eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
19.5هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (9) 🌺 .#پل_کارون (#راوی : آقای عباس شیرازی) بالاتر از چهارراه جمهوری، نرسیده به
(10) ناصرجهود گفت: يه پيشنهاد برات دارم. از فردا شما هر روز میای کاباره پل کارون، هر چی می خوای به حساب من می خوری، روزی هفتاد تومن هم بهت می دم، فقط کاری که انجام میدی اينکه مواظب اينجا باشی...شاهرخ سرش را جلو آورد. با تعجب پرسيد: يعنی چيکار کنم؟! ناصر ادامه داد: بعضی ها ميان اينجا و بعد از اينکه می خورن، همه چی رو به هم می ريزن. اينها کاسبی من رو خراب می کنن، کارگرهای من هم زن هستن و از پس اون ها بر نميان. من يکی مثل تو رو احتياج دارم که اين جور آدم ها رو بندازه بيرون.شاهرخ سرش را پائين گرفت و کمی فکر کرد. بعد هم گفت: قبول...از فردا هر روز تو کاباره پل کارون کنار ميز اول نشسته بود. هيکل درشت، موهای فر خورده و بلند،يقه باز و دستمال يزدی، او را از بقيه جدا کرده بود.يکبار برای ديدنش به آنجا رفتم. مشغول صحبت و خنده بوديم که ديدم جوان آراسته ای وارد شد. بعد از اينکه حسابی خورد، از حال خودش خارج شد و داد و هوار کرد.شاهرخ بلند شد و با يک دست، مثل پر کاه او را بلند کرد و به بيرون انداخت. بعد با حسرت گفت:میبينی، ! .. 🇮🇷 @shahidmedadian @rafiq_shahidam96