کرد
با همان گریه ی خود غسل شهادت می کرد
اوج این مرثیه را، مشک و علم می دانند
داستان را همه ی اهل حرم می دانند
بعدِ عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب
مرغِ، در بینِ قفس این در و آن در می زد
هی از این خیمه به آن خیمه، زنی سر می زد
آه بانو، چه کسی حال تو را می فهمد؟
اصغر از فرطِ عطش سوخت، خدا می فهمد
می رسد ناله ی آن مادرِ عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد: پسرم لالایـــی
کمی آرام، که صحرا پرِ گرگ است علی
و خدای من و تو نیز، بزرگ است علی
می روی زیر عبای پدرت، آهسته
کودک من به سلامت سفرت، آهسته
پسرم، می روی آرام و پر از واهمه ام
بیشتر، دل نگرانِ پسرِ فاطمه ام
پسرم، شادیِ این قوم فراهم نشود
تاری از موی حسین بن علی کم نشود
تیر حس کردی اگر سوی پدر می آبد
کار از دستِ تو، از حلقِ تو بر می آید
خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن
قد بکش، حنجره ات را سپر بابا کن
آه بانو، چه کسی حال تو را می فهمد
اصغر از فرطِ عطش سوخت، خدا می فهمد
داغ در چهره ی تو، چند برابر گشته
طفل سیراب شد و خنده کنان برگشته
سروده ای از سیدحمیدرضا برقعی
هدایت شده از سفیر
مربی یار.apk
17.46M
جامع ترین برنامه تبلیغ دانش آموزی
ابتدایی | راهنمایی
#پیشنهاد_دانلود
برننامه های تبلیغی دیگر👇
http://eitaa.com/joinchat/2398879744Cdd88d0e5af
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞کلیپ
✳️صحبتهای حجتالاسلام انجوی نژاد در شب سوم محرم 97
⬅️آیا برنداشتن ویزای اربعین نشان از بی توجهی و بی احترامی دولت عراق است؟
💠جامعه ایمانی مشعر
✅ @www1542org
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی استان یزد
رهبر معظم انقلاب اسلامی:
💠 یک مشت جوان پیدا شده اند
که از دو سه سال قبل از این همت گماشتند
برای این که نوشت افزار داخلی تولید کنند،
خب اینها احتیاج به کمک دارند، باید به اینها کمک بشود.
💎 تقدیر از خادم فعّال هیأت رایةالهدی
در زمینه نوشت افزار ایرانی-اسلامی
🏴 همزمان با شب چهارم محرم الحرام
که به یاد و به نام اصحاب امام حسین علیه السلام می باشد
از یکی از جوانان فعال هیأت رایةالهدی
در این زمینه تقدیر به عمل آمد.
🇮🇷 آقای حسین رستگاری؛
که با سعی و تلاش ستودنی خود،
قدم در راه تولید داخلی گذاشته
و بحمدالله به توفیقات زیادی در این زمینه دست یافته است.
🙏آرزوی دوام توفیقات را برای این عزیز،
در سایه عنایات حضرت سیدالشهداء علیه السلام داریم.
🖌"ایران نوشت" عنوان تبلیغاتی و نام فروشگاه ایشان می باشد.
#خیمه_شصت_و_سوم
#هیئت_رایةالهدی
📢 @rayat_info
✅ ارتباط با ما
🇮🇷 @farhangyyazd
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد| روايت تكاندهنده رهبرانقلاب از شفا گرفتن فرزند مرحوم الهی قمشهای در نوزادی
👈 ناگهان رسیدم به حضرت علیاصغر و تشنگی علی اصغر(ع)؛ به ذهنم رسید بچه سه چهار روز است شیر نخورده...
🏴 @Khamenei_ir
هدایت شده از شاخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️و اینم مداح شبکه اول
با اینکه میدونست ممنوع التصویر میشه چگونه صف اول نشینان رو غافلگیر میکنه😳😳😊
↘️eitaa.com/shakhes_1 ایتا
↘️http://sapp.ir/shakhes.1 سروش
هدایت شده از منبر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 #هشدار امام خمینی :
🔸اون روزی که من احساس خطر برای اسلام بکنم، دیگر اون روز من نصیحت نمیکنم؛ دست همه را قطع میکنم...
📢بدانیم_سالم بمانیم
eitaa.com/joinchat/3966566400Cbc94d00418
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی استان یزد
jang eghtesad.rar
1.36M
مجموعه پوستر های جنگ اقتصادی
مناسب برای دایر کردن
نمایشگاه در هیأت های عزاداری
✅ ارتباط با ما
🇮🇷 @farhangyyazd
هدایت شده از سیره علما
🔶علامه امینی(ره) هنگامی که روز عاشورا در کربلا بود، میآمد و در حرم امام حسین علیهالسلام، پیراهن بلندی میپوشید و چفیه به سر میانداخت و با پای برهنه، مَشکی به همراه خود برداشته و به دوش میگذاشت و به زائرین آب میداد و بهاصطلاح، سقّایی میکرد.
@sireolama