•|﷽|•
هادی از میان همه ی شهدای کربلا به یـک شـهید
علاقه ی ویژه ای داشت. بعضی وقتها خودش را
مثل آن شهید می دانست و جمله ی آن شـهید را
تکرار می کرد.☺️
هادی می گفت: من عاشق جوون، غلام آقا اباعبدالله (ع) هستم.♥️
چون در روز عاشورا به آقا حرف هایی زد که حرف دل من به مولا است.😊
او از سیاه بودن و بدبو بودن خودش حرف زد و این که لیاقت ندارد که خونش در ردیف پاکان قرار گیرد. من هم همین گونه ام .
نه آدم درستی هستم نه …😢💔
برگرفتهازکتابپسرک_فلافل_فروش
#شهیدهادی_ذوالفقاری🦋
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidam
نزدیک عروسیش مصطفی یک کارت دعوت برای امام رضا ع فرستاده بود مشهد، یک کارت هم برای امام زمان عج که انداخت داخل مسجد جمکران، و یک کارت هم برای حضرت زهرا س و حضرت معصومه س که آن هم به داخل ضریح حضرت معصومه س انداخت.
درست قبل از عروسیش در خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دیده بود.🥺
در خواب به بانو عرض کرد: قصد مزاحمت برای شما را نداشتم. حضرت فرموده بودند: چرا دعوت شما را رد کنیم؟ چرا عروسی شما نیاییم؟ چه کسی بهتر از شما؟ ببین! همه ی ما آمدیم، شما عزیز ما هستی مصطفی جان....
#رفیق_شهیدم
#شهیدمصطفی_ردانی پور
@rafigheshahidam