✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت۴
#امتحان
توی محل ازبچگی باهم بودیم.منزل احمدعلی توی کوچه چهل تن ضلع شمالی مسجد🕌امین الدوله بود.کوچه ای که الان به نام شهیدنیری نام گذاری شده.دردوران دبستان حال وهوای احمدباهمه فرق داشت.رفتارش خیلی معنوی وخوب بود.احمدیکی ازبهترین دوستان 💞من بود.همیشه نون وپنیرخوشمزه ای😋 باخودش به مدرسه می آورد.هیچ وقت هم تنهانمی خورد!به ماتعارف می کرد.من وبقیه ی دوستان کمکش می کردیم!رفتاروبرخورداحمدبرای همه ی ماالگوبود.احمدبهترین دوست دوران نوجوانی من بود.باهم بازی⚽️ می کردیم.مدرسه می رفتیم.باهم برمی گشتیم و...ازدوره دبستان تادبیرستان بااحمدعلی هم کلاس بودم.بهترین خاطرات من برمی گشت به همان ایام.می گفت:بیاتوی راه مدرسه سوره های کوچک قرآن رابخوانیم.درزنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگه ای📃 دردست گرفته ومشغول مطالعه است.
یک بارازاوپرسیدم :این کاغدچیه❓گفت:این برگه ی اسماءالله است.نام های خدای متعال روی این کاغذنوشته شده.کم کم بزرگترمی شدیم فاصله معنوی من بااورفته رفته بیشترمی شد.اوپله پله بالامی رفت ومن...بیشترین چیزی که احمدبه آن اهمیت می دادنمازبود👌هیچ وقت نمازاول وقت راترک نکرد.حتی زمانی که دراوج کاروگرفتاری بود.معلم گفته بودامتحان دارید.ناظم آمدسرصف وگفت:برخلاف همیشه خارج ازساعت آموزشی امتحان برگذارمیشه.فردازنگ🔔 سوم که تمام شدآماده امتحان باشید.آمدیم داخل حیاط گفتند: چن دقیقه ی دیگه امتحان شروع می شه.صدای 📢اذان مسجدمحل بلندشد.احمدآهسته حرکت کردورفت به سمت نمازخانه,دنبالش رفتم وگفتم: احمدبرگرد.این آقامعلم خیلی به نظم حساسه,اگه دیربیای ازت امتحان نمیگیره 🚫و...می دانستم نمازاحمدطولانی است.احمدمقیدبودکه اگرذکر📿تسبیحات راهم بادقت اداکند.هرچه گفتم بی فایده بود😕احمدبه نمازخانه رفت ومشغول نمازشد.همان موقع همه مارابه صف کردند.واردکلاس شدیم.ناظم گفت:ساکت باشیدتامعلم سوالهاروبیاره.مرتب ازداخل کلاس سرک می کشیدم وداخل حیاط ونمازخانه رانگاه 👀می کردم.خیلی ناراحت احمدبودم.حیف بودپسربه این خوبی ازامتحان محروم بشه😞
بیست دقیقه همین طورتوی کلاس نشسته بودیم.نه ازمعلم خبری بودنه ازناظم ونه ازاحمد🙁همه داشتندتوی کلاس پچ پچ می کردندکه یکدفعه درب کلاس بازشدمعلم بابرگه های امتحان واردشد.همه بلندشدند
.معلم باعصبانیت😡 گفت:ازدست این دستگاه تکثیر!کلی وقت ماروتلف کردتااین برگه هاآماده باشه!بعدیکی ازبچهاراصدازدوگفت:پاشوبرگه هاروپخش کن.هنوزحرف معلم تمام نشده بودکه درب🚪 کلاس به صدادرآمد,دربازشدواحمددرچهارچوب درنمایان شد.معلم مااخلاقی داشت که کسی رابعدازخودش به کلاس راه نمی داد✅من هم باناراحتی منتظرعکس العمل معلم بودم.آقامعلم درحالی که حواسش به کلاس بودگفت:نیری بروبشین سرجات😑احمدسرجاش نشست ومشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم باتعجب 😳به اونگاه می کردم.احمدمثل مامشغول پاسخ شد.فرق من بااودراین بودکه احمدنمازاول وقت راخوانده بودومن...خیلی روی این کاراوفکرکردم.این اتفاق چیزی نبودجزنتیجه همان عمل خالصانه ی احمد💯
#تحول
رفتاروعملکرداحمدبابقیه فرق چندانی نداشت.یک زندگی ساده وعادی مثل همه داشت.درداخل جمع همیشه مثل بقیه افرادبود.باآنها می خندید☺️,حرف می زدو..احمدهیچ گاه خودش رابرترازبقیه نمی دانست.درحالی که همه می دانستیم که اوازبقیه به مراتب بالاتراست.ازهمان دوران راهنمایی که درگیرمسائل انقلاب شدیم احساس کردم که ازاحمدخیلی فاصله گرفته ام!احساس می کردم که احمدخداوندمتعال رابه گونه دیگرمی شناسدوبه گونه ای دیگربندگی می کند.مانمازمی خواندیم تارفع تکلیف کرده باشیم😶,امادقیقاًمی دیدم که احمدازنمازخواندن ومناجات باخدای متعال لذت می برد😍شایدلذت بردن ازنمازبرای یک انسان عالم وعارف,طبیعی باشد.امابرای یک پسربچه ی👦 دوازده ساله عجیب بود.من سعی می کردم که بیشتربااوباشم تاببینم چه می کند.امااورفتارش خیلی عادی بود.مثل بقیه بافرادمی گفت ومی خندید.
