eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
5هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
15.9هزار ویدیو
190 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' ۶۴۝فحه 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ خدا میگه اگه من بخوام به چیزی برسونمت، می رسونمت، کسی هم نمیتونه مانع ام بشه... امضاء: خدا
اَلسَـلامُ‌عَلَیڪَ‌یـٰابقیَة‌اللّٰھِ‌فِۍ‌ارضِہ🖐🏻🌱›
عرض سلام وادب وخداقوت خدمت عزیزان وهمراهان محترم کانال 🤲🌹 مژده به اعضای محترم ورمان دوستان شهدایی🤲🌷 کتاب نخل سوخته داستان زندگی وخاطرات سردار شهیدمحمدحسین یوسف الهی،🕊🌷 ،انشاءالله قرار هست در کانالمون درچندقسمت به تحریر درآمده که دراختیار شماعزیزان قرارمیگیرد، ما را ازدعای خیرتان فراموش نفرمایید🤲 لینک کانال رو نشر دهید تا همه از خاطرات دوست و یار دیرین سردار دلها بهرمند شوند. ↙️کانال فرهنگی انقلابی شهیدرحمان مدادیان ⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌∞♥∞ 🎥کربلاۍ تو همینجاستـ همین امروز استـ... تا نور ولا بہ سينه ي ما تابيد نفرت ز منافـــق بہ دل ما روييد ما جملہ فدايي ولايـت هستيم تا کور شود هر آنکہ نتواند ديد http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
شفاعتت میڪنه اون‌شھیدی ڪه موقع‌گناه میتونستی گناه ڪنی ولی بہ‌حرمت‌رفاقت‌باهاش‌ڪنارگذاشتی...:) . . http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
می‌گفت:قبل‌ازشوخی، نیتِ‌تقرب‌ڪن‌وتویِ‌دلت‌بگو: -دل‌ِیہ‌مؤمن‌ُشادمی‌ڪنم،قربة‌الی‌الله این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت..🖐🏻(: ‎‌‌‎ |
『شهیدانه🥲🌱』 یاران‌شتاب‌ڪنید! گویندقافله‌اۍدر‌ راه‌است ڪہ‌گنہڪاران‌ر‌ادر‌آن‌راهـےنیست! آرۍ؛گنہڪاران‌راراهـےنیست؛ اما‌پشیمانان‌ر‌امۍپذیرند🌱!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌱🌱🌱 زندگی نامه طلبه جوان شهید محمد هادی زلفقاری #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_چهل_و_ششم بعد هم به جهت
🌱🌱🌱 زندگی نامه طلبه جوان شهید محمد هادی زلفقاری اسلام اصيل محمدحسين طاهري مؤسسه هاي در نجف بود به نام اسلام اصيل كه مشغول كار چاپ و تكثير جزوات و كتاب بود. من با اينكه متولد قم بودم اما ساكن نجف شده و در اين مؤسسه كار ميكردم. اولين بار هادي ذوالفقاري را در اين مؤسسه ديدم. پسر بسيار با ادب و شوخ و خندهرويي بود. او در مؤسسه كار ميكرد و همانجا زندگي و استراحت ميكرد. طلبه بود و در مدرسه كاشف الغطا درس ميخواند. من ماشين داشتم. يك روز پنجشنبه راهي كربلا بودم كه هادي گفت: داري ميري كربلا؟ گفتم: آره، من هر شب جمعه با چند تا از رفيقها ميريم، راستي جا داريم، تو نميخواي بياي؟ گفت: جدي ميگي؟ من آرزو داشتم بتونم هر شب جمعه برم كربلا. ساعتي بعد با هم راهي شديم. ما توي راه با رفقا ميگفتيم و ميخنديديم، شوخي ميكرديم، سربه سر هم ميگذاشتيم اما هادي ساكت بود. بعد اعتراض كرد و گفت: ما داريم براي زيارت كربلا ميريم. بسه، اينقدر شوخي نكنيد. او ميگفت، اما ما گوش نميكرديم @rafiq_shahidam96