eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.5هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
136 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 با دستای لرزون شماره کاملیا رو گرفت که در این حین هم من زدم کنار . - جواب داد گوشی رو بزار رو بلندگو . + ب ... باشه . بعد از چند تا بوق صدای کاملیا رو تونستم بشنوم . با لحن تمسخر آمیزی گفت : = کجا بودی دختر ! چرا جواب نمیدی ؟! آنالی در حالی که سعی داشت آرامشش رو حفظ کنه گفت : + سلام کردن هم که بلد نیستی ! کاملیا خنده ی چندش آوری کرد . = ‌نه اینکه تو بلدی ؟! چی شد ؟ تصمیمت رو گرفتی یا نه ؟ امشب میای ؟ اگر امشب بیای تا یه هفته ساپورتت میکنما ! چند روزه چیزی نکشیدی میدونم تو چه حالی هستی امشب بیای دوباره اوکی میشی ‌. آنالی با ترس به من نگاهی کرد که با چشم و ابرو بهش فهموندم بگه میام . + آره آره میام . چرا نیام . ف ... فقط همون جای قبلی ؟! و باز هم خنده ای چندش آور کرد که خیلی بیشتر عصبانی شدم . = لوکیشن برات میفرستم گلم . بوس . بای . و اجازه نداد آنالی حرفی بزنه . بعد از قطع کردن تماس آنالی به سمتم برگشت . + چرا گفتی بهش بگم امشب قراره برم ! مروا من با تو اومدم که از این کثافت نجاتم بدی بعد تو ... با داد گفت : + درو باز کن میخوام برم . دوباره استارت زدم . - آنالی بشین سر جات ! اصلا حوصله ندارم هرچی میگم میگی چشم ! فهمیدی ! اعصابمم بیشتر از این خورد نکن ! یه کلمه دیگه حرف بزنی تضمینی نمیکنم که کل دکوراسیون صورتتو نیارم پایین ! ‌‌‌کلافه به صندلی تکیه داد و حرفی نزد . بعد از چند دقیقه ، جلوی یه دست فروش که لباس می فروخت نگه داشتم . &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c