eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.9هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 🌻 ظرف ها رو توی ماشین ظرفشویی گذاشتم و دستام رو با حوله خشک کردم . - کاوه ماه محرم داره میادا ! کی نوبت میگیرید برای مشاور و کارهای دیگتون ؟! + امشب که بابا اومد باهاش صحبت میکنم. اگر موافق بود پس فردا بریم برای آزمایش خون و این جور چیزا . البته باید با مرتضی هم صحبت کنم ببینم نظر اونها چیه راجب تاریخ مراسم . شربت ها رو توی یخچال گذاشتم . - میگم این کامران با مامان اینا ور نداره بیاد اینجا ! توی این اوضاع قوز بالا قوز میشه . کاوه نگاهی عصبانی بهم انداخت . + مگه اینجا کاروانسراست که هرکس از راه رسید بیاد اینجا پلاس شه !؟ لباس های چرک کاوه رو برداشتم و بهش چشم غره ای رفتم . - مگه تو مامان رو نمیشناسی ؟! این چند روزی که خاله خونه نیست ، مسلما مامان اجازه نمیده یکی یه دونه خواهرش با این وضعیتش بره خونه . خب باید یکی باشه که ازش مراقبت کنه . پس با این وجود صد در هزار درصد کامران همراه مامان میاد . فقط شانس بیاریم که نیاد ! کاوه نفس کلافه ای کشید و با گفتن لا الله الا اللهی از آشپزخونه خارج شد . ماشین لباسشویی رو هم روشن کردم و به سمت اتاقم رفتم . باید حداقل تا دو ، سه روز دیگه تصمیمم رو راجب علیرضا میگرفتم . هم از این آشفتگی ذهنی بیرون می اومدم هم خیال اون رو راحت می کردم . &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c