2.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_ابراهیم_هادی
از گمنامے نترس!
از اینڪه اسم و رسمے ندارے،
از ڪارهاے ڪرده ات به نام دیگرے،
از بےتفاوت بودنِ آدم ها،
از تنهایے ات در عین شلوغے ها...
غمگین مباش ڪه گمنامے،
اولین گام براے رسیدن است
#کانال_وقف_مادرسادات
#یازهرا_سلام_الله_علیها
✨| #شهیدانه
سختیها را تحمل کنید!
انشاءالله این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانیِ امامزمان(عج) اتصال پیدا میکند و تحقق این آرزو چندان دور نیست..!
#شهید_محمدابراهیم_همت🌼
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
خاطرات بسیارشیرین
،زیبا وجذاب برادر علی عاشوری از رزمندگان دوران دفاع مقدس از استان قم واز همرزمان شهید دکتر چمران تحت عنوان خاکیان افلاکی
هر روز یک قسمت از خاطرات
قسمت : ( سی ام)
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
خاطرات برادر علی عاشوری از رزمندگان دوران دفاع مقدس واز همرزمان شهید دکتر چمران
👇
🍃قسمت سی¬ام: حمله به دشمن در دهلاویه
دو روز بعد دکتر مصطفی چمران به منطقه آمد. قرار شد عملیاتی را در دهلاویه علیه دشمن آغاز کنیم. این عملیات طراح1 نام گرفت. هدف اصلی در این عملیات، ضربه زدن به دشمن بود. مقرر شد این ضربه به صورت چریکی باشد، که طی آن ادوات زرهی دشمن منهدم گردد. در صورت موفقیت هم¬چنین خط مقدم دشمن را به تصرف خود دربیاوریم. تأمین سلاح و مهمات کافی، چند روزی طول کشید و برای این¬که نیروها با منطقه دشمن آشنایی کامل پیدا کنند، من مسؤولین دسته¬ها را چندین بار تا نزدیکی خط دشمن بردم و توجیه کردم. همه آمادگی کامل پیدا کردند. تا یک عملیات تهاجمی چریکی را علیه دشمن انجام بدهند.
دکتر چمران هدایت عملیات را در دست گرفت. قرار شد از دو محور، خودمان را به خط دشمن نزدیک کنیم. سمت راست ما برادران سپاه بودند که مقرر شده بود در صورت نیاز کمک کنند. عملیات ساعت ده و نیم آغاز شد. طوری سر دشمن فرود آمدیم که اکثراً با لباس زیر و در حال استراحت بودند. با حمله غافل¬گیرانه ما تعداد زیادی از دشمن کشته و مجروح شدند. تعدادی هم بدون مقاومت در بیابان فرار می¬کردند. تقریباً همه امکانات دشمن به دست ما افتاده بود. از برادران سپاه در خواست کردیم کمک¬مان کنند. آن¬ها هم با سه گردان وارد منطقه شدند. تقربیا خاکریز اول و دوم را گرفته بودند، تعدادی هم از دشمن اسیر شده بودند. تعداد زیادی سلاح و مهمات و تانک دشمن را به غنیمت گرفتیم.
وقتی دکتر مصطفی چمران پیشرفت عملیات را خوب دید. درخواست کرد، چند گردان زرهی ارتش هم به کمک¬مان آمدند و با آتش سنگین آن¬ها دشمن هم¬چنان در حال فرار و ترک منطقه بودند. چند نفر از گروهان من به شهادت رسیدند و تعدادی هم مجروح شدند. تمام تانک¬های غنیمتی را برادرانی که در جنگ¬های نامنظم دوره آموزش با تانک را دیده بودند در پشت خاکریزها مستقر کردند، تا بر علیه دشمن استفاده کنند.
این¬که دشمن در ساعت اولیه درگیری فرار و عقب نشینی می¬کند اما بعد از جمع¬آوری نیروهایش شروع به پاتک می¬کند، برای رزمندگان تجربه شد. هوا داشت روشن می¬شد همه نماز صبح را در همان حال خواندیم دکتر چمران چند گروهان دیگر به منطقه آورد که از تیپ تکاوران کلاه سبز نوهد بودند. با آمدن نیروی کمکی توانستیم اولین پاتک دشمن را دفع کنیم. دشمن اصلا فکر نمی کرد به این شکل ضربه کاری بخورد. رزمندگان در حال تثبیت خط مقدم بودند، هواپیماهای دشمن بر فراز منطقه به پرواز درآمدند و مواضع ما را زیر شدیدترین بمب باران خود قرار می¬دادند. دشمن فشار زیادی را وارد آورد، اما ما توانستیم پاتک¬های دشمن را دفع کنیم.
