خیلی از رفقایم را می دیدم کھ به
خاطر دوستانشان از خدا دور شده بودندُ
دستوراتِ خدا رو زیر پا می گذاشتند !
تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که
برای دوستانش خیلی دل می سوزاند و برایِ
هدایت آن ها تلاش می کرد. چند نفر
ازدوستانش شب ها سر کوچھ آتش
روشن میکردند و دور آن جمع می شدند
و سرُصدایِ آنها مردم را اذیت می کرد . .
ابراهیم شب های متوالی کنار آنها
مینشست و آن ها را راهنمایی می کرد ؛
و این کار کم کم باعث شد دیگر آنجا
ننشینند و پایشان به مسجد باز شود🌿!
[ #برادرشهیدم . #شهیدابراهیمهادی ]
.
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕هشتمین مراسم سالگرد عمار حلب
✨همراه با روایتگری اسماعیل حلب
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ شنبه 👈20 آبان/ عقرب 1402
👈26 ربیع الثانی 1445👈11نوامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
📛امشب شبِ یکشنبه ساعت 22:12 قمر وارد برج عقرب می شود.
📛و سه شنبه ساعت 5:54 صبح قمر از برج عقرب خارج می شود.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر:
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅اغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅تجارت و داد و ستد.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅و دیدارها خوب است.
📛ولی امور ازدواجی خوب نیست و ممکن است به جدایی بیانجامد.
👶 زایمان مناسب و نوزاد عمرش طولانی است.
🚘مسافرت: سفر همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️مباشرت.
✳️ابتدا به درمان و معالجه.
✳️فروش طلا و جواهرات.
✳️و خوردن نوشیدنی های دارویی نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث رهایی از بلا می شود.
💉💉 حجامت:
خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث خلاصی از مرض می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب یکشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 27 سوره مبارکه "نحل" است.
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که جاسوسی خبری به این شخص برساند و او درصدد تفحص در مورد این خبر شود و خبر صحیح باشد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(صلّىاللهعليهوآله). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
╲\╭┓🦋
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
#رفیقشهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
💠 حاج قاسم سلیمانی با
کلماتی مقتدرانه او را
اینگونه توصیف کرد:
🔸رشادتها و شجاعتهای شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه میگذاشتم و میگفتم مراقب خودتان باشید.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#کانال_سرداران_بی_نشان_بهبهان
#لاله_های_بهبهان👇
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌خاطرات شهــیدنوید:
(برگرفته از پیج اینستای همسرمحترم شهید):
بسم رب الشهدا
قرار بود بعد از اینکه رفتم سوریه بعد از سه روز زیارت باهم برگردیم تهران(حدود چهل و پنج روز قبل از شهادت)، اما جور نشد و آقانوید موندنی شد. تنها از سوریه برگشتم، در حالیکه خیلی از رزمنده ها با خانمهاشون برمیگشتند. خانواده خودم و آقانوید آمده بودند استقبالم فرودگاه. مادرشوهرم تا چشمش بهم افتاد که تنها از پله ها پایین میام، گریه امانش نداد. ازاون بالا دیدم که همینطور اشک میریزه. از مقدار وابستگی و محبت مادر پسری شان خبر داشتم و می دانستم همین مدت دوری هم برایش خیلی سخت بوده، چه برسه به الان که ببینه همه مسافرها برگشتند و نویدش، خانمش رو راهی کرده و خودش نیومده. وقتی رسیدم با گریه گفت تنها اومدی. کاش نویدمم باهات بود. یکی از دوستان آقانوید جلو آمد و گفت: حاج خانوم نگران نباش، نوید هم زود برمیگرده. الان شرایط سوریه خیلی آرومتر شده. مادرشوهرم با بغض گفت: دلم خیلی براش تنگه. بهش گفتم وقتی برگرده هفت دور، دورش میگردم و قربون صدقه ش میرم…
گذشت تا روزی که آقانوید برگشت، اما نه آنطور که انتظار می رفت. نتوانست مثلــ همیشه جلوی پای مادر عزیزش بلند بشه، اما مادر به قولش عمل کرد. به محض ورود به اتاق معراج، گفت برید کنار، من به پسرم قول دادم هفت دور، دورش بگردم...
سلامتی همه مادران عزیز شهدا صلوات…
🌷اللهم عجّل لولیک الفرج🌷
#سبک_زندگی_شهدا
#خاطرات_شهید
#شهیدنویدصفری
شهیدآنلاین| چله همگانی زیارت عاشـورا هدیه به شهـیدنوید
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰استوری
ياران! شتاب كنيد
قافله در راه است ؛
می گويند كه گناهكاران را نمی پذيرند؟
آری ؛ گناهكاران را در اين قافله راهی نيست
اما پشيمانان را می پذيرند
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ _شهادت لباس تک سایزیه که باید تن آدم به اندازه اون دربیاد.هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می کنی، مطمئن باش.
