ابراهیم همیشه به دوستانش میگفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید. او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس میزد مشکل مالی داشته باشد کمک میکرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند. بعد میگفت: من فعلاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض میدهم. هر وقت داشتی برگردان. این پول قرضالحسنه است. ابراهیم هیچ حسابی روی این پولها نمیکرد. او در این کمکها به آبروی افراد خیلی توجه میکرد. همیشه طوری برخورد میکرد که طرف مقابل شرمنده نشود.
#شهید_ابراهیم_هادی
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidm
💠ازش پرسیدم:
این همه به فقرا کمک میکنی؛
چیزی برای خودت باقی میمونه؟!
😊خیلی آروم گفت:
من کاره ای نیستم. من فقط وسیله ام!
روزی دهنده خداست...
#شهیدانه
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafigheshahidm
ابراهیم در یکی از مغازههای بازار مشغول کار بود. یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم!
دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود. لوی یک مغازه، کارتونها را روی زمین گذاشت.
وقتی کار تحویل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته، این کار باربرهاست نه کار شما !
نگاهی به من کرد و گفت: کار که عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم. جلوی رورم رو میگیره!
گفتم: اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست، تو ورزشکاری و.. خیلیها میشناسنت.
ابراهیم خندید و گفت: ای بابا، همیشه کار کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم!☺️🌼
#شهید_ابراهیم_هادی
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidm
ابراهیم همیشه میگفت :
⇠دشمن داره کار میکنه تا مهمترین مسائل در نگاه مردم تغییر کنه...😔
مردم بی تفاوت بشوند و...
اون زمانه که انقلاب از درون از بین میرود
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#شهیدانه
@rafigheshahidm
🌿به یقین رسیده بود و درک میکرد که زنده و پایدار و باقی فقط خداست. لذا تمام کارها و رفتارش برای رضای خدا بود.
او فهمیده بود انسان،یک حقیقت ناپایدار است که به زودی این جهان را ترک میکند اما زنده و پایدار فقط اوست. اگر میفهمید خداوند کاری را دوست دارد، حتما آن کار را انجام میداد. علت رشد معنوی او و عظمتش در پیشگاه خداوند همین بود.
💚وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺫﺍﺕ ﺑﺎﺷﻜﻮﻩ ﻭ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ
ﺑﺎقی ﻣﻰﻣﺎﻧﺪ .(الرحمن/٢٧)
📒برگرفته از کتاب «خدای خوب ابراهیم»
#شهید_ابراهیم_هادی
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidm
هرکس برای #دیده شدن ڪار نکند
خدا برای دیده شدنش کار میکند...
میزان،دیــده #شدن نیست
میزان #مفیــد بودن است!
#شهید_ابراهیم_هادی
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidm
غروب #ماه_رمضان بود . ابراهیم آمد در
خانهی ما و بعداز سلام و احوالپرسی یک
قابلمه از من گرفت ! بعد داخل کلھ پزۍ
رفت . به دنبالش آمدمو گفتم : ابرامجون
کله پاچه برای افطاری! عجب حالی میده.
گفت : راست میگی ، ولی برای من نیست
یهدست کامل کلهپاچهو چندتا نونسنگک
گرفت . وقتی بیرون آمدیم ایرج با موتور
رسید ابراهیم هم سوار شد و خداحافظی
کرد . با خودم گفتم لابد چندتا رفیق جمع
شدند و با هم افطاری میخورند. از اینکه
به من تعارف هم نکرد ناراحت شدم .🥲
فرداۍ آن روز ایراج را دیدم و پرسیدم :
دیروز رفتید؟! گفت : پشتِ پارک چهلتن،
انتهایکوچه منزل کوچکی بود كِ در زدیم
و کله پاچه را به آنها دادیم . چندتا بچه
و پیرمردی کـھ دم در آمدند خیلی تشکر
کردند . ابراهیم را کامل میشناختند، آنها
خانوادهای بسیار مستحق بودند ، بعد هم
ابراهیم را رساندم خانهشان .
[ امام رضا علیهالسلام میفرمایند : ]
ء . افطاری دادنِ تو به برادر روزه دارت
فضیلتش بیشتر از روزه داشتن توست!
#شهید_ابراهیم_هادی
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidm
یک بار به ابراهیم گفتم: داداش، این همه پول از کجا مییاری؟! از آموزش و پرورش ماهی دو هزار تومان حقوق میگیری، ولی چند برابرش را برای دیگران خرج میکنی! نگاهی به صورتم انداخت و گفت: روزی رسان خداست. در این برنامهها من فقط وسیلهام. من از خدا خواستم هیچ وقت جیبم خالی نماند. خدا هم از جائی که فکرش را نمیکنم اسباب خیر را برایم فراهم میکند
#شهید_ابراهیم_هادی
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidm
#درس_اخلاق
ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته است؟!
عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟!
بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، میرم منزل دخترم.
ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالیشان بدتر از خودش بود.
ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده.
#شهید_ابراهيم_هادے
@rafigheshahidm
هیچ وقت نگو:
✘محیط خرابه منم خراب شدم✘
همانگونه که هرچه هوا سردتر❄️ باشد لباست را بیشتر میکنی!
پس هر چه جامعه فاسدتر شد
تو "لباسِ_تقوایت" را بیشتر کن..♥️!
#شهید_ابراهیم_هادی
#رزق_شهدایی
@rafigheshahidm
🌿 نامش را فراموش كردم، اما پسری سيزده ساله بود كه پدرش راننده بود و در يك سانحه از دنيا رفت. ابراهيم خيلی مراقب اين پسر بود. برايش خرج می كرد، او را باشگاه برد و وقتش را پر كرد. بعد متوجه شد كه اين ها مستأجر هستند و چند ماهی است اجاره منزلشان عقب افتاده.
🏡 روز بعد همان پسر در جمع ما گفت: خدا اين همسايه روبرويی ما رو حفظ كن. تموم اجاره های عقب افتاده را پرداخت كرد و به صاحبخانه ما گفته كه از اين به بعد اجاره ها را او پرداخت می كند.
🔮 او خوشحال بود و ابراهيم هم ساكت. اما من می دانستم كه ابراهيم با همسايه صحبت كرده و هزينه ها را پرداخت كرده!!
او می دانست خدای خوبش می فرماید: فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ
و اما (به شکرانه این همه نعمت كه خدا به تو داده) یتیم را خوار و رانده و تحقیر مکن. (ضحی/۹)
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafigheshahidm