eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.5هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
136 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨نظر قرآن درباره تعطیلی روز شنبه! در سوره مبارکه جمعه که بشارتی است بر مومنان، در ارتباط با روز ، فضیلت روز جمعه و وضعیت روز در آیات انتهای این سوره اشاراتی شده که روایات اهل بیت آن را توضیح میدهند: 1⃣ روز پنجشنبه میبایست به لحاظ کاری، روز سبک و خلوتی باشد (نه لزوما تعطیل) تا بتوان در آن روز، برای روز جمعه (و همچنین شب جمعه) که به لحاظ بهره برداری معنوی، روز تنگی است و به لحاظ فضیلت، عید بزرگی محسوب میشود، آماده شد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِي لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (جمعه ۹) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چون براى نماز جمعه ندا درداده شد، به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد. اگر بدانيد، اين براى شما بهتر است. 👈 جابر بن یزید، از امام محمد باقر علیه السلام نقل كرده است كه: به ایشان عرض كردم: منظور از این سخن خداوند تبارك و تعالی كه می‌فرماید: «فَاسْعَوْا إِلَی ذِكْرِ اللَّهِ» چیست؟ فرمود: عمل كنید و بشتابید؛ زیرا آن روز بر مسلمین تنگ است و پاداش اعمال مسلمین در آن بر حسب مقدار تنگنایی كه در آن قرار می‌گیرند، می‌باشد و میزان نیكی و بدی در آن دو برابر می‌شود. گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! به من رسیده است كه یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روز پنج شنبه خود را برای روز جمعه آماده می‌كردند؛ زیرا آن، روزی است كه بر مسلمین تنگ گرفته میشود. 📚منابع كافی، ج ۳، ص ۴۱۵، ح ۱۰. تفسیر روای البرهان، ذیل آیه 9 سوره جمعه 2⃣ همچنین در این سوره آمده که از نظر شارع، روز شنبه روز کار و تجارت است که در سوره جمعه به این مهم امر (فانتشروا ...، وابتغوا ...) شده است: فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (جمعه۱۰) و چون نماز گزارده شد، در (روى) زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه شما رستگار گرديد 👈 امام جعفر صادق علیه السلام در خصوص این سخن خداوند عزّ و جلّ: «فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ» فرمود: نماز در روز جمعه است و پراكنده شدن در روز شنبه است. 📚 منابع خصال، ص ۳۹۳، ح ۹۶. تفسیر روایی البرهان، ذیل آیه 10 سوره جمعه 🔻پ ن: تاکید "این برای شما بهتر است، اگر بدانید" در انتهای آیه 9، علاوه بر موضوع اصلی که نماز روز جمعه و فضیلت کلی روز جمعه هست، به صورت ضمنی بر آمادگی برای روز جمعه نیز جاری می شود. چنانچه ذیل آیه 10 این سوره، امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «وای بر حال مرد مسلمانی كه در طول هفته، وقت خود را برای روز جمعه به خاطر دینش خالی نكند؛ چرا كه از آن بازخواست می­شود». 👌بنابراین مناسبترین و نزدیکترین روز در سطح تصمیمات حکمرانی جهت آمادگی عمومی برای روز جمعه، همانا پنجشنبه است. البته باید توجه داشت که هیچ نیازی به تعطیلی کامل دو روز در هفته احساس نمیشود و تصمیمات حکومتی اگر به دنبال بهره وری اقتصادی بیشتر است! بهتر آن است که کار کردن در روزهای پنجشنبه را بر تمام مشاغل مخصوصا مشاغلی که ساعات کاری طولانی دارند تسهیل کند.
هدایت شده از مقر بیداری (ضد شبهه)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔹سلام خدمت همگی شما همراهان گرامی وعرض خیر مقدم خدمت دوستانی که تازه به جمع ماپیوستند. 🔸همان طور که مستحضریداستادگرانقدر سرکار هرهفته ها با مباحث شیرینی اعتقادی ما رو مهمان یه محفل دوستانه میکنند. 🔹وروزهای ازمباحث اعتقادی قبلی سوالی رو مطرح میکنند که شما با دنبال کردن میتونید پاسخ رو پیدا کرده ودر مسابقه هفتگی ما شرکت کنید. 🔸وشما میتونید پاسخ سوالات هفتگی رو به آیدی زیر بفرستین: @Ya_mahdi_zahra 🔹در پایان هرماه به قید قرعه به تعدادی از شرکت کنندگان به رسم یاد بود اهداء میشه. 💫موفق وپیروز باشید. 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 کانال مقر بیداری (ضد شبهه) 👇👇 @zedshobhe ✅✅ https://eitaa.com/joinchat/3515417411C80906178d5
📆 🔆امروز ۲۹ دی ماه ۱۴۰۳ مصادف با ۱۷ رجب 📿 شنبه: یا رَبَّ الْعالَمین: ای پروردگار جهانیان ✅ذکر روز شنبه به اسم رسول خدا (ص) است و خواندنش موجب بی‌نیازی می‌شود. 🌷سالروز شهادت: 🕊اولین شهید مدافع حرم شهید محرم ترک 🕊شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات کانال رسمی شهید ابراهیم هادی @rafiq_shahidam https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیرخم بر شما عزیزان مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت شهدا 🌹 قراره هرشب یک قسمت از کتاب صوتی روایتی پر فراز و نشیب از زندگی خانوم همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی در کانال شهید مجید بقایی بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به گوش دادن این کتاب صوتی بسیار جذاب و تاثیرگزار🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d بخشی از کتاب قصه ننه علی «به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه‌ی اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه‌ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتماً ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشه‌ی لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد... . ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨ 🆔 @farmandemajid
سلام همراهان گرامی🌺 پیشاپیش فرارسیدن عید سعید غدیر ودهه ی ولایت برشما مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت برادرشهیدمون 🌹 قراره هرشب کتاب صوتی در کانال روبیکای بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به بهره مندی از این رمان واقعی، عاشقانه وشهدایی وجذاب🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://rubika.ir/meslemostafaa ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیرخم بر شما عزیزان مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت شهدا 🌹 قراره هرشب یک قسمت از کتاب صوتی روایتی پر فراز و نشیب از زندگی خانوم همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی در کانال شهید مجید بقایی بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به گوش دادن این کتاب صوتی بسیار جذاب و تاثیرگزار🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d بخشی از کتاب قصه ننه علی «به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه‌ی اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه‌ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتماً ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشه‌ی لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد... . ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨ 🆔 @farmandemajid
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیر ودهه ی ولایت برشما مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت برادرشهیدمون 🌹 قراره هرشب کتاب صوتی در کانال روبیکای بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به بهره مندی از این رمان واقعی، عاشقانه وشهدایی وجذاب🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://rubika.ir/meslemostafaa ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیرخم بر شما عزیزان مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت شهدا 🌹 قراره هرشب یک قسمت از کتاب صوتی روایتی پر فراز و نشیب از زندگی خانوم همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی در کانال شهید مجید بقایی بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به گوش دادن این کتاب صوتی بسیار جذاب و تاثیرگزار🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d بخشی از کتاب قصه ننه علی «به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه‌ی اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه‌ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتماً ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشه‌ی لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد... . ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨ 🆔 @farmandemajid