و تن#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🗓 ۱۶ آبان سال ۹۴،
به اندازه لباس تک سایز شهادت درآمد
و پرواز کرد....🌷🕊
تاریخ تولد: #۹تیرماه ۱۳۶۴
تاریخ ازدواج:,#۸تیرماه ۱۳۸۹
کتاب های مربوط به شهید
#قصه_دلبری.📕
#عمار_حلب📗
یادش گرامی و راهش پر رهرو...🤲🏻
💚
8308306551652.pdf
302.1K
#کتاب_قصه_دلبری به صورت pdf
هـ🎁ـدیـه کانال
به مناسبت سـالـــروز #شهادت
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
به شماهایی که همیشه با همرا بودید و هستید..💞
✍ _قصه ی دلبری نام کتاب زندگی نامه ی شهید محمد حسین محمد خانی هستش به روایت همسر بزرگوارشون که از ماجرای جالب و جذاب آشنایی شون شروع میشه و باخاطرات زیبا و شیرین دوران کوتاه زندگی شون ادامه پیدا می کنه
خوندن این کتاب را به شدت #پیشنهاد میدیم
💞#قهرمانِ_عاشقِ_قصه_دلبری
#شهادتت_مبارک🌷🕊
نشربدید 📲📱
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
💠 وقتی ابراهیم هادی واسه بچه محلش آستین بالا میزنه...😍
🟡عصر يکي از روزها بود. ابراهيم از سر کار به خانه مي آمد. وقتي واردکوچه شــد براي يك لحظه نگاهش به پسر همســايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از دختر خداحافظي کرد و رفت!
ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد.
🟢چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شــد. اين بار تا ميخواســت از دختر خداحافظي کند، متوجه شــد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست.
دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت.
ابراهيم شــروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت. قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواده ات رو کامل ميشناسم، تو
اگه واقعا اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که...
🔵جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ...
ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، تو هم که تو مغازه او مشــغول کار هستي، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت ميکنم. انشاءالله بتوني با اين دختر ازدواج کني، ديگه چي ميخواي؟
جوان که ســرش را پائين انداخته بود خيلي خجالــت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه.
🟣ابراهيــم جــواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناســم، آدم منطقي و خوبيــه. جوان هم گفــت: نميدونم چي بگم ، هر چي شــما بگي. بعد هم خداحافظي کرد و رفت.
شــب بعد از نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد.
اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و همسر مناســبي پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اينصورت اگر به حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد.
و حالا اين بزرگترها هســتند که بايد جوانها را در اين زمينه کمک کنند.
حاجي حرفهاي ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتي حرف از پســرش زده شــد اخمهايش رفت تو هم!
⚪️ابراهيم پرســيد: حاجي اگه پســرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟
حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
يک ماه از آن قضيه گذشــت،ابراهيم وقتي از بازار برميگشــت شب بود.آخر کوچه چراغاني شده بود. لبخند رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست.
🟠رضايت، بخاطر اينکه يک دوســتي شــيطاني را به يک پيوند الهي تبديل کــرده. ايــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و اين زوج زندگيشــان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند.
📔 منبع کتاب #سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی 》
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر گرفتاری شدید پیدا کردیم چه ذکری بگیم ؟
🔰 #استاد_عالی
#رفیقشهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
🎤 حاج آقا عالی
🌷شهید ابراهیم هادی:
«من نمی خوام باعث گناه کسی شوم.
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🎤 حاج آقا عالی 🌷شهید ابراهیم هادی: «من نمی خوام باعث گناه کسی شوم.
|•سلامبرابراهیم•|
با هم رفتيم سمت بيمارستان سوم شعبان و سريع برگشتيم.
تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم
و بر ميگشتيم. تقريبًا تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود.
يکــي از مجروحين نزديك پمــپ بنزين افتاده بود. مأمورهــا از دور نگاه
ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن مجروح را نداشت.
ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم:
آنها مجروح رو تله کردهاند. اگه حركت كني با تير ميزنند. ابراهيم نگاهي
به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟
نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش.
صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم
خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد
هم دســت مجروح را گرفت و آن جوان را انداخت روي کمرش. بعد هم به
حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.
بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت
کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد.
من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه.
عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت.
خيلي ناراحت بوديم. آخر شــب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال
شــدم. با آن بدن قوي توانســته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم
بهشت زهراسلام الله علیها در مراسم تشييع و تدفين شهدا کمک کرديم. بعد از هفدهم
شهريور هر شب خانه يکي از بچهها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامهها.
مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و...
در اين جلســات از همه چيز خصوصًا مسائل اعتقادي و مسائل سياسي روز
بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به ايران باز ميگردند.
#اینحکایتادامهدارد
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آییندلتومهࢪبانیستشھیـد
درسینهبهـارجاودانیستشھیـد
هرلحظھ نگاهتبهدلممےگوید
عشقتودلیلزندگانیسـتشھیـد🍀✨
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••[اگر خانم ها
حریم رابطه با نامحرم را
حفظ می کردند خواهید دید که
چقدر آرامش خانواده ها بیشتر می شد...] •••
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
سلام اهالی
صبحتون به نور شهدا روشن🌻
#صبحتون_شهدایی
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سربآز آقآ #امام_زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا فکر میکنیم خدا فقط واسه غم و ناله ها و حال بد ماست
چرا وقتی حالمون خوبه یاد خدا نمیکنیم؟
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
╲\╭┓🦋
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
#رفیقشهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