7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای مادر دو شهیدی که شفای
خود را از دستان شهید باکرامت
ابراهیم هادی گرفت...
با این همه معجزه باز به زنده و حی
و حاضر بودن شهدا شک داری؟!
#شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
🆔 @rafiq_shahidam96
مواظب باشیم مثل شهداء
در کادر انتخاب خدا قرار بگیریم...
📸 اردیبهشت ۱۳۶۵ فاو
منطقه عملیاتی والفجر هشت
عکاس: جلیل دوروزی
#عکس_یادگاری
#قهرمانان_وطن
@rafiq_shahidam96
🕊🕊 شهادت ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵
🌴 فاو، عملیات والفجر ۸
🌿 دلباخته و عارف دلسوخته
🌷 سردار شهید محمود پیر بداغی
گزیده ایی از وصیت نامه
دلاور گردان مالک اشتر
فرمانده گروهان شهید بهشتی
🇮🇷 لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)
✍️"مردم هوشيار با مشکلات بسازيد و استقامت ورزيد و بدانيد خون دل خوردن هم خود شرط است و هرکس نميتواند جزء خون دل خورندگان باشد ؛بدانيد خداوند هرکه را دوست بدارد او را در درياي سختيها غرق ميکند ،ميخواهم اگر قرار است مرا از دنيا ببرد با سختترين وضع از دنيا ببريد که بيشتر در نزد او محبوب شوم چون اين درس را از سرورمان حسين (ع) آموختهام ...
اگر خداي ناکرده نسبت به خون شهدا بي اهميت باشيد خيانت به اسلام و خانواده شهداست ."
🌱 تولد ۵ خرداد ۱۳۴۴
🕊🕊 شهادت ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵
🌴 فاو، عملیات والفجر ۸
💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ ، ردیف ۱۴۹ ، شماره ۶
دوران #دفاع_مقدس
@rafiq_shahidam96
🌱 امامـ صـادق عليه السلامـ
يا مَعشَرَ الشِّيعَةِ، إنّكُم قد نُسِبتُم إلَينا، كُونُوا لَنا زَينا، وَ لا تَكُونُوا عَلَينا شَينا.
اى گروه شيعيان! شما منسوب به ما هستيد؛ پس مايه زينت ما باشيد، و مايه زشتى (بد نامى) ما نباشيد.
🌹
📚 مشكاة الأنوار، ص۱٣۴
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
🆔 @rafiq_shahidam96
شھدایی زندگی نکنی...
وسط جنگ هم باشی شهید نمیشی!
اما اگـر شهدایی زندگی کنی...
تو خیابون هم شده،
آخرش شهید میشی...🕊🫧
@rafiq_shahidam96
لطیفه در جنگ 🔻
چهار کلمه ، چهار شخص 😊😑🤕😱
بچه ها طبق آداب جبهه، روی چهار تکه کاغذ، کلمات اسیر، مجروح، شهید، سالم را نوشته، هر کس یکی را برداشت. فرد «سالم» گفت: بله، اگر قرار باشد ما هم شهید شویم، چه کسی از کیان اسلامی محافظت کند؟ معلوم است ما برای خدا مهم هستیم، شاید هم باید در خلیج فارس، آمریکا را سرجایش بنشانیم.
شخصی که کلمه ی «اسیر» به او افتاده بود مرتب می گفت که: من چاه کن بودم، نمی دونستم اونا که کندم سنگره و بعثی های مظلوم و بی گناه را در آن جا می زنند.
شخصی که قرار بود زخمی باشد در حالی که با دست روی پایش می زد، گفت: غیر ممکن است، ننه ام قبول نمی کنه! می گوید بچه ام را صحیح و سالم تحویل دادم، همان طور هم تحویل می گیرم.
نفر آخر که کلمه ی «شهادت» را برداشته بود، سرش را روی دیوار گذاشته و گریه می کرد و می گفت: چه قدر بابام گفت نرو، نرو، من گوش نکردم، حالا اگر شهید بشوم، بابام من را می کشد.😁