✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_وشش
چند لحظه بعد دکتر روی بدن ایوب خم شده بود... و با مشت به سینه ایوب می کوبید.
نگاهش کردم...
#اشک می ریخت و به ایوب #ماساژ قلبی می داد.
سوت ممتد دستگاه قطع و وصل شد و پرستار ها دویدند سمت تخت
دکتر می گفت:
_" #مظلومیت شما ایوب را نجات داد"
آمدم توی راهرو نشستم....
انگار کتک مفصلی خورده باشم، دیگر نتوانستم از جایم بلند شوم.
بی توجه به آدم های توی راهرو که رفت و آمد می کردند، روی صندلی های کنارم دراز کشیدم و چند ساعتی خوابیدم.
فردا صبح که هنوز تمام بدنم درد می کرد،
#فراموشی هم به #کوفتگی اضافه شد.
حرف هایی ، دنبال هر چیزی چندین بار می گشتم. نگران شدم، برای خودم از دکتر ایوب وقت گرفتم.
گفت آن کوفتگی و این فراموشی #عوارض #شوکی است ک آن شب به من وارد شده
به روایت همسر شهید ایوب بلندی شهلا غیاثوند
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭💫
بسم رب الشهداء والصدیقین
🔞🔞🔞
🌹حکایتی بسیار ناراحت کننده درباره شهادت یکی از اسرای غواص ایرانی بنام شهید محمد رضایی🌹
توصیه میکنم حتما بخونید؛
تا بفهمید چگونه این نظام و انقلاب توسط خون پاک شهیدان حفظ شده ،
و چه مسئولیت سنگینی بر عهده ماست!!!!
🌷تعدادی از خشن ترین
#شکنجه_گرای بعثی که شاخص ترینشون جاسم پلنگ و عدنان بودند؛
محمد رضایی رو بردن داخل راهروی حموم ،
قبلش حموم رو روشن کرده بودن و آب به حد جوش رسیده بود.
پیراهن و زیر پوششو درآوردن و با کابل بهش زدند؛
و بعد از اینکه بی حال شد؛
انداختنش زیر دوش آبِ جوش.
🌷هر چی سعی می کرد از زیر دوش بیاید کنار،
اونا اجازه نمی دادند؛
تا اینکه پوست بدنش سوخت و تاول زد.
بعد مقداری شیشه کف راهرو خُرد کردن و رضایی را روی شیشه ها با بدن برهنه می غلتوندند؛
و با کابل می زدند؛
که شیشه ها توی بدنش فرو برند؛
به اینم اکتفا نکردن،
و اونقد با کابل زدن که تکه های پوست تاول زده با ضربات کابل جدا می شد؛
و شیشه ها بیشتر فرو می رفت.
🌷 از همه جای پیکر شهید خون زده بود بیرون و بدن
#بریان شده بود.
باز هم شکنجه ها راضی شون نکرد؛
آب نمک آوردن و روی زخمها و بدن سوخته و پاره پاره شده می ریختند.
🌷دیگه طاقتش طاق شد؛
و از شدّت درد ناله می کرد؛
که یکی از نگهبانا یه قالب صابون رو به زور توی دهان رضایی فرو کرد.
🌷شدت جراحات داخل حلق و ریه به او امان نداد؛
و خفگی مزید بر علت شد؛
و همونجا کف راهروی حموم در نهایت #مظلومیت جان داد؛
و آن مجاهد صابر و جوان مقاوم به دیدار اربابش امام_حسین (علیه السلام) رفت؛
و چه رفتن باشکوه و با عظمتی !
#اینجوری_شهید_دادیم حالا وظیفه من وتو که با بهای خون این شهیدان درآرامش کامل درمنازلمان به خواب راحت رفته ایم چیست؟؟؟
تلاش جهادی برای روشنگری مردم فراموش نشود.
🌷شهدا را یاد کنید تا آنها هم شما را نزد ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) یاد کنند🌹🤲
☝☝☝پیشنهاد می کنم این متن به گروهها منتشر کنید تا همه بدانندامنیت واقتدار امروزمان وهمه دنیایمان مدیون ایثار واز خودگذشتگی وجانفشانی شهدا وایثارگران هستیم (قابل توجه خائنین به آرمانهای شهدا ودرراس آنها لیبرال های خائن )
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9