💌 #شھـــــیدانه
#شهید_سردارحسین_همدانی🌷
ولادت: ۱۳۲۹/۹/۲۴
شهادت:۱۳۹۴/۷/۱۶
محل شهادت: سوریه _حلب
مزار: همدان_گلزار شهدا
🍃شهید حسین همدانی در مورد مشكلات جبههها در اوایل جنگ تحمیلی میگوید: یك هفته ازجنگ گذشته بود كه مشكل كمبود اسلحه داشتیم. درهمان زمان پاكسازی سرپل ذهاب، تنگه قراویز وسرابگر بعضی موقعها دونفر سه نفر و حتی چهارنفر بایك اسلحه كه داشتیم نوبتی میجنگیدیم، این یكی میگفت توخسته شدی به من بده،آن یكی خیلی خوشحال بودكه فشنگ دارد، ازقوطی درمی آورد ودر خشاب میگذاشت و تیراندازی میكرد؛ یعنی خودش را راضی میكرد كه كاری رادرجنگ انجام میدهد. بعضی ازبچهها ازمغازههای سرپل ذهاب جعبه انگور ومیوههایی كه مانده بود، برمیداشتند و میآوردند یا ازسیفی كاریها گوجه فرنگی وخیار میچیدند و میآوردند، غذای بچهها اینها بود.
#بخشی_از_وصیت_نامه
🌻مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_مسلم_خیزاب🌷
🍃حساسیت وتوجه به بیت المال
#سالروز_شهادت
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#فخر_هستهای_ایران
#دانشمند_هسته_ای_کشور #شهید_محسن_فخری_زاده🌷
▫️گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد.
▫️غیرتمند گفت:
«هرچی من بیشتر کار کنم، #نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
▫️معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که #شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو #توییت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخریزاده».
✍ خاطرات همسر شهید
▫️۷ آذرماه سال ۱۳۹۹ شهر آبسرد دماوند شاهد به خون غلتیدن محسن فخریزاده، دانشمند هستهای ایران بود. که دشمنان این سرزمین وجودش را مایه قوت نظام اسلامی و تهدید منافع امپریالیسم در منطقه غرب آسیا و اسرائیل میدیدند و به همین سبب این فیزیکدان برجسته ایرانی را شهید کردند.
#رفیق_شهیدم ♥️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
11.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
#شهید_محمد_بلباسی🌷
می گفت: شرف هر عاشقی به قدر معشوق اوست.
..............................
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیقشهیدم
✾✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐✾✾
@rafiq_shahidam96
✾✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐✾✾
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
•°☁️°• به مادرشان گفتند: ما میخواهیم برویم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)، اگر ما نرویم دشمن می
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
#شهیدان_مصطفی_و_مجتبی_بختی🌷
«مجتبی در لحظه شهادت 27 سالش بود و مصطفی 33 سال. هر دو نفر باهم به سوریه رفتند.
🕌آقا مصطفی و آقا مجتبی هر دو با اسمهای مستعار به سوریه رفتند، مصطفی بشیر زمانی و مجتبی جواد رضایی. خودشان را بهعنوان دو پسرخاله معرفی کرده بودند. چند بار برای رفتن به سوریه از مشهد و چند بار از طریق سوریه اقدام کردند مدت زیادی وقت گذاشتند و لهجه افغانستانی یاد گرفتند و من قرار بود بعد از رفتنشان خاله مصطفی و مادر مجتبی باشم.
