7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا
➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف شهید صدرزاده
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
📥 سایر کیفیتها👇🏻
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=48514
#نماهنگ (:
هوای این روزای من
شهید این مداحی رو خیلی دوست داشت 💔
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
🆔 @sadrzadeh1
@Ostad_Shojaeبوی پیراهن حسین ۵.mp3
زمان:
حجم:
9.77M
#تلنگری #بوی_پیراهن_حسین ۵
"زیارت عاشورا " حدیثی قدسی است؛
و توسط خود خداوند طراحی شده است!
این زیارت؛
دو بُعد یک زندگی موفق را که در نهایت به معیّت با امام، منتهی میشود، چندین بار بصورت فرمولی مهم، تکرار میکند!
🔺 دو بُعد مهــــم ...؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
✨خداوند وقتی حاجات را به تاخیر می اندازد،دارد چیزی بهتر و بزرگتر به تو می دهد.
❎منتها تو حواست به خواسته خودت است و آن را نمی بینی.
👌دعا بکن ولی اگر اجابت نشد با خدا دعوا نکن،میانه ات با او بهم نخورد چون تو جاهلی و او عالم و خبیر.
✳️وقتی به خدا بگویی،
خدایا من غیر از تو کسی را ندارم،
خدا غیورست و خواسته ات را اجابت می کند.
👌اگر می خواهید دعایتان گیرا شود
دوستان و همسایگان و اهل مملکتتان را جلو بیندازید و اول برای آنها دعا کنید.
#میرزا_اسماعیل_دولابی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#یاسید_الشهدا❤️
#یا_حسین (ع)🏴
#مُحرم
#هٰآدےٓدِلْھاٰ
#رئیسی
#روز_خبرنگار
#واکسن
#پروفایل_مُحرم
#پروفایل_شهدایی
#امام_حسین
#شهیدابراهیمهادے
#محرم
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
هدایت شده از ❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
"روز تاسوعا ساعاتی قبل از شهادت، شهيد مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم) در حال قرائت زیارت عاشوراء"
سید ابراهیم ما رو یادت نره رفیق....
1400/5/30
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
@rafiq_shahidam96
#رفیق_شهیدم #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مهدی_زین_الدین #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #شهیدمدافع_حرم
#مدافعان_حرم #شهید_محمدرضا_دهقان #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_حسین_معز_غلامی #شهید_بیضائی #شهید_عباس_دانشگر #شهیدصدررابیشتربشناسیم #اربعین #محرم #کربلا #روضه #قمر_بنی_هاشم #حضرت_ام_البنین #شهید_صدرزاده🌹
#شهید_صدر_زاده
#سید_ابراهیم
#شهادت
#شهدا
#سوریه
#تاسوعا
#مدافع_حرم
#زیارت_عاشورا
#حضرت_عباس
#مصطفی_صدرزاده
https://www.instagram.com/p/CS1mIRejDHk/?utm_medium=share_sheet
"بہقول آقامصطفی صدرزاده"🌹
کسۍکہ توے هیئت فقط سینہ میزنہ
خیلے کار بزرگے نمیڪنه...
کسےکہ سینہ مۍزنہ فقط یہ سینہزنہ،
شیعہۍ مرتضی علے
باید با رفتارش عشقش رو ثابت کنہ♥!'
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#یاسید_الشهدا❤️
#یا_حسین (ع)🏴
#مُحرم
#هٰآدےٓدِلْھاٰ
#رئیسی
#روز_خبرنگار
#واکسن
#پروفایل_مُحرم
#پروفایل_شهدایی
#امام_حسین
#شهیدابراهیمهادے
#محرم
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌈 #قسمت_شصت_ویکم 🌈 #هرچی_تو_بخوای صدای گریه ی امین😭 رو میشنیدم... هیچ وقت صدای گریه شو نشنیده بودم
🌈 #قسمت_شصت_ودوم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
چیز دیگه ای بگم.محمد هم اشک میریخت.اومد جلوی من نشست و گفت:_زهرا😭
اشکهام اجازه نمیداد تو چشمهاش دقیق بشم ولی نگاهش میکردم.گفت:
_جان محمد اینقدر خودتو اذیت نکن😭😒
نفس عمیقی کشیدم.گفتم:
_از اون روزی که بهم گفتی #نگونمیتونم،بگو خدایا کمکم کن،دیگه نگفتم نمیتونم.فقط میگفتم خدایا کمکم کن...محمد،دعاکن خدا کمکم کنه چیزی نگم که یه عمر بدبخت بشم.
