#خاطره_از_شهدا
✍می گفت چند روز اول نتونستیم امام و زیارت کنم یک شب طاقتم طاق شد .نیمه شب رفتم روی پشت بوم یکی از ساختمون ها که مشرف بود به اتاق امام. اتفاقا برق اتاق روشن بود امام داشتند نماز شب می خوندند.
میگفت وقتی به خودم اومدم دیدم دارم #اشک می ریزم.
#شهید_محمود_کاوه
📚منبع :سایت سبک بالان
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#وصیت_شهید
در راه شهدا قدم بردارید .
در راه شهدا حرکت کنید .
بر دوش بگیرید این شهدا را .
تمام ارزش ها در شهداست .
خوشا به حال شهدا ،
آنها گلهای خوش بویی بودند که خداوند چید .
خدا آن ها را برگزید.
شهدا زنده اند ،
شهدا برای کسانی زنده اند که راهش را ادامه دهند .
امانت دار خوبی باشید برای شهدا....
#سردارشهیدعلی_چیت_سازیان
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
بچه ها:
اگر شهر سقوط کرد،نگران نباشید
دوباره فتح می کنیم،
مراقب باشید ایمانتان سقوط نکنید؛
#شهید_محمد_جهان_آرا
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
هر زمان #جوانیدعایفرجمهدی(عج) رازمزمهکند...
همزمان #امامزمان(عج) دستهای مبارکشان رابه
سویآسمانبلندمیکنندوبرایآن جوان #دعا میفرمایند؛
چهخوشسعادتندکسانیکهحداقلروزی
یکبار #دعایفرج را زمزمه میکنند...:)
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
دلگیرڪہشدیاززمانہ
تعطیلڪنزندگےرا
برسبہداد دلت
حرماگرنیافتےشھداهستند
گلزارشانمیشودمأمنےبراےدلت💔
_شهیدحسینمعزغلامی :)
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#شهید_ابراهیم_هادی
در یکی از روزها خبر رسید که ابراهیم و جواد و رضا گودینی پس از چند روز ماموریت ، از سمت پاسگاه مرزی در حال بازگشت هستند . از اینکه آن ها سالم بودند خیلی خوشحال شدیم .
جلوی مقر شهید اندرزگو جمع شدیم . دقایقی بعد ماشین آن ها آمد و ایستاد . ابراهیم و رضا پیاده شدند . بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسی کردند . یکی از بچه ها پرسید : آقا ابرام ، جواد کجاست ؟! یک لحظه همه ساکت شدند . ابراهیم مکثی کرد ، در حالی که بغض کرده بود گفت : جواد ! بعد آرام به سمت عقب ماشین نگاه کرد .
یک نفر آنجا دراز کشیده بود . روی بدنش هم پتو قرار داشت ! سکوتی کل بچه ها را گرفته بود .
ابراهیم ادامه داد : جواد ... جواد ! یک دفعه اشک از چشمانش جاری شد . چند نفر از بچه ها با گریه داد زدند : جواد ، جواد ! و به سمت عقب ماشین رفتند ! همینطور که بقیه هم گریه می کردند ، یکدفعه جواد از خواب پرید !
نشست و گفت : چی ، چی شده !؟
جواد هاج و واج ، اطراف خودش را نگاه کرد .
بچه ها با چهره هایی اشک آلود و عصبانی به دنبال ابراهیم می گشتند . اما ابراهیم سریع رفته بود داخل ساختمان !
📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ۱
j๑ïท➺°. @rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*یاامـام رضا(ع)*
دلـم یہ دنـیـا تنگ شده برات💔
🙏🏻کـاشـکے دعـوتم میـکردی ...
#چہـارشنبہ هاے ـ امام رضـایے(ع)
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
@rafiq_shahidam96
♥️♥️♥️♥️♥️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
#کلام_یار 🌷😍
🔻یه شب می خواستم وارد اتاق فرماندهی بشم که آقا سید داشت ميومد بیرون .
موقع خوردن شام بود .😋
گفت: ابوزینب به شما همراه شام نوشابه دادن?!
خندیدم و گفتم : نه بابا ! 😏 نوشابه کجا بود، نوشابه فقط مال فرماندهیه.. به بقیه نوشابه نمیدن که..
گفت : شوخی نکن جدی باش.😎
گفتم: جدی جدی، باور کن ،نوشابه ندادن به بقیه..😕
نوشابه ها رو برداشت رفت دم در لجستیک.. 😶
گفت :آقا سید به بقیه نوشابه دادی?!!
مسئول لجستیک گفت: نه.
سید گفت: چرا؟!!
گفت: چون نوشابه کم بود، به همه نرسید، یه چند تایی فقط به فرماندهی دادم.
سید ابراهیم همه نوشابه ها رو پس داد و گفت:
اگه به بقیه نوشابه دادی سهم ما رو هم میدی ،اول هم بچه ها..
اگه به اونها چیزی نرسید به ما هم نمیدی..
حالا من و امثال من کجا و شهدا کجا...شهدا گفتار و اعمالشان یکی بود اما ما...😖😭💔
س ، ف، ز : بدون شرح 😭
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
╭ঊঈ🌺♡🌸♡🌼♡🌸♡🌺ঊঈ╮
@rafiq_shahidam96
.
╰ঊঈ🌺♡🌸♡🌼♡🌸♡🌺ঊঈ╯