ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو
تا نرود نفس زِ تن، دست نکشم زِ کوی تو...
#شهید_ابراهیم_هادی🕊❤️
#لبیک_یا_خامنه_ای
@rafiq_shahidam96
#شهید_هادی_ذوالفقاری
👈🏻وقتی از او می پرسند چگونه از دنیا دور شویم؟؟؟
💢پاسخ جالب شهید رو ببینید👆
#پیشنهادحتماببینید✅
#لبیک_یا_خامنه_ای✨
صلوات🌱
@rafiq_shahidam96
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امامِ من
میدانم دلت را شکستم
العفو…
#امام_زمان♥
@rafiq_shahidam96
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
امامِ من میدانم دلت را شکستم العفو… #امام_زمان♥ @rafiq_shahidam96
مولا جان!
جایِ ما کنارتان خالی نیست؟!
#این_صاحبنا
#امام_زمان
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌱🌱🌱 زندگی نامه طلبه جوان شهید محمد هادی زلفقاری #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_نود_و_چهادم اين اواخر ك
🌱🌱🌱
زندگی نامه طلبه جوان
شهید محمد هادی زلفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_نود_و_پنجم
درست در روز 19 بهمن 1393 ،يعني يك هفته قبل از شهادت.
وصیتنامه ی كاملي نوشت كه توصيه هاي بسيار خوبي در آن داشت.
عجيب اينكه بيشتر درخواسته ايي را كه او در وصيتنامه آورده بود به طرز
عجيبي اجرا شد.
ّ نيروهاي مردمي شد. آنقدر عجله
او بعد از تكميل وصيتنامه راهي مقر
داشت كه سجادهاش در اتاقش همينطور باز ماند! بعد هم با دوستانش عازم
سامرا گرديد.
آنها در عمليات پاكسازي مناطق اطراف سامرا و ديگر مناطق حضور
فعال داشتند.
نيروهاي مردمي در چند عمليات قبلي با كمك مشاوران ايراني توانسته
بودند مناطق مهمي نظير جرفالصخر را از دست داعش پاكسازي كنند.
هادي به همراه ديگر مدافعان حرم، حدود بيست کيلومتر جلوتر از حرم
عسکريين در سنگرها حضور داشتند.
آنها بيشتر شبها را به حرم ميآمدند و آنجا ميخوابيدند.
هادي هم كه موقعيت خوبي پيدا كرده بود، از فضاي معنوي حرمين سامرا
به خوبي استفاده ميكرد.
#ادامهدارد
@rafiq_shahidam96
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌱🌱🌱 زندگی نامه طلبه جوان شهید محمد هادی زلفقاری #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_نود_و_پنجم درست در روز 1
🌱🌱🌱
زندگی نامه طلبه جوان
شهید محمد هادی زلفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_نود_و_ششم
فاصله تا شهادت
سيد روح الله ميرصانع
هادي سه بار براي مبارزه با داعش راهي منطقهي سامرا شد. او با نيروهاي
حشدالشعبي همكاري نزديكي داشت. دفعهي اول حدود بيست روز طول
كشيد و كسي خبر نداشت.
چند بار به او زنگ زدم اما حرف خاصي نميزد. نميگفت كه كجا رفته،
تا اينكه برگشت و تعريف كرد كه در مناطق نبرد با داعش مشغول مبارزه
بوده.
بار دوم زمان كمتري را در مناطق درگيري بود. وقتي به نجف برگشت، به
منزل ما آمد. خيلي خوشحال شدم. به هادي گفتم: چه خبر؟ توي اون مناطق
چي كار ميكني؟!
هادي ميگفت: خدا ما رو براي جهاد آفريده، بايد جلوي اين آدمهاي از
خدا بيخبر بايستيم.
بعد ياد ماجرايي افتاد و گفت: اين دفعه نزديك بود شهيد بشم، اما خدا
نخواست!
با تعجب پرسيدم: چطور؟!
هادي گفت: توي سامرا مشغول درگيري بوديم. نيروهاي انتحاري داعش
قصد داشتند با فريب نيروهاي ما خودشان را به محدودهي حرم برسانند.
#ادامهدارد
@rafiq_shahidam96