محمد یه کم نگاهم کرد،بعد رفت...
کار زیاد داشت.بیشتر هماهنگی های مراسم رو دوش محمد بود.به امین گفتم:
_تو خوش قولی معرکه ای.😍😭
با اینکه تعطیلات عید بود ولی مراسم شلوغ بود.ما تو مراسم تشییع نبودیم.تو مکان دفن امین بودیم.😣گرچه اونجا هم شلوغ بود ولی برای ما خانم های عزادار جای خاصی رو در نظر گرفته بودن.تا قبل ظهر مراسم تشییع طول کشید، بخاطر همین مراسم تدفین بعد نماز انجام میشد. برای امین ✨از حفظ قرآن✨ میخوندم. اشکهام همه ش سرازیر بود.😞😭
تو مکان دفن امین فقط اقوام و دوستان و همکاران 🇮🇷و هم رزم هاش بودن 🇮🇷ولی بازهم جمعیت زیاد بود.
وقتی داشت میرفت نذاشت برای آخرین بار خوب ببینمش،خودش گفته بود دلش برای نگاه های من تنگ میشه.😣دوست داشتم یه بار دیگه ببینمش.جلوی در ورودی بودم که چشمم به محمد افتاد. صداش کردم.چشمهاش قرمز بود.نگاهم کرد.اومد نزدیکتر.فهمید چی میخوام. با مهربانی گفت:
_نمیشه زهرا.😒🙏
سرشو انداخت پایین و میخواست بره. دوباره با التماس صداش کردم.همونجوری که سرش پایین بود گفت:
_نمیشه زهرا جان..نمیشه خواهر من..😭 امین دو هفته ست شهید شده،بدنش..😣
نتونست ادامه بده.گفتم:
_باشه،بذار برای آخر یه کم باهاش حرف بزنم.😭
محمد وقتی دید اصرار دارم گفت:
_جان ضحی...🙏😭
بابا نذاشت ادامه بده،گفت:
_بیا دخترم.😢😒
به بابا نگاه کردم...
دستشو سمت من دراز کرده بود.رفتم پیشش.از تو جمعیت برام راه باز میکرد و من همونجوری که سرم پایین بود دنبالش میرفتم..
تا به تابوتی🌷رسیدیم که روش پرچم🇮🇷 بود. نشستم کنارش.بابا هم کنارم نشست.
سرمو گذاشتم روی تابوتش و تو دلم باهاش حرف میزدم.محمد با التماس گفت:
_زهرا بسه دیگه.😢🙏
صدای شیون و ناله جمعیت و از طرفی صدای زن ها بلند شده بود.😫😭😫😭😭😭بابا گفت:
_دخترم دیگه کافیه.😭🙏
با اشاره سر گفتم باشه....
با دستهای لرزان به تابوتش دست کشیدم.هیچی نمیگفتم. سعی میکردم لبهام از هم باز نشه که یه وقت #ناشکری نکنم.😣
فقط گریه میکردم اما حتی شونه هام هم تکان نمیخورد.😣🤐
بابا به علی که پشت من ایستاده بود اشاره کرد که منو ببره عقب.
راه باز شد و و با علی میرفتیم.💪☝️
سرم پایین بود ولی متوجه میشدم کسی به حرمتچادرم و به حرمتامینم به من نگاه نمیکنه.
از جمعیت مردها که اومدیم بیرون،...
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییارمنتظر قائم
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c