eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.5هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
جای شهید همت خالی ڪه..... همسرش میگفت: همیشه به ابراهیم میگفتم ابراهیم اگه بدون من بری بھشت گوشاتو میبُرم اما وقتی پیڪرشو اوردن دیدم اصن سرنداره............💔 ❤️❤️❤️❤️ شهید ابراهیم هادی و شهدای بهبهان http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌷 🔅لقب: سردار خیبر سِمَت: فرمانده لشگر ۲۷محمدرسول الله(ص) 🔅متولد: ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ شهرضا(اصفهان) 🔅تاریخ شهادت: ۱۷{یا۲۴} اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون؛ عملیات خیبر 🔅شغل: معلم و از فرماندهان ارشد سپاه 🔅همت پس از انقلاب با دو برادرش و چند تن از دوستان سپاه شهرضا را بنیان نهادند و از سال ۵۸ به مدت دو سال در کردستان،و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنوب در عملیات‌هایی، چون فتح‌المبین،  بیت‌المقدس، رمضان، والفجرمقدماتی و خیبر مسئولیت‌هایی را عهده‌دار بود. 🔅کیفیت شهادت: یک ساعت قبل از شهادت، حاج همت از حاج قاسم سلیمانی(فرمانده لشگر۴۱ثارالله) میخواهد که یک گردان از نیروهایش را به او بدهد و برای حرکت به سمت خط، همراه با با یک موتور راهی میشوند، و یک موتور هم از پی آنان(مهدی شفازند/راوی شهادت) به چهارراهی میرسند که معروف به چهارراه مرگ بوده و با شلیک شدن یک‌ گلوله توپ یا تانک دشمن و بر اثر موج انفجار، حاج همت از ناحیه صورت و‌دست و سید حمید از ناحیه صورت و پهلو... 😔 شفازند: ديدم همت و سيدحميد، هر دو يک نقطه مشترک دارند و آن‌هم چشمهاي زيبايشان است. خدا هميشه گفته هر کي را دوست داشته باشد، بهترين چيزش را مي‌گيرد و چه چيزي بهتر از چشمهاي آنها؟»😭 🔅قسمتی از وصیتنامه: سختی‌ها را تحمــل کنید... ان شـاء اللّه این انقلاب با نهایت اقتـدار و تـوان به انقـلاب جهـانی امام‌زمـان(عج) اتصال پیـدا می کند و تحقـق این آرزو، چنـدان دور نیست...🌺 🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌷 اللهمـ عجل لولیڪ‌الفرج ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
. میگفت: الان دوست ندارم شهید بشم گفتم چرا گفت میخواهم انقدر درد بکشم، آن قدر زجر بکشم تا تمام گناه هانم پاک شود بعد هم اگر خدا خواست ◾️
پیراهـنے از ستارہ بر تن ڪردند  دل را بہ امید ڪوچ روشن ڪردند آنجا ڪہ شب از رود خروشان تر بود محدودہ ی صبح را معیّن ڪردند
🥀قسمتی از وصیتنامه🥀 : از طرف من به جوانان بگوئيد چشم و تبلور به شما دوخته است بپاخيزيد و را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجا پيدا نمي شود نه شرقي - نه غربي؛ اسلامي که : اسلامي ... اي کاش ملتهاي تحت فشار مثلث زور و زر و تزوير به خود مي آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک مي ماليدند.
🌷ماجرای شیرین و جالب بدنیا امدن فرزند سردار شهید 🌷 زمستان سال ۶۲بود ما تو اسلام اباد غرب زندگی میکردم ابراهیم از تهران امده بود از قیافش معلوم بود که چندوقت است نخوابیده است😨 با اینکه خسته بود اجازه نداد من کار کنم🙃 خودش شام را اورد خوردیم جمع کرد مهدی را خواباند😴 رختخواب هارا انداخت من مصطفی پسر دومم را باردار بودم🙈 شروع کرد به حرف زدن با بچه توراهیمون😳😟 میگفت(بابایی اگر پسر خوب و حرف گوش کن باشی باید همین امشب سرزده تشریف بیاری،😳میدونی چرا؟چون بابا خیلی کار داره اگه امشب نیای من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم☹️ بیا و مردونگی کن همین امشب تشریف فرمایی کن😑)جالب این بود که میگفت"اگه پسر خوبی باشی"نمیدانم از کجا میدانست بچه پسر است😟😳 هنوز حرفش تموم نشده بود که زد زیر حرفش و گفت(نه بابایی،امشب نیا🙁 بابا ابراهیم خستس چند شبه که نخوابیده بمونه برای فرداشب😤)این را که گفت خندیدم 😂گفتم تکلیف این بچه رو روشن کن بیاد یانیاد؟😉 کمی فکر کرد گفت قبول همین امشب،چه شبی بهتر از امشب که تولد امام حسن عسگری هم هست🤗 بعد انگار که با یکی از نیروهایش حرف میزند گفت پس همین امشب مفهومه؟👨‍✈️😡 مدتی گذشت احساس دردکردم و حالم بدشد😰ابراهیم حال مرا که دید ترسید گفت بابا تو دیگه کی هسی شوخی هم سرت😐 نمیشه پدر صلواتی؟🙃 دردم بیشتر شد ابراهیم دستوپایش را گم کرده بود😵 و از طرفی هم اشک تو چشماش حلقه زده بود😥 پرسید وقتشه؟گفتم اره🙈 منو رسوند بیمارستان و فرزندم بدنیا اومد و بچه هم پسر بود😟😍😍 اون شب ابراهیم مثل پروانه دورم میچرخید🦋 اون شبو هیچوقت فراموش نمیکنم و هروقت یادش میوفتم خندم میگیره💔🌺😍 📎راوی:ژیلابدیهیان(همسرشهید) 📚منبع:کتاب برای خدامخلص بود