در مکتب شهادت
در محضر شهدا
غلام علی آخرین روضه اش را قبل از شروع عملیات خواند. بین روضه، حضرت زهرا (س) را مخاطب قرار داد و گفت:
«خانم! عمریه نوکری شما و فرزندان تون رو کردم و تا حالا چیزی ازتون نخواستم؛ ولی حالا می خوام تو اون لحظات آخر کمک کنید».
در گرماگرم عملیات، وقتی گلوله رگبار به سینه اش نشست، خم شد. زیر نور ماه می دیدم که خون تو پیراهنش جمع شده. سعی کردم سرش را روی پایم بگذارم، نگذاشت. سرش را روی زمین گذاشت و سه بار “یا زهرا” گفت و چشمانش را بست.
حضرت زهرا (س) آمده بود کمکش.
#بچه_های_حضرت_زهرا(س)
#شهید_غلامعلی_رجبی
یاد عزیزش با صلوات
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96