پاتک¬های دشمن از هر حمله ای شدیدتر بود. دشمن بمب خوشه ای روی سر نیروها ریخت. تعداد زیادی به شهادت رسیدند و یا مجروح شدند. اما ما توانسته بودیم بیش از دوازده کیلومتر منطقه را از دست دشمن خارج کنیم. این یک پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران به حساب می آمد. آمبولانس ها در حال تخلیه شهدا و مجروحین بودند. من پای راستم هنوز خوب نشده بود، دیگر قادر به حرکت نبودم ولی باید مأموریتی که دکتر چمران به عهده من گذاشته بود به نحوه احسن انجام می¬دادم. در این عملیات چریکی، ضربه زدن به دشمن هدف اولیه بود. اما حالا تبدیل شده بود به یک پیروزی فراگیر، با هماهنگی و اتحاد همه نیروهای مسلح و دشمن چندین بار دیگر پاتک زد. ولی دیگر خط تثبت شده و منطقه وسیعی را از دست داده بود.
دکتر چمران همه فرماندهان را در یک سنگر مستحکم جمع کرد و دست آورد عملیات را بیان کرد و از همه نیروها قدردانی نمود. بعد از آن، داشت هماهنگ می¬کرد چند تا گردان از ارتش بیایند منطقه را تحویل بگیرند و ما برویم پشت خط تا چند روزی را استراحت کنیم. وقتی آمار نیروها را گرفتم پنجاه شهید و هفتاد مجروح در این عملیات از جنگ¬های نامنظم به اسلام تقدیم کرده بودیم. دو روزی طول کشید تا برادران ارتشی آمدند. ما خط را تحویل دادیم و همه نیروها برگشتیم مدرسه شهید دلبری برای استراحت. هر وقت از عملیات برمی¬گشتیم همان شب اول بیاد شهدا مجلس ختمی را برگزار می¬کردیم و یادشان را گرامی می¬داشتیم و در سوگشان گریه و عزاداری می¬کردیم.
🌺🍃🌺🍃🌺
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
ادامه دارد
پسر شهید سعید سامانلو ماکت پدرش رو دید و دوید تا بغلش کنه اما وقتی دید پدرش نیست نشست و گریه کرد.😞
ما مدیون این پدرهاییم.
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️͜͡🙃
•
•
من معٺقدم چشمے ڪہ بہنگاه حࢪام عادٺ ڪنہ
خیلے چیزهارو از دسٺ میده،چشم گناه ڪار،لایق
شهادٺ نمیشہ..
#شهید_هادے_ذوالفقارے (:
•••
#صبح_بخیر_آقای_مهربان
دلم بی تو ، از یاد برد تمام دلخوشی های دنیا را💔
و یک لحظه آمدنت آباد می کند آن معشوقه ی بی تابت را🌿
یا صاحبنا ... العجل...
سلام بر تو ای همه آرزویم❤️✋
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله:
مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْكَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ يَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَاءٌ.(5)
مثل نماز، مثل ستون چادر است؛ اگر ستون محکم و برقرار باشد، طناب ها و میخ ها و پرده ها مفید خواهند بود؛ ولی اگر ستون چادر بشکند، دیگر طناب ها و میخ ها سودی ندارند.
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
.
#خاطره_شهید 😍✨
با دوستاش رفته بود راهیان نور ، دیار شهدا...☺️
مناطقی که به گفت خودش غریب بود...😥
موقع برگشت از سفر،اتوبوس رفت ولی رسول نرفت!گفت جا موندم..بعدا فهمیدیم داستان از این قراره 😶
که تیم تفحص مستقر شده بوده و رسول هم با خبر شد و دلش می خواست یه مدتی رو باهاشون باشه....😊
اون یه مدت شد10 روز! واز همان جا بود که با شهید محمد حسین محمد خانی آشنا شد.😯
با آمدن رسول به منطقه شرهانی،بعد از مدت ها یک شهید پیدا شد..😵
..چه ذوق و شوقی داشت موقع تعریف کردن قضیه ی پیدا شدن شهید ❤️
#شهید_رسول_خلیلی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c