🏡یک روز داخل خانه مشغول انجام دادن کارهایم بودم که زنگ در به صدا درآمد. در را که باز کردم دیدم مصطفی و مجتبی باهم پشت در ایستاده اند. به محض این که چشمم به آنها افتاد فهمیدم قرار است اتفاق خاصی بیفتد. داخل خانه که شدیم رفتند و دونفری کنار هم داخل پذیرایی نشستند و من رفتم تا برایشان چای بیاورم. طولی نکشید که مصطفی و مجتبی بلندبلند شروع کردند به تعریف کردن اتفاقات صحرای کربلا. طوری واقعه کربلا را تعریف میکردند که من هم حرفها یشان را بشنوم. چای ریختم و رفتم و کنار آنها نشستم. آن زمان هنوز چندان خبری از اتفاقات سوریه نبود. طوری دو برادر صحرای کربلا را توصیف میکردند که احساس میکردم با هر دو چشمم این وقایع را در همان لحظه میبینم. صحبتهایشان که تمام شد خندیدم و به آنها گفتم: «شما از این حرفها چه هدفی دارید؟»
🎤هر دو نفرشان مداح بودند و با تاریخ و وقایع کربلا تاحدودی آشنا بودند. وقتی سؤالم را شنیدند گفتند: «ما همیشه میگوییم کاش بودیم و بیبی زینب (س) به اسیری نمیرفت و اینقدر درد و غم نصیبش نمیشد».
بعدازاین جمله از تنهایی حضرت رقیه«س» گفتند و ماجراهای دیگر. درحالیکه لبخند میزدم گفتم: «چرا حرف دلتان را نمیزنید؟»
گفتند: «ما همیشه میگوییم کاش بودیم و کاری انجام میدادیم. کاش میشد برای دفاع از حضرت زینب «س» و اهلبیت امام حسین (ع) در آن روز حضور داشتیم. همیشه از کاشکیها میگفتیم. حالا که هستیم اجازه میدهی برای دفاع از حرم بیبی زینب «س» به سوریه برویم؟»
به چهرهها یشان نگاه کردم:"سکوت عجیبی بین ما حاکم بود. جدیت در تصمیمی که گرفته بودند را در چشمهایشان بهوضوح میدیدم. لبخندی زدم و گفتم: «خب بروید».
انگار انتظار این جواب را از من نداشتند. اول شوکه شدند بعد با شوق از جا بلند شدند. مصطفی ازلحاظ شخصیتی یک انسان عارفمسلک بود. آن روز طوری خوشحالی میکرد که من از خوشحالی اش تعجب کرده بودم. چیزی نگفتم و یک دل سیر بچههایم را نگاه کردم. با تعجب برگشتند و به من گفتند: «مادر واقعاً اجازه دادی؟»
گفتم: «بله، اجازه دادم».
بعد رو به من گفتند: «شما که اجازه دادی خبرداری که داعشیها با مدافعان حرم چهکار میکنند؟»
من در تلویزیون دیده بودم که داعشیها یک جوان را زندهزنده آتش زدند. با لبخند به آنها گفتم: «مگر داعشیها چه کار میکنند؟»
گفتند: «داعشیها سر مدافعان حرم را از تنشان جدا میکنند».
لبخند زدم و گفتم: «یزیدیها سر امام حسین «ع» را مگر جدا نکردند. سرتان فدای سر امام حسین (ع)».
نگاهی به همدیگر انداختند و با خنده ادامه دادند: «شاید مارا زندهزنده بسوزانند، شاید ما را تکهتکه کنند».
هر چیزی که میگفتند یک جواب میدادم که به واقعه کربلا برمیگشت. مجتبی و مصطفی که هنوز باورشان نشده بود، دستشان را زیر چانهشان زده بودند و به من نگاه میکردند و دایم این جمله را تکرار میکردند: «مادر اجازه را دادی دیگر؟»
و من هم هر بار میگفتم: «بله اجازه رفتن تان را دادم».
مصطفی و مجتبی آن روز با خوشحالی به دنبال درست کردن کارهایشان برای اعزام رفتند. وقتی پدرشان به خانه برگشت ماجرا را به ایشان هم اطلاع دادم. ایشان هم وقتی دیدند ماجرای دفاع از حرم حضرت زینب «س» درمیان است با تمام وجود در همان لحظه اول اجازه دادند که مصطفی و مجتبی برای دفاع به سوریه بروند. اگرچه اجازه رفتن به سوریه را به بچهها داده بود اما از آن روز به بعد هر بار که چشمش به مصطفی و مجتبی میافتاد، گریه میکرد.»
#سالروزشهادت
#شهیدان_بختی
مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam96
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_محمدامین_کریمیان🌷
هنوز پیشدبستانی نرفته بود که مداحی رو شروع کرد. سوم ابتدایی هم موفق به حفظ سه جزء از قرآن و تجوید شد.
هیچگاه جلوتر از من و پدرش حرکت نمیکرد. هر وقت مرا میدید، دستم رو میبوسید.
پسرم توی رفاه بود، اما لباس ساده میپوشید. وقتی هم به او اعتراض میکردم، میگفت: بچههایی هستند که وضعشون خوب نیست... بخاطر اینکه آنها دلشان نشکند، ساده میپوشید.
به زبان انگلیسی و عربی مسلط بود. از یک دانشگاه در آلمان هم بورسیه شده بود، اما همه را رها کرد و برای جهاد رفت سوریه.
برخی فکر میکنند مدافعان حرم برای پول میروند؛ اما پسرم هیچ نیاز مالی نداشت. حتی پول بلیط اعزامش به سوریه رو هم پدرش داد.
گفتم: امین بذار ازت عکس بگیرم. وقتی میرفت، گفتم: خیلی خوشگل شدی؛ نکنه شهید بشی؟ بعد گفتم: امین شهید شو؛ اما اسیر نشو؛ من اسارتت رو نمیخواهم. گفت: مامان! شیعیان امیرالمؤمنین(ع) اسیر نمی شوند.
همرزمش میگفت: قبل از عملیات محمد امین خوشحال از خواب بیدار شد و گفت: الآن خواب دیدم امشب عملیاتی در پیش است؛ فرمانده و من شهید میشویم، جنازهمان هم جا میماند. بعد غسل شهادت کرد و رفت. هم خودش شهید شد، هم فرمانده. پیکر هر دو تا هم جا ماند.
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#رفیق_شهیدم
@rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
وصیت زبانی #شهید_ابراهیم_هادی به مادرش🌷
مهمان برنامه خواهر ارجمند شهید ابراهیم هادی ☝️
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
@rafiq_shahidam96
⤵️⤵️⤵️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
ارادت شهید محمدرضا نظافت به امام رضا (ع)
🌷محمد رضا توی جبهه بود. خوابش رادیدم. از در که آمد داخل لباس خدام امام رضا (ع) را پوشیده بود. یک روحانی سید هم همراهش بود. انگار که عجله داشته باشد.
آمد جلو و گفت: امام رضا (ع) مرا به خادمی خود قبول کرده. حالا هم آمدم با تو خداحافظی کنم. این را گفت و رفت.
از خواب که بیدار شدم خیلی پریشان بودم تا اینکه خبر شهادتش را آوردند.
حساب که کردم همان شبی که آمده بود به خوابم، مهمان امام رضا (ع) شده بود.
#شهادت_پیامبر_اکرم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
@rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
این صدای شهید حسن باقری در حال خواندن نامه دختر ۱۲ ساله
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی
#رفیق_شهیدم
@rafiq_shahidam96
https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
«ضعف من رو به حساب انقلاب نگذارید»
..............................
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی
#رفیق_شهیدم
@rafiq_shahidam96
https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
نماز و حجاب از جمله مسائلی است که همواره مورد تاکید شهدا بوده است. شهیدان مدافعان حرم «ایوب رحیمپور»، «محمد هادینژاد» و «علی اکبر شیرعلی» نیز در وصیت نامه خود اطرافیان را به رعایت حجاب و اقامه نماز دعوت کرده اند.
در هفدهم آذرماه که مصادف با سالروز شهادت این سه شهید والامقام است، وصیت نامه هایشان را مرور می کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
📝وصیت میکنم خواهرم حجاب، مجوز ورود تو به بهشت است، آیا واقعا بهشت را نمیخواهی؟
به نام خدا
📝من نماز میخوانم تا خودم سبک شوم. اگر نمازم ترک شود قلبم درد میگیرد. احساس میکنم دیدار دوستی با ارزش را از دست دادم.
📝خواهرم، آبروی حجـاب زینب و فاطمه(س) در دست شما است و بدانید که اقتـدار این دو بزرگـوار به حجـاب آنان بود.
https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
شهید حسن مختارزاده🕊
https://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
.