eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
19.5هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
باولایت تاشهادت: 🖼 با ذکر صلوات تصویر را ببینید...🌷 آرمان جدای از مسئله درس‌های حوزوی در مسائل جهادی هم کار می‌کرد تا این که بعدا متوجه شدیم که در بحث فرهنگی هم کار می‌کند. یک سری شاگرد داشت که از لحاظ سطح سواد و درآمدی پایین بودند یا اهل جاهای خاصی بودند و او به آن‌ها آموزش می‌داد. حتی گاهی جایزه یا هدایایی را با کمک دیگران یا با هزینه شخصی خودش برای آن‌ها تهیه می‌کرد. می‌گفت شاد کردن دل این بچه‌ها خیلی برای من ارزشمند است. حتی یک بار به من گفت که پدر یکی از این بچه‌ها مریض است. مریضی خیلی سختی دارد و نمی‌تواند کار کند. مستأجر هستند و مادرش کار می‌کند که زندگیشان بچرخد. من که شنونده بودم واقعا دلم سوخت. در کنار درس‌های حوزوی این کارها را هم انجام می‌داد. چندین ماه بود که در مسجد محل هم فعالیت خود را شروع کرده بود و به بچه‌ها درس می‌داد. آرمان واقعا بی‌نظیر بود. یک فرد دلسوز بود. فردی بود که واقعا مردم را دوست داشت و به هم نوعش کمک می‌کرد. فردی نبود که طوری با مردم رفتار کند که آن‌ها را دل چرکین کند. همیشه می‌گفت که دوست دارم در راه دین و اسلام جانم را بدهم. همیشه می‌گفت که هدف من از رفتن به حوزه، این است که می‌خواهم سرباز امام زمان(عج) باشم. هدف اصلیش این بود. با این شرایط تا این جا کارهایش را پیش برده بود که این اتفاق افتاد و شهید شد. به آرزویش رسید...🌷🕊 🎤راوی: پدر شهید شهید آرمان علی وردی🌷 @rafiq_shahidam96
در هر شرایطی ادا می‌شد. 🔹 بدون این كه كلمه‌ای تذكر بدهد، سر كه میشد، آستینها را بالا میزد. ◇ هركس پیشش بود فرقی نداشت. تا صدای تكبیر می آمد، آستینهایش بالا میرفت. یك عذرخواهی كوچك میكرد و میرفت نمازش را میخواند... 📚شهید علم، ج۱، ص۶۱ 🌷 @rafiq_shahidam96
تفنگ خیلی دوست داشت هر چه پول تو جیبی جمع می‌کرد تفنگ می خرید، تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می‌رفتم و می‌ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه، خیلی به من وابسته بود، بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می‌رفت، اصلا دوست نداشت، به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند، در نهایت هم در پرند خدمت کرد، وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی‌داد، به جای پوتین با دمپایی در پادگان می‌گشت که با این کارها فرمانده‌اش را ناراحت می‌کرد، اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می‌زد خانه که من در برف نمی‌مانم، ما تماس می‌گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد، همین چیزها بود که باعث تعجبمان می‌شد وقتی می خواست سوریه برود. شهید مجید قربانخانی🌷 @rafiq_shahidam96
شادی روح شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوستان برای عبرت گرفتن از تاریخ و فراموش نکردن جریان سازی ها این کلیپ را گوش کنید و به دهه 80 و 90 دیها انتقال دهید ثواب ایثار و شب بیداری دارد در راه خدا را دارد. @rafiq_shahidam96 یا خامنه ایی
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما فقط زیر پر چادرتان آرامیم.. سلام‌ مادر..💔 فاطمیه 🧕 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @rafiq_shahidam96
23.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمے‌شــناسمتان‌اما در این قاب تصــویر، نگاه‌تـان خیلـے آشناست اینقدر ڪہ دلتنـگت مے‌شوم💔 ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم /
💌: مبادا ازخط‌ولایت‌فقیہ‌خارج‌شوید ڪہ‌من‌شهادت‌می‌دهم‌شمااز‌خط‌اهل‌بیت‌ خارج‌شده‌اید🍃 / 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا