#خاطره_شهید_هادی
يڪ روز صبح امام جماعٺ مســجد محمديه(شــهدا) نيامده بود. مردم به
اصرار، ابراهيـم را فرستادند جلو و پشٺ سر او نماز خواندند.
وقتي حاج آقا مطلع شــد خيلے خوشحال شــد و گفٺ: بنده هم اگر بودم افتخار ميڪردم ڪه پشٺ سر آقاے هادے نماز بخوانم.
📚سلام بر ابراهیم، جلــد ۱
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#خاطره_شهید_هادی
به ڪوچڪترین چیزهایے ڪه ما توجه نداشتیم دقٺ میڪرد.
اسراف در زندگیش راه نداشٺ. تا مے توانسٺ در هر شرایطے به مخلوقاٺ خــدا ڪمڪ مے ڪرد.
از هر لحظه ی عمر خودش بهترین استفاده را مے ڪرد.
📚سلام بر ابراهیـم، جلــد۲
❤❤❤❤
@ebrahimh
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#خاطره_شهید_هادی
صبح روز ششم نبرد و پنجمین روز حضور ما در ڪانال مصادف با بیست و دوم بهمن ۱۳۶۱ بود.
بعثے ها فشار خود را افزایش دادند ولے تعداد اندڪے ڪه باقی مانده بودند مقاومت مےڪردند .
تقریباً مهمات ما تمام شد ابراهیمهادی بچه های بے رمق ڪانال را در گوشه اے جمع ڪرد و برایشان صحبت ڪرد:
بچهها غصه نخورید حالا ڪه مردانه تصمیم گرفتید و ایستادید اگر همه هم شهید شویم تنها نیستیم مطمئن باشید مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) مےآید و به ما سر میزند.
بغض بچه ها ترڪید بسیجیےهای خسته به پهناے صورت اشڪ مےریختند. ابراهیم ادامه داد:
غصه نخورید اگر در غربٺ هم شهید شویم مادرمان مارا تنها نمیگذارد.
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#خاطره_شهید_هادی
یک روز در کنار اصغر وصالی و ابراهیم و چند نفر از نیروها نشسته بودیم.
شخصی به ابراهیم اعتراض کرد که چرا در هر موقعیتی حتی زمانی که در محاصره هستیم اذان می گویی؟
آن هم با صدای بلند و در مقابل دشمن! این سوال در ذهن بسیاری از افراد بود اما شاید جرات نمی کردند بیان کنند. همه منتظر جواب شدند.
ابراهیم کمی فکر کرد و چند جمله بیشتر نگفت تمام افراد جواب خودشان را گرفتند.
ابراهیم گفت:« مگه تو کربلا امام حسین محاصره نشده بود چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند؟»
بعد مکثی کرد و گفت: ما برای همین اذان و نماز با دشمن می جنگیم.🌼
#رفیق_شهیدم
#دوست_دارم_مثل_تو_باشم
#شهید_ابراهیم_هادی
#ما_ملت_امام_حسینیم
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#خاطره_شهید_هادی
بارها دیده بودم ڪه ابراهیم تسبیح شاه مقصود گران قیمٺ خریده. واقعاً هم این تسبیح زیبنده دسٺ ابراهیم بود.
وقتے یڪے از دوستان مے گفٺ: چه تسبیح زیبایے داری، بلافاصله ابراهیم تسبیح را هدیه مے ڪرد.
نه تنها تسبیح ڪہ بارها حتے پیراهنش را بخشیده بود!
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#خاطره_شهید_هادی
ابراهیم اهل مراقبه و محاسبه بود.
از اعمال خود مراقبٺ مے ڪرد و از خودش حساب مے ڪشید .
اما این مسائل در ظاهر زندگے او هیچ نمودی نداشت یعنے در مقابل دیگران و در ڪنار دوستان بسیار عادی و ساده ظاهر میشد .میگفت، شوخی میکرد، میخندید....
باید با ابراهیم رفت و آمد مے ڪردید تا متوجه اخلاص در اعمال و محاسبه و مراقبه او می شدید.
این معنویت از پای درس علما و بزرگان و سخنران های هیئت بدست آمده بود.
او مرتب به مسجد می رفت و از ڪلام بزرگان استفاده مے نمود .
حتی برای مداحے باید گفت ڪہ ابراهیم یڪ شبہ مداح نشد او بارها در محضر افراد پیشڪسوت از حضور مےیافت و از آنها مےخواست در نوڪࢪے خاندان اهل بیت او را یاری کنند.
# شهید _ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#خاطره_شهید_هادی
اواخر دهه هفتاد، بار دیگر جستجو در منطقه فکه آغاز شد. باز هم پیکرهای شهدا از کانال ها پیدا شد، اما تقریبا اکثر آن ها گم نام بودند.
در جریان همین جستجوها بود که علی محمودوند و مدتی بعد مجید پازوکی به خیل شهدا پیوستند.
پیکرهای شهدای گمنام به ستاد تفحص رفت. قرار شد در ایام فاطمیه و پس از یک تشییع طولانی در سراسر کشور، هر پنج شهید را در یک منطقه از خاک ایران به خاک بسپارند.
شبی که قرار بود پیکر شهدای گمنام در تهران تشییع شود ابراهیم را در خواب دیدم. با موتور جلوی درب خانه ایستاد. با شور و حال خاصی گفت: ما هم برگشتیم! و شروع کرد به دست تکان دادن.
بار دیگر در خواب مراسم تشییع شهدا را دیدم. تابوت یکی از شهدا از روی کامیون تکانی خورد و ابراهیم از آن بیرون آمد. با همان چهره جذاب و همیشگی به ما لبخند می زد!
فردای آن روز مردم قدرشناس، با شور و حال خاصی به استقبال شهدا رفتند. تشییع با شکوهی برگزار شد. بعد هم شهدا را برای تدفین به شهرهای مختلف فرستادند.
من فکر می کنم ابراهیم با خیل شهدای گمنام، در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره های ما پاک کند.
برای همین بر مزار هر شهید گمنام که می روم به یاد ابراهیم و ابراهیم های این ملت فاتحه ای می خوانم.
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c