👈 ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
یا لطیف🌱
#ساحل_نیلی 🏝
{عوامل شادی و آرامش در زندگی}
💠 قسمت چهاردهم: اگر دین قرار است شادی آور باشد، پس چرا بی دین ها در جامعه شاد تر هستند!؟
🔷 خداوند لذت ها را بر اساسِ عمقِشان دسته بندی فرموده، هر لذتی که خیلی عمیق باشد حلال است و هر لذتی که عمیق نباشد و خیلی کیف ندهد و مانع رسیدن ما به لذت عمیق و فراوان بشود حرام است.
🔹 متاسفانه باور برخی از افراد در جامعه اینطور هست که اشخاص بی دین و بی اعتقاد، خیلی خوشحال و شاد و در آرامشِ کامل هستند و بلعکس افراد متدین و مومن، افسرده حال و غمگین و آشفته هستند؛
ایجاد شدنِ این تفکرِ غلط، سه علت دارد:
1⃣ ظاهر بینی :
ما متاسفانه ظاهر زندگی افراد را می بینم و از باطن و پشت پردهی زندگی آنها اطلاع نداریم، به عنوان مثال : یک فردی که روابط نامشروع با جنس مخالفش دارد، در ظاهر اینطور نمایان می شود که آنها خیلی ارتباط خوب و صمیمی و شادی باهم دارند و این حالات خوش در تمام ساعت ها و روزها ادامه دارد، در حالی که اینطور نیست، نه تنها این لذت کم عمق ادامه پیدا نمی کند، بلکه حتی در همان لحظات هم افراد به مسائلی فکر می کنند که برای آنها آزار دهنده است و متاسفانه ما آن افکار را حس نمی کنیم :
۱. ترس از ریخته شدن آبرو
۲. ترس از تخریب شدن شخصیت در اجتماع
۳. پیدا کردن راه هایی برای پنهان نگه داشتن رابطه
۴. نگرانی از سوی استفادهی طرف مقابل
و...
2⃣ تبلیغات ضعیف
انسان های متدین، نشاط و آرامشی را که به واسطهی دینداری به دست می آورند، نمی توانند درست به جامعه منتقل کنند و در بستر جامعه به نمایش بگذارند، مثلا یک خانواده مذهبی وقتی به پارک می روند، به جای اینکه صرفا استراحت کنند و از غذا خوردن در طبیعت لذت ببرند، لازم است دقایقی راهم با فرزندان بازی کنند یا هر نوع تفریح سالم دیگری، که این حس و حال خوب به دیگر خانواده های در پارک هم منتقل شود.
3⃣ درکِ غلط
یا اینکه بعضی از افراد مذهبی، اصلا درک درستی از دین ندارند که این برنامهی جامعی که خداوند برای انسان ها مشخص فرموده، در تمام ابعاد، چه فردی و اجتماعی و چه عبادی و معاملاتی؛ بسیار به شادی و آرامش اهمیت داده و گویا اصلا دین آمده برای شادتر شدن و آرامشِ بیشتر داشتن.
#سبک_زندگی_حکیمانه
#سبک_زندگی
#تغییر #تحول
#نگرش
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c